علیرضا کمیلی- اگر انتخابات بر اساس استقرائهاي غيرقابل اتكا و دستهبنديها و شهرتهاي رسانهبنياد تحليل شود، گيجكننده و بيفايده خواهد بود. اين را بايد دانست كه همواره آنچه عمده موج اجتماعي را در انتخابات جهتدهي ميكند، «گفتمان غالب» آن شرايط زماني است. نگاهي به انتخابات گذشته هم نشان ميدهد كه زماني كه «اعتراض به وضع موجود» به يك شعور عمومي بدل ميشود، «خاتمي» ميتواند بعنوان نماينده چنين خواستي، ولو با يك گفتمان نخبهگرايانه – مثل آزادي- آراء عمومي را جلب نموده و اتفاقاً رقيب او «ناطق نوري» بعنوان ضدگفتمان و ادامهدهنده مسير سابق، شناخته شود. از همين رو حتي حمايت مراجع ديني جامعه نيز نميتواند سيل اجتماعي خلاف گفتمان غالب ايجاد نمايد.
در سال 84 هم بدليل آنكه تلاش رهبري و نخبگان، «مساله عدالت» را به گفتمان غالب جامعه بدل نموده بود شخصي كه تقريباً در جامعه ايراني ناشناخته بود، بدليل شناخته شدن بعنوان نماينده اين گفتمان، منتخب گرديد و هاشمي، مظهر ضدگفتمان آن دوره شد. اشخاص ديگر هم كه توقع راي آوردن داشتند، بدليل عدم نزديكي به گفتمان غالب، راي نياوردند.
ناگفته بديهي است كه همواره در انتخابات دور دوم يك رئيس جمهور، عوامل ديگري نيز نقش بازي ميكنند كه البته باز هم عامل مسيطر، همان گفتمان غالب است.
حال نيز بايد ديد در شرايط كنوني، گفتمان غالب در جامعه ايراني چيست. برخي معتقدند بدليل تاكيدات رهبري بر «دهه پيشرفت و عدالت» و نيز شرايط اقتصادي ناشي از تحريم و…«مساله كارآمدي» گفتمان غالب خواهد بود كه البته بنظر ميرسد در واقع تكملهاي بر گفتمان عدالتخواهي و يك گام پس از آن است و ماهيتاً با كارآمدي سكولار تفاوت دارد.
اگر هم اين تحليل را نپذيريم با نيمنگاهي به رويكرد كانديداها ميتوان دريافت كه تقريبا همگي آنها با يك گفتمان انتقادي نسبت به دولت و با طرح مساله كارآمدي به ميدان آمدهاند. اين رويكرد با حضور آقاي هاشمي به نفي دو عنصر از سوي اصولگرايان يعني مشايي، بعنوان نماينده دولت و نيز هاشمي همراه خواهد بود كه متاسفانه جنبه سلبي انتخابات 92 را افزايش داده و خروج آن از عقلانيت و اخلاق را به دنبال خواهد داشت و طبعا كساني گرمابخش ميدان خواهند بود كه بهتر از ديگران به اين دو سلب، اقدام ورزند! البته بايد منتظر تاييد صلاحيتها ماند.
در اين ميان، نكتهاي هست كه تحقق آن بعيد نمينمايد و آن اينكه ممكن است شرايط به گونهاي رقم بخورد كه مردمان خسته از مشاجرات سياسي به «گفتمان ايجابي و اخلاقگراي پيشرفت» متوجه شوند. در اين شرايط است كه افرادي چون «جليلي» كه بنظر ميرسد قصد ندارند وارد روندهاي سلبي انتخابات شوند، مورد استقبال قرار خواهند گرفت.
و الله اعلم حيث يجعل رسالته
یک مقدمه ناقص و یک نتیجه نادرست!
الان مسئله ای که بیشتر روی سخن با جلیلی از جانب اصلاح طلبان است که جلیلی و حامیانش قادر به گفتمان سازی نیستند.نتیجه گیری نویسنده اشتباه است.اقبال جلیلی در انتخابات صرفا بر پایه روند سلبی نیست و نخواهد بود. بلکه الان بحث سر آن است که اصلا روندی نیست و گفتمانی از جانب وی و حامیانش وجود ندارد. با این حال این نتیجه گیری غلط است.