فينيان کانينگام-مترجم: احسان فتاحي
فينيان کانينگام نويسنده و کارشناس ايرلندي مسائل خاورميانه و شرق آفريقا است. پيشتر وي در بحرين سکونت داشت و شاهد تحولات سياسي اين کشور پادشاهي در سال 2011 و همچنين سرکوب اعتراضات دموکراسي خواهانه از سوي نيروهاي عربستان سعودي بود. فينيان به دليل انتقاد شديد از موارد نقض حقوق بشر از سوي رژيم بحرين، از اين کشور اخراج شد. مقالات فينان به بيش از 17 زبان ترجمه شده است. وي اهل بلفاست ايرلند است و هم اکنون در شرق آفريقا مستقر و مشغول نگارش کتابي درباره بحرين و بيداري اسلامي ميباشد.
اظهارات و ادعاهاي «دولت»هاي غربي – يا همان رژيمهاي جنايتکاري که جنايتکاران جنگي آنها را هدايت ميکنند – در مورد سوريه همچون قطاري از دروغهاي محض، مضحک و مزخرف است.
گلچيني از «بهترين» که همان بدترين سياستها و جنايات غرب در ارتباط با سوريه است در فهرستي تحت عنوان ۱۰ جنايت مهم غرب در قبال سوريه، جمع آوري شده است.
اين فهرست به هيچ وجه کامل نيست و موارد ده گانه آن بر اساس اهميت رده بندي نشدهاند.
با اين حال، بايد گفته شود اين فهرست به هيچ وجه يک فهرست ساده و عادي نيست و نظر به حجم گسترده تلفات انساني غير ضروري که رژيمهاي غربي طي دو سال گذشته به سوريه تحميل کردهاند، اين فهرست بيشتر حاکي از وضعيت شرم آور و تاسف بار در اين کشور است.
با توجه به نزديک شدن کنفرانس به اصطلاح صلح بين المللي در ژنو، به نظر ميرسد این قطار شرارت و تباهی سرعت بيشتر و سرگيجه آورتري به خود گرفته است. اين کنفرانس يک توهم سياسي است که گفته ميشود هدف از آن پيدا کردن يک راه حل صلح آميز و مورد توافق بين دولت بشار اسد، رئيس جمهور سوريه و اعضاي گروه به اصطلاح «مخالف» وي است.
کشورهاي ايران، روسيه و چين ميتوانند به عنوان واسطههاي صادق که تلاش ميکنند راه حلي صلح آميز براي بحران سوريه پيدا شود، مورد توجه قرار بگيرند. اين ارزيابي به اين دليل است که کشورهاي ذکر شده موضعي معقول داشته، پيش شرطي براي نتيجه نهايي تعيين نکرده و حامي يک گفتوگوي واقعي بين مردم سوريه هستند.
با وجود اين، نميتوان چنين تعبيري را به ديگر حاميان کنفرانس ژنو يعني امريکا، انگليس و فرانسه و همچنين دست نشاندگان ترک، عرب و اسرائيلي آنها تعميم داد.
آنچه در زير ميآيد شماري از سياست هاي دوگانه و مبهم آنهاست که با در نظر گرفتنشان نميتوان نشانهاي از تلاش غرب براي پيدا کردن راه حل صلح آميز جهت پايان به بحران سوريه پيدا کرد.
۱- امريکا، انگليس و فرانسه شبه نظاميان را تسليح ميکنند
هر سه اين کشورهاي سرکش و قانون شکن اکنون آشکارا ميگويند که اگر دولت سوريه به طور جدي براي يک راه حل صلح آميز وارد مذاکره نشود، به انتقال تجهيزات نظامي به ارتش مزدوران واسطهاي خود موسوم به «شورشيان» شدت خواهند بخشيد. سوال بجا و مهمي که به ذهن ميرسد اين است: آيا اين رژيمهاي غربي خود در رابطه با « رسيدن به صلح جدي هستند؟»
بيشتر به نظر ميرسد قدرتهاي غربي اسلحه را به سمت سر دمشق نشانه گرفته و از آن ميخواهند که به شرايط غرب براي يک «انتقال سياسي» که همان تغيير رژيم است، تن در دهد. فراموش نکنيد که جان کري، وزير امور خارجه امريکا نيز اکنون از انگليس و فرانسه در تلاششان براي لغو تحريم تسليحاتي شبه نظاميان حمايت ميکند. (*اين مقاله پيش از تصميم اتحاديه اروپا براي لغو اين تحريم نگاشته شده است.*)
البته اين تحريم خود يک نمايش مضحک است چرا که هر سه رژيم غربي مذکور از طريق مجراهاي خود در کشورهاي اردن، لبنان، ترکيه، عربستان سعودي، قطر و امارات سلاحهاي «غير مهلک» و ديگر تجهيزات نظامي را به دست مزدوران واسطهاي خود در سوريه رساندهاند. اما آنچه که تهديد تجاوزکارانه اخير و تقريبا علني امريکا، انگليس و فرانسه در بر دارد اين است که اگر کنفرانس ژنو طبق اهداف ژئوپوليتيک آنها مبني بر تغيير رژيم در دمشق پيش نرود، تسليحات و تجهيزات نظامي و کشنده تري به سوريه گسيل خواهند کرد. شايد منطقه پرواز ممنوع اعمال شود و نيروهاي غرب رسما وارد عمل شوند.
ويليام هيگ، وزير امور خارجه انگليس در اظهاراتي مسحور کننده که روزنامه گاردين انگليس آن منتشر کرد، گفت «ما بايد همه راهها براي تقويت نيروهاي ميانه رو و نجات جان انسانها را در نظر داشته باشيم.» ظاهرا در دنياي وارونه ويليام هيگ، دادن موشکهاي ضد تانک و زمين به هوا به تروريستهاي سرگردان در سوريه منجر به برقراري صلح و نجات جان انسانها ميشود.
هيگ، کري و لورن فابيو همتاي فرانسوي آنها به جاي اينکه در جايگاه سياستمدار حاضر شوند بايد بر اساس اظهارات خودشان، به دليل جنايات جنگي و جنايت عليه صلح تحت پيگرد قانوني قرار بگيرند.
۲- گماشتگان غيرمنتخب غرب از دولت مستقل سوريه مطالبه دارند
آنطور که پيداست، دولت سوريه فورا اعلام آمادگي خود را براي شرکت در کنفرانس صلح ژنو در ماه آينده اعلام کرده است. دولت اسد مذاکره کنندگان احتمالي خود را نيز از جمله عمران الزعبي، وزير اطلاع رساني سوريه معرفي کرده است. از سوي ديگر، اعضاي گروه تبعيد شده و مورد حمايت غرب موسوم به ائتلاف ملي سوريه با آن لهجههاي امريکايي هنوز تصميم نگرفتهاند که در کنفرانس ژنو شرکت کنند. غسان هيتو، رئيس شوراي ملي سوريه که يک تاجر ساکن تکزاس است، به عنوان يک «نخست وزير ِ در انتظار» ظاهر شده است اما مانند خيلي از رفقاي تبعيدياش هيچ جايگاه و پشتوانه مردمي ندارد و در هيچ انتخاباتي پيروز نشده است. و جالب اينکه همين جریان خارجي است که از بشار اسد ميخواهد فورا از قدرت کنار رفته و در يک کشور خارجي پناهنده شود.
اين غده سياسي غرب که بر سوريه تحميل شده است فاصله زيادي با گروه واقعي مخالفان دولت سوريه در داخل اين کشور دارد. مطالبات مشروعي مبني بر اصلاحات سياسي در سوريه وجود دارد؛ مطالباتي که به علت وجود آنها دولت دمشق برگزاري يک گفتوگوي ملي براي تعالي جامعه سوريه را ضروري تشخيص داده است. اما اين مخالفان مشروع و واقعي مورد بياعتنايي رژيمهاي غربي هستند. تعجبي دارد؟
۳- اتحاديه اروپا حامي مالي القاعده است
اين موضوع بهت آور بعد از اين خبر مطرح شد که اتحاديه اروپا قرار است به تحريم خريد نفت ِ تحت کنترل مزدوران از سوريه پايان دهد. هدف از اين سياست آگاهانه و اعلام شده اتحاديه اروپا، برتري دادن به شبه نظاميان در عرصه نبرد است. حال سوالي که مطرح ميشود، اين است: اين «شورشيان شايسته» چه کساني هستند؟
گفته ميشود که بيش از ۲۰۰ گروه شبه نظامي در سوريه فعال هستند و اعضاي اين گروهها از بيش از ۳۰ کشور از جمله ليبي، تونس، عربستان سعودي، قفقاز ِ روسيه، قطر، ترکيه، لبنان، اردن و حتي انگليس و فرانسه به سوريه رفتهاند. اعضاي بيشتر اين گروهها جهادگراني خودخوانده هستند و خود را مسلمان مينامند اما در حقيقت چيزي بيش از تروريست، تجاوزگر، آدم کش و فرصت طلباني رواني نيستند. نام «ارتش آزاد سوريه» که ظاهرا تحت رهبري يک فرد بي خاصيت به نام سليم ادريس قرار دارد، در حقيقت هولوگرام و پوششي بيبنياد است تا بواسطه آن حاميان غربي اين ارتش بتوانند اين توهم را ايجاد کنند که غرب، ترکيه و اعراب از نيروهاي «ميانه رو» با «هدفي شرافتمندانه» حمايت ميکنند. به همين دليل است اين نيروهاي «ميانه رو» بدون هيچ ترسي به منظور قتل و مثله کردن برادران سوري خود بمب گذاري ميکنند و حتي دست به آدم خواري ميزنند.
اين تروريستهاي واسطهاي غرب از انجام شنيع ترين و مشمئز کننده ترين اقدامات وحشيانه به وجد آمده و همسو با اين رويکرد شريرانه شان، ارتباط و وابستگي آنها با شبکه وهابي القاعده به چشم ميخورد. شبکهاي که با پول نفت سعودي توسط آژانسهاي اطلاعاتي غرب ايجاد شد تا دست به عمليات تروريستي و بيثبات سازي در سراسر جهان بزند؛ عملياتي که شناخته شده ترين آن، حادثه ۱۱ سپتامبر در امريکاست.
و در حالي که سردمداران امريکايي اين جنگ ساختگي عليه تروريسم را آغاز کردند تا دموکراسي را در سراسر جهان از جمله در کشور خود از بين ببرند، بر اساس تحقيق توسط محققان دانشگاه هاروارد، مردم امريکا غرق در ۶ تريليون دلار بدهي شدند که جنگهاي افغانستان و عراق به بار آورد. ۶ تريليون بدهي فقط بابت همين دو جنگ جنايتکارانه .
بعد از اين همه هزينههاي گزاف براي «شکست» تروريسم، اتحاديه اروپا اکنون پيشنهاد داده که بابت نفتي که همين تروريستها از مردم سوريه غارت ميکنند، پول پرداخت کند. از سوي ديگر، اتحاديه اروپا تحريمهاي اقتصادي عليه دولت سوريه را پا بر جا نگاه داشته و بدين ترتيب شهروندان اين کشور را که به شدت نيازمند خدمات رفاهي هستند، محروم نگاه ميدارد. اوه ! ترن هوايي دروغ به طور موفقيت آميز دست به يک چرخش کامل زد.
۴ – اسرائيل حامي هوايي القاعده
زماني که نيروهاي هوايي اسرائيل دمشق را هدف قرار دادند، گزارش شد که افراط گرايان القاعده حاضر در اين کشور بعد از اين حمله سر از پا نميشناختند.
اين حملات همچنين در زماني صورت گرفت تا مزدوراني که تلاش ميکردند به سمت دمشق پيشروي کنند، مورد پشتيباني هوايي قرار بگيرند. اين نقطه اوج ِ پوچ و مهمل بودن روايت رسانههاي جريان اصلي در مورد درگيريهاي سوريه بود. رژيم صهيونيستي از همان زمان تشکيل جنايتکارانه خود در سال ۱۹۴۸ به جهان گفته است و ميگويد که اعراب تهديدي براي موجوديت اين رژيم به شمار ميروند. و جالب اينکه همين رژيم جنايتکار با تندرو ترين و کريه المنظرترين آدم کشان و وهابيهاي عرب همدست ميشود. اين مسئله به خوبي نشان ميدهد که حاکمان صهيونيستي و وهابي ِ تحت حمايت غرب در حقيقت يکي هستند.
۵ – غرب در آفريقا وارد جنگ ميشود اما از همان تروريستها در سوريه حمايت ميکند
فرانسه، با حمايت امريکا و انگليس همچنان در حال جنگ و انجام عمليات تسخير در کشور مالي واقع در غرب آفريقا است. فرانسوا اولاند، رئيس جمهور فرانسه اين جنگ را به عنوان مداخلهاي به منظور گرفتن کنترل شمال مالي از دست «اسلام گرايان تندرو» توجيه کرد. رسانههاي فرانسوي نيز با گزارشهاي خود مبني بر «شلاق زني، قطع عضو و ممنوعيت آزاديهاي مدني» توسط افراط گرايان حاضر در مالی به پيشبرد اين روايت کمک کردند. اما زماني که فيلمي از وحشيگريهاي مشابهي توسط همين شبه نظاميان القاعده در شمال سوريه منتشر شد، اولاند و متحدان غربي وي چيزي براي گفتن نداشتند. جالب اينکه رژيمهاي غربي به دنبال اين هستند که در مناطقي که توسط تندروها «آزاد» شده، منظقه پرواز ممنوع اعلام کرده تا بدين ترتيب اين تروريستها با آزادي بيشتري حکومت ترور و وحشت خود را عليه مردم سوريه اعمال کنند.
۶ – غرب روسيه را به «بيثبات سازي» سوريه و منطقه متهم ميکند
جان کري در هفته جاري از مسکو به دليل تحويل سامانه ضد هوايي موشکهاي اس-۳۰۰ به سوريه انتقاد کرد. بنيامين نتانياهو، نخست وزير اسرائيل نيز بابت همين مسئله از پوتين، رئيس جمهور روسيه انتقاد کرد. اين اظهارات و واکنشها بدون ترديد حاکي از اين است که سياستمداران غربي از شرايط لازم براي بستري شدن در بيمارستان رواني برخوردارند. بيثبات سازي سوريه و کل منطقه نتيجه تحقيق پذير خشونت نهادينه شدهاي است که واشنگتن، لندن، پاريس و تل آويو آن را رقم زدهاند. تنها چند هفته پيش، اسرائيل با انجام سومين حمله خود به دمشق مرتکب يک جنايت جنگي ديگر شد. اقدام تجاوزکارانهاي که با حمايت و تشويق واشنگتن انجام گرفت. سرگئي لاوروف، وزير امور خارجه روسيه زماني که براي ابلهان غربي از لزوم تحويل سامانههاي اس-۳۰۰ به سوريه سخن گفت، در حقيقت شکيبايي و صبر قابل ستايشي از خود نشان داد. لاوروف گفت «اين سامانه به کشورهايي فرستاده ميشود که نياز دارند در مقابل حملات هوايي از خود دفاع کنند.» انتظار نداشته باشيد که سردمداران کند ذهن غرب اين حقيقت ساده را درک کنند.
در عين حال، امريکا، انگليس و فرانسه به طور مداوم به اسرائيل، عربستان سعودي و ديگر کشورهاي ديکتاتوري خليج فارس جنگنده، بمب افکن، تانک و موشکهاي چند ميليارد دلاري ميدهند. علت عمده اعطای اين قابليت نظامي تهاجمي به کشورهاي مذکور، هدف قرار دادن ايران است. حال بيانديشيد که چه کسي و چه چيزي در حال بي ثبات سازي منطقه است.
۷- ايران و حزب الله را مسئول کل اين وضعيت اعلام ميکنند
همسو با منطق وارونه و معيوب غرب مبني بر «بيثبات سازي» منطقه توسط روسيه، باراک اوباما، رئيس جمهور امريکا و چند سياستمدار ديگر ايران و حزب الله را به دليل حمايت از سوريه، محکوم کردهاند؛ ايراني که خود با جنگ مخفي و تجاوزکارانه همين قدرتهاي غربي روبروست. اگر کمي عقلانيت در جهان وجود داشت، ايران و حزب الله به دليل همبستگي و شفقت خود در قبال سوريه بايد مورد ستايش و تمجيد قرار ميگرفتند. و فراموش نکنيد که با حملات موشکي تروريستها به روستاهاي شيعه نشين لبنان در ماههاي اخير، حزب الله حق اين را پيدا کرد که عليه اين تروريستها وارد عمل شود. بر اساس قوانين بين الملل در رابطه با دفاع مشروع، حزب الله حق دارد که به منظور متلاشي کردن اين جنايتکاران به نيروهاي ارتش سوريه بپيوندد.
جان کري ميگويد «حمايت فعالانه نظامي از رژيم اسد صرفا به تنشهاي فرقهاي شدت بخشيده و به هجمه تروريستي رژيم عليه مردم خود تداوم ميبخشد.» جملاتي از داستان خيالي جان کري.
بايد از کري در مورد حمايت فعالانه نظامي از تروریستهای خائن و متجاوز به يک کشور مستقل سوال شود. اين حمايت چه نقشي در درگيريهاي فرقهاي دارد؟
ويليام هيگ نيز به اين بيثباتي رواني افزود : «کاملا آشکار است که رژيم سوريه حمايت خارجي گستردهاي از ايران و حزب الله دريافت ميکند. اين رژيمي است که به شدت به حمايت خارجي وابسته است.» ظاهرا هيگ قادر به درک اين حقيقت طعنه آميز نيست که مزدوران تروريست حاضر در سوريه نيز به شدت به حمايت خارجي از سوي امريکا، انگليس، فرانسه، ترکيه، اسرائيل، عربستان سعودي، قطر، امارات و اردن وابسته هستند.
۸ – نيروهاي نامرئي امريکا، انگليس و اسرائيل
در حالي که سياستمداران غربي اين اتهام بياساس را به ايران مبني بر حمايت نظامي از سوريه وارد ميکنند، به نظر ميرسد همين سياستمداران چشمان خود را به روي اين حقيقت بستهاند که نيروهاي امريکا و انگليس در حال هدايت اردوگاههاي آموزشي براي بنيادگرايان هستند. اردوگاههايي که هدف از آن آموزش تاکتيکهاي تروريستي به شبه نظاميان است تا جامعه سوريه را از هم بپاشند. اين نيروهاي ناتو در کشورهاي همسايه سوريه مانند اردن و ترکيه، اين اردوگاهها را بر پا کردهاند. فيلمهاي ويديويي نيز حاکي از حضور تکاورهاي اسرائيلي در قلمرو سوريه است. رسانههاي جريان اصلي غرب نيز با گزارش اينکه «ارتش سوريه به سمت اسرائيل آتش گشوده است» به اين فرايند کمک کردهاند. حقيقت پشت اين گزارش اين است که نيروهاي سوري به تجاوزگري اسرائيل در قلمرو سوريه که به طور غير قانوني در سال ۱۹۶۷ به اسرائيل ملحق شد، پاسخ دادند.
۹- ترکيه و اردن خواستار کمک در رابطه با مسئله بحران پناهندگان شدند…بحراني که خود آن را بوجود آوردهاند
نزديک به ۵ ميليون سوري، يعني ۲۰ درصد جمعيت اين کشور ناچار شدند که از خانههاي سابقا امن و راحت خود فرار کرده و به زندگي مشقت بار زير چادر روي بياورند. حدود ۱ ميليون و ۵۰۰ هزار تن از اين پناهندگان در اردوگاههايي در ترکيه، اردن و لبنان زندگي ميکنند. اين بحران انساني به طور ماهانه طي دو سال اخير براي دولت رجب طيب اردوغان حدود ۵۰ ميليون دلار هزينه در بر داشته است. با توجه به اينکه پيش بيني ميشود شمار پناهندگان تا پايان سال جاري ميلادي به بيش از ۹۰۰ هزار تن در ترکيه برسد، اين هزينه براي دولت اردوغان به صورت نجومي بالا خواهد رفت. و به همين دليل است که ترکيه و اردن از جامعه جهاني خواستار کمک مالي شدند. در عين حال، اگر ترکيه و اردن به مزدوران اجازه نميدادند که از قلمرو اين دو کشور براي غارت، تاراج و چپاول سوريه استفاده کنند، با اين بحران انساني و مالي نيز روبرو نميشدند. ترکيه و اردن در ايجاد اين بحران انساني نقشي فعال ايفا کردند و اکنون از باقي جهان انتظار دارند که به آنها کمک مالي کند.
۱۰ – «گستره خشونت از سوريه به عراق رسيده است»
اين نحوه جمله پردازي رسانههاي غربي است اما حقيقت اين است که خشونت و هرج و مرج از عراق و افغانستان به سوريه و بسياري از کشورهاي منطقه و جهان رسيده است. از زماني که کشورهاي ناتو تحت رهبري امريکا جنگهاي تجاوزکارانه خود به افغانستان و عراق را در سالهاي ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ آغاز کردند، جهان زير سايه يک وحشت امپرياليستي قرار گرفته است. اين جنايات عظيم راه را براي بوجود آمدن يک جهان بي قانون هموار کرد؛ جهاني که در آن رژيمهاي غربي به خود جرات ميدهند به هر کشوري که ميخواهند حمله کرده و آن را غارت کنند. افغانستان، پاکستان، سومالي و مالي برخي از کشورهايي هستند که در حال حاضر عرصه جنگ افروزي امپرياليسم غربي قرار گرفتهاند. ليبي قبل از اينها بود و ايران احتمالا هدف بعدي است. جنگ تحت هدايت امريکا عليه سوريه بايد بخشي از يک زنجيره جنايتکارانه از سلطه جهاني نظام سرمايه داري غرب دانسته شود. و رژيمهاي غربي و رهبران آنها بايد جنايتکاراني قلمداد شوند که سزاي آنها محاکمه در دادگاه عدالت است.
همه آنچه در بالا آمد فهرست کوتاهي از جنايات و رياکاري رژيمهاي غربي است که به خوبي در جريان ناآراميهاي وحشتناک و تحميل شده به سوريه، افشا شد.
مردم سوريه شايسته آرامش و صلح هستند و بدون ترديد تمام انسانهاي نيک در جهان براي آنها در مذاکرات آتي آرزوي موفقيت ميکنند. اما با نظر به جنايات، دروغها و فريبکاريهاي امريکا، انگليس و فرانسه نشانههاي خوبي از موفقيت در نشست آتي ژنو به چشم نميخورد.
سوالي که مطرح ميشود، اين است: آيا سوريه و متحدان آن، ايران، روسيه و چين بايد در چنين کنفرانسي شرکت کنند؟ شايد ايران بتواند کنفرانس جايگزيني را که شرکت کنندگان آن تنها طرفهاي داخلي در سوريه باشند، برگزار کند. نشستي که دست دشمنان سوريه، از امريکا، انگليس و فرانسه گرفته تا خيل دست نشاندگان آنها از آن کوتاه باشد. نشست جايگزين صلح در تهران ميتواند تحت نظارت جنبش عدم تعهد برگزار شود؛ جنبشي که اکنون ايران رياست آن را بر عهده دارد.
Sorry. No data so far.