تریبون مستضعفین-زهره میرحسینی
در ساز و کار کنونی توزیع یارانه ها دولت به هر ایرانی که برای گرفتن یارانه ثبت نام کرده ماهانه 45 هزار تومان یارانه می دهد. در کنار این یارانه، به هر ایرانیِ «صاحب خودرو» حدود 90 هزار تومان یارانه دیگر هم می دهد. (90 هزار تومان حاصل ضرب عدد 60 در 1500 تومان است. 1500 تومان کف تفاوت قیمت بنزین 400 تومانی با بنزین آزاد است.) با این حساب به ایرانی هایی که دو ماشین دارند ماهانه 180 هزار تومان و بطور خلاصه به هر ایرانی، به ازای هر ماشینی که دارد 90 هزار تومان یارانه اضافی می دهد. ایرانی هایی که ماشین ندارند طبعا از این یارانه بی بهره اند. در ساز و کار کنونی، ملاک تقسیم این سهمیه های 60 لیتری -که مابه التفاوت قیمتش با قیمت واقعی بنزین 90 هزار تومان در ماه است- پلاک خودرو است: هر پلاک 60 لیتر. معنی واقعی این مدل یارانه دادن این است که هر ایرانی «توانا» در تهیه ماشین، از یارانه بهره مند می شود و هر ایرانی «ناتوان» از تهیه ماشین از این یارانه بی بهره است.
اگر ساز و کار تقسیم این یارانه عوض شود چه اتفاقی می افتد؟ یک اتفاقی که میتواند بیفتد این است که همین بنزین را با همین قیمت بجای این که بین مالکان خودرو تقسیم کنیم بین همه ایرانی ها تقسیم می کنیم. یعنی بجای این که به هر خودرو یک کارت سوخت بدهیم به هر ایرانی یک کارت سوخت می دهیم؛ خواه آن ایرانی ماشین داشته باشد خواه نداشته باشد. در این ساز و کار تعداد کارت های سوخت افزایش می یابد ولی سهمیه هر کارت سوخت کم می شود. به عبارت ساده تر در ساز و کار جدید در یک خانواده یارانه بنزینی که همراه بنزین به باک خودرو سرپرست خانواده سرازیر می شود جمع یارانه تک تک افراد خانواده است. در این ساز و کار جدید خانواده های 4-5 نفره تغییر زیادی احساس نمی کنند؛ همان سهمیه ای را که قبلا به نام یک ماشین می گرفتند حالا به نام چهار یا پنج ایرانی می گیرند و در باک همان ماشین می ریزند. در عوض سهمیه خانواده های کم جمعیت تر یا خانواده هایی که بیشتر از یک ماشین دارند کم می شود. خانواده هایی که ماشین ندارند اما سهمیه سوخت هم بعد از فراهم شدن ساز و کار فروش این سهمیه، می توانند آن را به خانواده هایی که بیشتر از سهمیه شان مصرف دارند بفروشند و درآمد آن را صرف هزینه های دیگر کنند.
در این ساز و کار جدید نه قیمت زیاد شده، نه نقدینگی. همین یارانه بنزینی را که داریم، با همین قیمت بطور مساوی بین همه تقسیم می کنیم. هر سرپرست خانوار بخواهد، آن را در باک ماشینش میریزد و رفاه خانواده اش را بالا می برد. دیگری می تواند سهمیه خود و افراد خانواده اش را به یک خانواده متقاضی بنزین بیشتر بفروشد و پولش را به زخم دیگری بزند. نکته قابل توجه این است که این خانواده های بدون ماشین عمدتا خانواده های کم درآمدی هستند که فراتر از نیازهای رفاهی، در تامین نیازهای اولیه مانند مسکن و بهداشت هم دچار مشکل هستند. خانواده ای که در شرایط فعلی نه ماشین دارد و نه بیمه درمانی، با گرفتن سهمیه یارانه بنزین و فروش آن به متقاضیان بنزین بیشتر، می تواند درآمد آن را صرف بیمه درمان خود کند. البته ساز و کار فروش بنزین مازاد خانواده های بدون ماشین به متقاضیان بنزین بیشتر ساز و کاری است که می شود برای آن ساز و کارهای جایگزینی تعبیه کرد.
در ساز و کار قبلی توزیع یارانه در تعیین اولویت تخصیص یارانه یک اشتباه استراژیک انجام شده. بجای این که با اولویت دادن به بخش «بهداشت و سلامت» همه مردم از خدمات بهداشت و سلامت برخوردار شوند، یارانه به بخش «رفاه» داده، و آن هم فقط شامل کسانی شده که اتفاقا از سطح قابل قبولی از رفاه برخوردارند و نشانه اش هم توانایی خرید خودرو است.
یارانه همان طور که از اسمش معلوم است برای همه نیست برای کسانیست که به یاری نیاز دارند. اما حالا که قرار شده یارانه را به فقیر و غنی، یکسان بدهیم، حداقل باید تساوی را رعایت کنیم؛ نه آنکه کسی که فقیرتر است، از یارانه ای که قرار بوده مساوی تقسیم شود، محروم باشد. چندین سال است که خیلی ها به آنچه که توزیع عادلانه فقر می نامند خرده می گیرند. یکی هم باید پیدا شود و از انبان احساس تکلیفش خرجی بکند و اعتراضکی به این «توزیع ظالمانه فقر».
پی نوشت ها:
1. از بنزین 700 تومانی که بنزین «آزاد» نامیده می شود صحبتی نشد. فقط یادآوری این نکته ضروریست که مالکان خودروهای خارجی با حجم بالای 2000 سی سی که سهمیه بنزین 400 تومانی ندارند هم از یارانه بنزین استفاده می کنند. با این تفاوت که قیمت بنزین یارانه ای آنها سیصد تومان گرانتر است. اصل قیمت بنزین دو سه برابر اینهاست.
2. این بنزینی که اینجا درباره آن صحبت کردیم بنزین 400 و 700 تومانی است که به خودروهای شخصی «که در حمل و نقل عمومی هیچ دخالتی ندارند» داده می شود. حساب بنزین تاکسی ها و سواری های آژانس و دیگر خودروهایی که در حمل و نقل عمومی دخالت دارند جداست. آن سهمیه به مالک خودرو داده نمی شود، به خدماتی که آن او به جامعه می دهد داده می شود. یارانه بنزین این خودروها را باید جزو یارانه بخش تولید و خدمات محاسبه کنیم نه یارانه «رفاهی».
3. خودروداران معترض به این ساز و کار جدید ممکن است بگویند که کسانی که خودرو ندارند از این یارانه در بخش حمل و نقل عمومی استفاده می کنند. حرف آنها در صورتی درست است که حمل و نقل عمومی صرفا برای افراد فاقد خودرو طراحی شود و اصلا خودروداران نه اجازه سوار شدن به تاکسی و سواری های آژانس را داشته باشند نه اجازه اتوبوس سواری و مترو سواری. حمل نقل عمومی مال همه است یارانه «رفاهی» بنزین هم باید مال همه باشد.
4. طبق سرشماری سال 90 در آن سال تنها 42 درصد خانوارهای ایرانی خودرو سبک داشتند. از 58 درصد خانوارهای فاقد خودرو، 22 درصد موتورسیکلت داشتند و نصفه نیمه از یارانه بنزین بهره مند می شدند. 36 درصد خانوارهای ایرانی به کلی از یارانه رفاهی بنزین محروم بودند.
5. قیمت واقعی هر لیتر بنزین را که 2000 تومان در نظر بگیریم و فرض کنیم نیمی از بنزین مصرفی را خودروهای عمومی (تاکسی، سواری های آژانس، وانت بارها و…) مصرف کنند (که می دانیم نمی کنند)، مبلغ بنزینی که هر ماه در ایران در سوارهای شخصی خانوارها مصرف می شود 2100 میلیارد تومان است. اگر فرض کنیم که بهای تمام این بنزین با قیمت 700 تومان پرداخته شده (که همه مان می دانیم نشده)، جمع یارانه اعطایی به خانوارهای دارای خودرو چیزی می شود حدود 1300 میلیارد تومان در ماه. این عدد را تقسیم بر 75 میلیون جمعیت ایران کنیم می شود حدود 17 هزار تومان در ماه. یعنی کسانی که خودرو دارند، هر ماه از 17 هزار تومان یارانه بیشتر از آنهایی که خودرو ندارند بهره مند می شوند.
يك مرد ميخواهد كه اين حرف را توي مجلس بزند و در اجراي قانون هدفمندي يارانه ها، قيمت بنزين را به متغيير روزانه تبديل كند؛ مثل بقيه كشورها، كه قيمت بنزين مثل قيمت بقيه چيزها(نظير طلا و شير و مواد معدني و پتروشيمي و آهن و ….) روزانه يا حداقل هفتگي تغيير ميكند.
اگر واقعا اينگونه كه گفته ايد باشد و 58 درصد خانوارهاي ايراني فاقد خودرو سبك باشند، وقتي قيمت بنزين آزاد ميشود، آن 58 درصد بايد خوشحال شوند ولي آن 42 درصد كه صدايشان خيلي بلند است آنقدر شلوغ ميكنند و نق و نوق ميكنند كه ممكن است بحران سياسي اتفاق بيفتد.