دوره اصلاحات با شعار حمایت از اهالی قلم و توسعه چاپ و نشر وارد عرصه فرهنگ شد، اما آمارها حکایت از آن دارد که در طی هشت سال حکومت اصلاحطلبان تغییرات چشمگیری در عرصه چاپ و نشر ایجاد شد که از جمله این موارد میتوان به رشد کمی آثار بازچاپی نسبت به آثار چاپاولی اشاره کرد. در دوره نخست دولت اصلاحات تعداد 46هزار و 840 عنوان اثر در قالب چاپ اول و 37هزار و 337 اثر نیز در قالب چاپ مجدد به بازار نشر عرضه شد. این رویه در دور دوم دولت اصلاحات رشد بیشتری یافت، به طوری که تقریباً نیمی از آثار منتشر شده را آثار بازچاپی تشکیل داد و تعداد آثار بازچاپی نسبت به آثاری که برای نخستینبار به گردونه نشر وارد شدهاند، تفاوت ناچیزی داشت.
اگرچه دولت اصلاحات بازچاپ آثاری که تا پیش از این دولت اجازه چاپ مجدد را نداشتند، دلیل این اقدام اعلام کرد، اما آنچه که بنیه فرهنگی در عرصه نشر را تقویت میکند، ورود اندیشههای جدید در قالب آثار تازه ای است که بیش از منابع گذشته حرف برای گفتن دارند. همین امر سبب شده بود تا در نمایشگاههایی که در دولت اصلاحات برگزار میشود، تعداد آثار چاپاولی نسبت به گذشته ضعف داشته باشد. با توجه به اینکه در این دوره وزارت ارشاد با فشارهای مالی کمتری مواجه بود، اما فضای حاکم به سمت بازچاپ آثار پیش میرفت.
وضعیت در حوزه کودک و نوجوان نیز با همین رویه ضعیف و بیمار به کار خود ادامه میداد؛ به طوری که تعداد آثار بازچاپی از تعداد آثاری که برای نخستینبار به چاپ رسیدهاند، پیشی گرفته است. در طی هشت سال دولت اصلاحات در مجموع 32 هزار و 907 عنوان کتاب برای گروه سنی کودک و نوجوان منتشر شد که از این تعداد 17 هزار و 160 عنوان اثر بازچاپی و تنها 15 هزار و 747 عنوان در قالب چاپ اول به بازار کتاب رسیده است.
چگونه درهای کتابفروشیها در شهرستانها بسته شد؟
دولت اصلاحات که گفته بود از مراکز و مؤسسات نشر حمایت خواهد کرد، نتوانست مشکلات ناشران در شهرستان را رفع کند. از جمله انتقاداتی که اهالی نشر به ویژه در شهرستانها بر این دو دوره ریاست جمهوری وارد میکنند، تعطیل شدن مراکز و کتابفروشیهایی بود که در شهرستانها فعالیت میکردند. دولت اصلاحات که با شعار درهای باز برای حوزه فرهنگ آمده بود، درهای بسیاری از کتابفروشیهای شهرستانها را بست. در طی این سالها دولت برای بهبود وضعیت نشر و رفع مشکلات شبکه توزیع اقدام به راهاندازی نمایشگاههای استانی در سراسر کشور کرده بود. کتابها با تخفیف ویژه ارائه میشوند و همین امر سبب شد تا بسیاری از منابعی که در شهرستانها خریداری میشود، از نمایشگاهها باشد نه از فروشگاههای کتاب.
آمارهای ارائه شده طی این هشت سال نشان میدهد که 181 هزار و 920 عنوان کتاب در حوزههای مختلف به چاپ رسیده است که از این تعداد حتی نیمی از آن نیز به ناشران شهرستان اختصاص ندارد. وزارت ارشاد میخواست با برپایی نمایشگاههای استانی کتاب، کمکی به توسعه کتابخوانی در خارج از پایتخت کند، اما در مقابل سبب شد تا برخی از کتابفروشیهای شهرستانی یا بساط خویش را جمع کنند و یا تغییر کاربری دهند و به فروش آثاری غیر از کتاب رو بیاورند.
کاهش تصدیگری و نیز سپردن امور به نهادهای صنفی و مدنی از جمله دغدغههای دولت خاتمی بود. اگرچه دولت تلاش داشت تا با بها دادن به نهادهای صنفی از حالت رقابتی با آنها خارج شود، اما در برخی موضوعات نیز دولت نتواست مطالبات مورد نیاز ناشران را برآورده سازد. از جمله این موارد، سپردن مجوز پروانه نشر به صنف مربوطه بود که به رغم اعتراضات فراوان ناشران باسابقه و اتحادیه ناشران و کتابفروشان این کار صورت نگرفت. این اعتراضات در حالی بیپاسخ گذاشته شد که در تمامی صنوف دیگر پروانه فعالیت عضو آن صنف از سوی همان صنف صادر شد. بی اعتمادی در سپردن این کار به صنف ناشران، البته زیانهای فراوانی را به عرصه نشر وارد ساخت و سبب شد تا تعداد ناشران در پایان دوره خاتمی به نزدیک 8 هزار نشر برسد که به اعتقاد اکثر ناشران شناخته شده 90 درصد آنها بدون شناختی از پیچیدگیهای کار نشر وارد این عرصه شدند.
یارانه کاغذ کافی بود تا برخی از کسانی که سواد و تجربه حوزه نشر را نداشتند، پا به عرصهای بگذارند که مهمترین دغدغهشان سود بیشتر بود نه فعالیت فرهنگی. همین رویه منجر به حذف یارانه کاغذ از دست اهالی نشر به دست مخاطب در چند سال بعد شد که گرچه مشکلات متعددی برای ناشران داشت، اما طمع را از خیلی از ناشرنماها برداشت. حالا دیگر عرصه نشر فقط برای کسانی بود که دغدغه فرهنگ داشتند نه سود بیشتر.اما امروز قیمت بالای کاغذ و عدم اختصاص این یارانه به ناشر چالشهای اقتصادی زیادی برای ناشران به همراه داشته است.
Sorry. No data so far.