پنج‌شنبه 20 ژوئن 13 | 18:50

از روزی که تن‌پرور شدیم…

روح الله رشیدی

عدالتخواهان در این هشت سال، نسبتی حداقلی با واقعیات زندگی عامه‌ی مردم داشتند و بیشتر در حوزه‌هایی ورود کردند که «خاص» و «نخبگانی» بود و نه «عام» و «مردمی». عدالتخواهان، که همواره جریان روشنفکری را متهم به دوری از مردم و فروافتادن در فضای نخبگانی متهم می‌کردند، حالا خود نیز به نوعی در این ورطه افتاده بودند!


تریبون مستضعفین-روح الله رشیدی

به یک معنا، نتیجه‌ی انتخابات سال 84، مرهون تحرک و برانگیختگی هدفمند عدالتخواهان در سال‌های پیش از 84 بود. آنچنان‌که در یک سیر آرام و بی‌حاشیه، میوه‌ی آن تحرک نظری و عملی را در سوم تیر 84 چیدند. بعد از آن بود که با تصورِ اتمامِ کار، عافیت‌طلبی و آسوده‌‌خاطری، به‌‌تدریج بر عدالتخواهان غالب شد؛ به گونه‌ای که هم عرصه‌ی تولید فکر و نظر را وانهادند و هم در عرصه‌ی عمل، همه‌ی تکالیف را بارِ دولت کردند. اگر چه برخی حرکت‌های نیمه‌جان و ناشی از دردمندی، از سوی برخی عدالتخواهان تداوم داشت، اما از آن فراگیری و شوریدگیِ پیشین، خبری نبود. برای مثال، در این سال‌ها، تحریک و تهییج آنها برای واکنش و اعتراض به پدیده‌های فسادآلود و مناسباتِ ضدعدالت، به سختی موثر واقع می‌شد و به تدریج، بی‌تفاوتی‌شان نسبت به این قبیل رویدادها، نهادینه شد.
اشباع‌شدگی عدالتخواهان در سال‌های بعد از 84، آنها را تنبل و تن‌پرور بار آورد. این اشباع‌شدگی و تن‌پروریِ ضمیمه‌شده بر آن، به ایجاد گسست میان عامه‌ی مردم و عدالتخواهان منجر شد؛ همان آفتی که در دوره‌ی سازندگی و اصلاحات نیز بروز کرد و سوم تیر را موجب شد. عدالتخواهان در این هشت سال، نسبتی حداقلی با واقعیات زندگی عامه‌ی مردم داشتند و بیشتر در حوزه‌هایی ورود کردند که «خاص» و «نخبگانی» بود و نه «عام» و «مردمی». عدالتخواهان، که همواره جریان روشنفکری را متهم به دوری از مردم و فروافتادن در فضای نخبگانی متهم می‌کردند، حالا خود نیز به نوعی در این ورطه افتاده بودند!
حتی پرآوازه‌ترین فکرسازانِ جریان عدالتخواه نیز در این هشت سال، چندان پرفروغ ظاهر نشدند. این در حالی بود که پیش از سال 84، با کمترین امکانات و با وجود نامساعد بودن فضای سیاسی کشور، سلسله‌ای قدرتمند و موثر برای تولید فکر سامان یافته بود که پربسامدترین جریان فکری کشور محسوب می‌شد. در آن سال‌ها، شخصیت‌های جبهه‌ی فرهنگی، مطالبه‌گرانِ اصلیِ عدالت بودند و این یعنی حرکت در دل مردم.
بیشترین همّ موثرین و فکرسازان انقلابی در این چند سال، معطوف به مسائلی حاشیه‌ای و فاقد اولویت بود؛ مسائلی که عامه‌ی مردم هیچ تصوری از اهمیت آنها نداشتند. بدنه‌ی جریان عدالتخواهی نیز تحت تاثیر همین اولویت‌سازیِ مبهم، سقف آرمان‌های خود را غلبه بر این قبیل مسائل تصور کردند. غافل از اینکه آنچه ایشان به عنوان «مسئله‌»ی انقلاب می‌شناسند، اصولاً در نزد مردم ضریبی ندارد. انرژی‌ای که در این مسیر تلف شد، می‌توانست ضمن پیش بردن اولویت‌های انقلاب اسلامی، مردم را نیز همراه خود سازد، که چنین نشد!
…موقعیتِ پیش رو، می‌تواند دوره‌ی باززایی و احیای جریان عدالتخواهی باشد و بستر لازم برای چنین رویدادی مهیاست. امروز دیگر اتکای جریان آرمانگرای عدالتخواه به چند چهره‌ی محدود، منحصر نیست. جوانانی سربرآورده‌اند که می‌توانند شورانگیزتر و دقیق‌تر از پیشینیان، پی‌جوی آرمان‌های انقلاب اسلامی باشند. نخستین گام در این مسیر، البته طی یک دوره‌ی کامل «مردم‌شناسی» از سوی نیروهای انقلاب است؛ تا یقین کنند که نقش مردم در جریان حرکت انقلاب اسلامی، نقشی «تشریفاتی» و «فانتزی» نیست. تک تک مردم در منشور انقلاب اسلامی، واجد جایگاهی حقیقی و ارزشمند هستند و مدعیان انقلابیگری، باید نسبتی حداکثری با مردم داشته باشند. در آن صورت است که با «تن‌پروری» و «توهّم تضمین‌شدگی» برای همیشه خداحافظی می‌کنند.
به جای برخی برخوردهای احساسی با نتیجه‌ی انتخابات و دامن زدن به توهّم «سقوط شهر»! باید از لحظه لحظه‌ی روزهای پیش رو برای «مردم‌باوری» بهره ببریم. مردم را هم سرزنش نکنیم که به اصطلاح تسلیم «شکم» شدند و مالک را از پشت خیمه‌ها برگرداندند و از این قبیل خزعبلات… خود را باید تنبیه کنیم که غصه‌ی نام و نان و خانه و ماشین و اهل و عیال، تخدیرمان کرد.
  1. ....................
    21 ژوئن 2013

    دیر فهمیدید. تا نروید از حضرات نخبگانی جبهه پایداری قطع امید کنید و به دستبوسی و عذرخواهی از احمدی نژاد و مشایی نروید و تا زمانی که از غرورتان پایین نیایید همین آش است و همین کاسه.

  2. عباداله
    21 ژوئن 2013

    دیر نفهمیدیم. خیلی وقت است که فهمیدیم نباید روی دیوار سیاسی بازان قدرت طلب یادگاری بنویسیم. اما چه کنیم که قبایل سیاسی همه ی روزنه های تنفس را می بندند و مجبورمان می کنند به فرمول های نخ نماشده ی آنها تن بدهیم. با افتخار به جلیلی رای دادیم و خدا را هم شاکریم که در دام قبایل سیاسی نیافتادیم. پایداری و هر کس دیگر هم خودشان آمدند به جلیلی وصل شدند و نه اینکه جلیلی برود سراغ شان و ازشان طلب کند.

  3. سلام
    22 ژوئن 2013

    تحلیل خوبی بود. هر چند که بین تن پرور شدم و ورود در عرصه های خواص( به طور هم زمان) تناقض میبینم.

    اما مشکل اینه که، آیا واقعا به حوزه ی خواص ورود کردید؟ رهبری مطالبه ی کار نظری در باب عدالت رو کرده اند. اگر این کار بیهوده بود که توصیه نمیکردن.

    سوال: واقعا کار تئوریک کردید، یا توهم کار تئوریک برتون داشته؟

  4. حسین کفیلی
    22 ژوئن 2013

    بحث خوبی میتونه باشه. بنظر من هم ما در حوزه ی عمومی و مسائل عینی مردم کمتر ورود کردیم. کارهایی هم که شده بیشترشان در حوزه ی خواص بوده. البته نه اینکه کاری نشده بلکه کارهایی که صورت گرفته مثلا نرفته در دل روستاها و شهرهای کوچک. کارهای تئوریک هم همین طور بوده؛ ما کار تئوریک چندانی نکردیم. نشانه اش را می شود مثلا در تعداد کتاب های منتشره در موضوع عدالت جستجو کرد. بنابراین من تناقضی میان تن پرور شدن و کار نخبگانی کردن نمی بینم. تازه بعضی هایمان هم رفتیم سراغ میز و ریاست و از آن جهت تن پرور و توجیه گر وضع موجود شدیم.

  5. اصفهاني
    22 ژوئن 2013

    معذرت ميخوام كه اين حرف رو ميزنم
    دولت دهم حكم ….. سر بالا رو داشت.
    آخرش هر كاري ميكردي بر ميگشت تو صورت خودت
    اگه انتقاد ميكردي ميگفتند تو باعث لج باز شدنش شده اي
    اگه انتقاد نميكردي ميگفتند توجيه گر وضع موجود شده اي
    اگه حمايت ميكرد كه هيچ! گويا وارد ليست سياه شده اي، چه آن طرفي ها كه تو رو همدست احمدي نژاد در تصميمات في البداهه اش ميدانستند و چه اين طرفي ها كه جزو گروه انحرافي ميپنداشتندت و چه دولتي ها كه سر سازگاري با كسي كه قصد كار كردن داشت را نداشتند و حتما بايد ارادتت را به مسئول دفتر رئيس جمهور بهشان نشان ميدادي و اگر انتقاد ميكردي اخراج ميشدي
    به هر حال هر كاري ميكردي خراب ميشد.
    صفار هرندي پيشنهاد خوبي داشت. ميگفت احزاب رئيس جمهور و برنامه تهيه كنند و آنرا به راي بگذارند.
    البته آن هم آسيبهاي خودش را دارد.

  6. حمید براتی
    23 ژوئن 2013

    شما این 4 سال تنها دغدغه تان پیگیری انحرافات خطرناک مشایی! بود که بر طبق مسموعات بنده، از خطرناکترین خطرهای صدر اسلام تا کنون است!.
    شما دم از اخلاق می زنید اما بدترین توهینها و تهمتها را نثار احمدی نژاد و مشایی کردید. بروید عذخواهی کنید برادران. عدالتخوهیتان هم شده بود نوشتن مقاله برای سایت الف و احمد توکلی

    • تحریریه ۳
      23 ژوئن 2013

      جناب براتی عزیز ظاهرا شما ملتفت نیستید در سایت تریبون مستضعفین کامنت گذارده اید و این مواردی که شما گفتید مصداق تهمت به ماست

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.