سید محی الدین ساجدی – هنگامی که تروریستهای القاعده و پیروان اسامه بن لادن هواپیماهای ربوده شده را به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی نیویورک در سال ۲۰۰۱ می کوبیدند تا فصل جدیدی از تاریخ جهان را رقم زنند، کابینه دولت اسرائیل جلسه عادی خود را برگزار می کرد. کارها متوقف شده بود و همه به صفحه تلویزیون بزرگی چشم دوخته بودند که بر دیوار نصب شده بود. ناگهان اریل شارون، نخست وزیر وقت اسرائیل، شادمانه گفت می تواند ریش این مرد، یاسر عرفات، را بتراشد و کلاه یهودی بر سر وی بگذارد و او را به هر کاری وادارد.
یاسر عرفات هوشیار بود که در شهرهای فلسطینی کسی به طرفداری از بن لادن و اقدام بزرگ تروریستی او به خیابان نیاید. تظاهرات کوچکی در غزه به دستور عرفات با برخورد شدید پلیس روبرو شد و ۱۱ نفر جان خود را از دست دادند.
عرفات قبلا یک بار اشتباه بزرگی مرتکب شده بود. تقریبا ۱۰ سال قبل از آن، زمانی که صدام حسین به کویت حمله کرد و آن را استان نوزدهم عراق خواند، عرفات به امید اینکه در فضای جدید بتواند نقش بیشتری بازی کند به طرفداری از دیکتاتور عراق پرداخت. البته او تنها نبود. یکی از بزرگترین متحدان عرب امریکا در خاورمیانه، ملک حسین، پادشاه اردن، نیز در پشت سر صدام قرار گرفت به این امید که پادشاهی سعودی نیز بعد از کویت سقوط کند و او به سرزمین اجداد خود بازگردد و همه او را «شریف حسین» بخوانند. رئیس جمهوری کشور فقیر یمن، علی عبدالله صالح، نیز از صدام حمایت کرد تا شاید بتواند در تغییراتی که در شبه جزیره عربستان رخ می دهد انتقام خود را از همسایگان ثروتمندی بگیرد که همیشه او را تحقیر کرده بودند.
هر سه بهای این پشتیبانی خود از صدام حسین را پرداختند. صدها هزار کارگر اردنی و یمنی از عربستان اخراج شدند و مدتها طول کشید تا رابطه میان یاسر عرفات و دولتهای عرب خلیج فارس اندکی بهبود یابد. امریکا از دولتهای عربی دعوت کرد با او وارد جنگ با صدام حسین شوند و متقابلا قول داد کنفرانسی برای حل بحران خاورمیانه تشکیل دهد که سرانجام در مادرید و بر اساس قاعده «صلح در برابر زمین» تشکیل شد. دولت جرج بوش اول یکی از راههای جلوگیری از اقدامی مشابه با حمله صدام به کویت را توزیع عادلانه ثروت در خاورمیانه دانست. فقیرترین و غنی ترین کشورهای عربی در کنار هم تصویری از موقعیتی هولناک را ترسیم می کرد.
چندی نگذشت که مذاکرات مخفیانه میان اسرائیل و گروه یاسر عرفات در ۱۹۹۳ به نتیجه نشست. بیل کلینتون، که جای جورج بوش پدر را در کاخ سفید گرفته بود، دستان اسحق رابین نخست وزیر وقت اسرائیل، و یاسر عرفات را در هم گذاشت و توافقنامه های اسلو در چارچوب طرح «غزه ـ اریحا اولا» به امضا رسید تا مقدمه بحثهای سیاسی کشداری باشد که تا کنون به نتیجه نرسیده است. عرفات فهمیده بود که دوران حضور مستقیم گسترده امریکا در خاورمیانه شروع شده است.
یک سال بعد، پادشاه بیمار اردن پیمان صلحی را با اسرائیل در دره «عربه» امضا کرد و بخشی از خاک خود را تحت عنوان اجاره بلند مدت به اسرائیل واگذار کرد. اسرائیل امتیازهای بزرگی به دست آورد، ولی حاضر به دادن امتیاز نبود. مذاکرات با فلسطینیان ۷ سال دیگر ادامه یافت و رسما در کمپ دیوید دوم، سال ۲۰۰۰، و در آخرین تلاش بیل کلینتون قبل از خروج از کاخ سفید شکست خورد. واکنش انتفاضه دیگری در اراضی فلسطینی بود. اریل شارون به نخست وزیر اسرائیل رسیده بود و منتظر فرصتی طلایی می گشت تا شانه خود را از بار قرارداد با یاسر عرفات خالی کند. بن لادن این فرصت را به او داد.
حادثه ۱۱ سپتامبر وضعیت جدیدی را در خاورمیانه خلق کرد که مطلوب نظر اسرائیل بود. بحران فلسطین از الویت سیاست خارجی امریکا کنار رفت و شارون همصحبت خوبی در کاخ سفید پیدا کرده بود که قصد داشت با سیاست «آشوب سازنده» خاورمیانه را ویران کند و از نو بسازد. در این خاورمیانه جدید یاسر عرفات جایی نداشت. شارون بتدریج عرفات را در محاصره نظامی قرار داد. سه سال از حادثه ۱۱ سپتامبر نگذشته بود که عرفات در ۱۱ نوامبر ۲۰۰۴ در بیمارستانی نظامی درگذشت. هنوز هم علت اصلی مرگ وی رسما اعلام نشده است.
شارون طرح جورج بوش را، که قبل از ۱۱ سپتامبر، برای خاورمیانه طراحی شده و «نقشه راه» نام گرفته بود ناکام گذاشت و جورج بوش در اوج جنگ در عراق و افغاتستان تعهد خود برای تشکیل کشور مستقل فلسطین در سال ۲۰۰۵ را براحتی کنار گذاشت.
با سقوط عراق، خیال اسرائیل از جبهه شرق آسوده شده بود. اسرائیل آشکارا امریکا را به تلاش برای حمله به ایران و سوریه دعوت می کرد. در سال ۲۰۰۵، ترور رفیق حریری نخست وزیر پیشین لبنان، فرصتی بیهمتا را برای امریکا فراهم آورد تا دمشق را عامل مرگ فجیع وی بداند.
شارون نقشه جدیدی را با هماهنگی امریکا طراحی کرده بود: حمله به لبنان و نابودی حزب الله و انتقام از عقب نشینی ذلتبار سال ۲۰۰۰ از جنوب لبنان. بیماری ناگهانی شارون را در ژانویه ۲۰۰۶ به اغما برد، ولی جانشین او، یهودا المرت، طرح را دنبال کرد. ۶ ماه بعد حمله صورت گرفت، ولی نتیجه برای اسرائیل فاجعه بار بود: شکست تمام عیار.
این شکست به دیگر زمینه ها نیز رخنه کرد و طرحهای امریکا یکی بعد از دیگری ترک برداشت و فرو ریخت؛ خاورمیانه جدید بوش ـ رایس منهدم شد.
با این حال، اسرائیل هنوز برنده اصلی اقدام تروریستی بن لادن است. افزایش احساسات ضد اسلامی در امریکا و اروپا و بر سر زبان افتادن اصطلاح «اسلامو ـ فاشیزم» یکی از نتایج سیاست نومحافظه کاران امریکایی و متحدان آنها در اسرائیل است. اسرائیل می کوشد تا خود را در جهان اسلام جزیره ای تنها جلوه دهد که با معیارهای غربی همخوانی دارد و پیرامونش را اقوامی متوحش گرفته اند که می خواهند آن را به دریا بریزند.
سازمان القاعده ادامه طرحی است که امریکا از زمان ریاست جمهوری رونالد ریگان در دهه هشتاد قرن گذشته برای وادار کردن ارتش شوروی به خروج از افغانستان شروع کرد. اقدامات تروریستی القاعده در امریکا و اروپا و کشورهای خاورمیانه قربانیان زیادی گرفته است؛ ولی اسرائیل تا کنون از هر حمله القاعده در امان بوده است.
Sorry. No data so far.