چهارشنبه 03 جولای 13 | 15:20
بیانیه جنبش عدالتخواه دانشجویی پیرامون فضای سیاسی کشور

اعتدال بخشی از گفتمان عدالت است

اعتدال در معنای حقیقی خویش به معنای حرکت میان حق و باطل نیست؛ بلکه به معنای قرار دادن هرچیز در جای خویش است و لذا بخشی از گفتمان عدالت است. لذا اگر این دو مفهوم درست تبیین و شناخته نشوند، این تعامل و در کنار هم بودن، به تقابل تفسیر و تعبیر خواهد شد. در حقیقت رأی مردم به گفتمان اعتدال به معنای نفی گفتمان عدالت نیست.


عدالتخواهیانتخابات ریاست جمهوری امسال را می توان از مهم ترین وقایع در تاریخ انقلاب اسلامی دانست؛ انتخاباتی که از یک سو مبتنی بر روندها و تحولات رخ داده در چند ساله گذشته است و از سوی دیگر در تعیین سمت و سوی حرکت کشور در آینده نیز نقشی قابل توجه خواهد داشت. اما به طور خاص این انتخابات و تحلیل آن برای جریان عدالت خواهی می تواند حامل تجربیات و نکاتی درخور توجه باشد؛ نکاتی که شناخت و تحلیل درست آنها بر مسائلی چون آسیب شناسی درست از گذشته، نحوه عملکرد در دوران دولت کنونی و همین طور چشم انداز آینده تاثیر به سزایی خواهد داشت. لذا جنبش عدالت خواه دانشجویی به عنوان پرچم دار جریان عدالت خواهی بر خود لازم می داند نکاتی را در این باب متذکر شود:

۱- قریب به ده سال پیش بود که در میان هیاهوی جنگ های سیاسی و دعواهای اصولگرا و اصلاح طلب و در شرایطی که گفتمان غالب بر فضای سیاسی و رسانه ای کشور با دغدغه های مردم و به ویژه محرومین و مستضعفین فرسنگ ها فاصله داشت و در فضایی که تبعات توسعه اقتصادی تقلیدی از غرب و پس از آن توسعه سیاسی ناموزون آثار خود را بر فضای کشور بر جای گذاشته بود، طیفی از دانشجویان و جوانان که مبتنی بر آرمانهای انقلاب اسلامی نگاهی انتقادی نسبت به اوضاع جاری کشور و عملکرد قوای مختلف داشتند، با مرور سخنان امام خمینی (ره) و رهبر انقلاب، خط مبارزه بی امان با فقر و فساد و تبعیض را که رهبری طی دو پیام به سران قوا و جنبش دانشجویی ابلاغ نمودند پی گرفتند و با سردادن شعارهایی چون مبارزه با مفاسد اقتصادی، لزوم توجه به محرومین و مستضعفین در برنامه ریزی ها و سیاست گذاری ها، لزوم مقابله با ویژه خواری ها، ضرورت آسیب شناسی مسیر حرکت نظام جمهوری اسلامی و امثالهم و اقدام عملی و اجتماعی منطبق با این اصول و شعارها، جریانی را شکل دادند که تحت عنوان «جریان عدالت خواهی» شناخته شد. به تدریج و طی سال های ۸۲ تا ۸۴ فضای سیاسی و اجتماعی کشور به صورتی سمت و سو یافت که عدالت خواهی و مولفه های آن مسیر تبدیل شدن به گفتمانی رایج و پذیرفته در کشور را می پیمود؛ تا اینکه در انتخابات ۸۴ این گفتمان توانست خود را در شعارهای یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری نشان دهد و با پیروزی دکتر احمدی نژاد در انتخابات، شعارهایی از جنس گفتمان عدالت خواهی در فضای کشور فراگیر شد.

۲- از فردای روزی که دکتر احمدی نژاد سکان اداره کشور را به دست گرفت، جریان عدالت خواهی خود را با چالش های جدیدی روبه رو دید. از یک سوی دولتی بر سرکار آمده بود که شعارهایی از جنس گفتمان عدالت خواهی سر می داد و از سوی دیگر گفتمانی که تا دیروز مطرود و مغفول بسیاری از سیاسیون بود، امروز مایه اصلی مواضع بسیاری از گروهها، جریانات و سیاسیون منفعت طلب را تشکیل می داد. دولت منتخب اگرچه در این زمینه قابل قیاس با دولت های قبل نبود و این مسئله در موارد زیادی چون رواج فرهنگ ساده زیستی، ارتباط مستقیم با مردم در قالب سفرهای استانی، اراده برای حل مشکلات قشر مستضعف در قالب طرح هایی چون مسکن مهر، رویکرد استکبار ستیزانه در سیاست خارجی و.. نمود پیدا کرد، اما به تدریج و طی مدتی بر مردم عیان شد که در مسائل بسیاری نیز رویکردها و رویه های دولت با نگاه عدالت خواهانه زاویه دارد و در مواردی عدم وجود قدرت اجرایی و تئوری مبتنی بر گفتمان عدالت خواهی در دولت منتخب، کنار گذاشته شدن طیف هایی از نخبگان عدالت خواه در عرصه اقتصادی و… موجب فاصله گیری عملکرد ها از گفتمان عدالت خواهی شده بود.

در چنین شرایطی جریان عدالت خواهی- با افت و خیزهایی- خود را ملزم به نقد اصولی و مکتبی دولت مستقر دید و بر آن شد تا در کنار استفاده از توانایی های خود در یاری به دولت، نقاط فاصله گیری دولت از گفتمان عدالت خواهی و انقلاب اسلامی را متذکر شود. اما فضای غالب بر جریان حزب اللهی بیش از آنکه آسیب شناسی و ترمیم باشد، به فضای تقدس زایی، توجیه و تطهیر بدل گشته بود و هر گونه نقد اصولی و مکتبی، بازی در پازل دشمن، سیاه نمایی و کارشکنی در کار دولت عدالت خواه قلمداد می شد. این رویه و عدم پرداختن به مشکلات و نقاط ضعف اساسی دولت تا به آنجا ادامه یافت که دیگر نمی شد بر ایرادات سرپوش گذاشت و آن را توجیه و تطهیر کرد. در چنین شرایطی که انتظار می رفت باب نقدهای اصولی دولت گشوده شود، این اتفاق رخ نداد و به جای پررنگ شدن نقد عملکردها و جهت گیری های نادرستی چون رویه های غلط اقتصادی و تحمیل فشار گرانی و تورم بر قشر مستضعف، افشاگری های بدون ضابطه و استفاده شعاری از مبارزه با مفاسد اقتصادی، اباحه گرایی و خرافه گرایی فرهنگی، تمایل به مذاکره با شیطان بزرگ، دامن زدن به حواشی و دعواهای سرمایه سوز میان دولت و سایر قوا، به حاشیه راندن طیف هایی از نخبگان عدالت خواه، نسبت دادن ضعف عملکردها به دشمن خارجی و امثالهم، مسائلی حاشیه ای تحت عنوان نقد دولت از تریبون ها و رسانه ها مطرح گشت؛ در این شرایط بود که مواردی چون جریان انحرافی که رهبری آن را مسئله فرعی می دانستند و حتی یک بار هم این عبارت را به کار نبرده بودند و سیاسیون و تریبون داران را به مسائل اصلی توجه داده بودند، از سوی عده ای جای مسائل اصلی را گرفت. گویی انحراف دولت از اصول و آرمانهای انقلاب به صرف چند شخصیت اطراف رئیس جمهورخلاصه می گشت و جایی برای نقد انحراف و اشکال در جهت گیری های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و سیاست خارجه وجود نداشت. این جریان انتقادی جدید که بسیاری از رهبرانش در گذشته نزدیک یا از حامیان سرسخت دولت بودند و یا در دولت مسئولیت داشتند، همه چیز را به جریان انحرافی تقلیل دادند و به جای پاسخگویی به مردم درباره عملکرد خویش، در مقام طلبکار قرار گرفتند و تحت عنوان گفتمان عدالت خواهی و انقلاب اسلامی خود را پیشتاز جریان حزب اللهی در ولایت مداری و انقلابی گری نشان دادند و نام جبهه پایداری را برخویش نهادند.

۳- ابهام در مولفه ها و اصول گفتمان عدالت خواهی از نقطه ای آغاز شد که از یک سوی به جای آنکه اصول ملاک قرار گیرند و اشخاص با اصول سنجیده شوند، اشخاص محور قرار گرفتند و اصول در سایه سنگین اشخاص پنهان گشت و از سوی دیگر منفعت طلبان و قدرت طلبان، لباسی فاخرتر از شعارهای عدالت خواهانه نیافتند و عدالت و عدالت خواهی دچار تفسیرها و خوانش های آغشته به قدرت و منفعت گشت؛ جریان عدالت خواهی که شاخصه اش نفی دسته بندی های رایج اصولگرا- اصلاح طلب بود، ذیل جریان اصولگرایی تعریف گردید و این اغتشاشات و ابهامات در اصول و مولفه های گفتمان عدالت خواهی، توسط رسانه های جریان غالب به فضای حزب اللهی و مذهبی جامعه تزریق شد. نتیجه طبیعی این ابهام و در هم ریختگی آن بود که اگر خطایی از جانب دولت و یا سیاسیون مدعی صورت می گرفت و افراط و تفریط هایی انجام می شد، در ذهن مردم به گفتمان عدالت خواهی نسبت داده می شد و این روال تا انتخابات امسال ادامه داشت.

در انتخابات امسال نیز این ابهام در مولفه های فکری در قالب عدم توجه جریانهای سیاسی به مبانی معرفتی و ایده‌های خود برای اداره امور حکومت از جمله قوه مجریه ادامه یافت. به عبارت دیگر عموم جریانهای شکل گرفته نه از روی اتحاد ایدئولوژیک، که تا اندازه زیادی با اتحادی سیاسی برای رسیدن به قدرت و تقسیم آن موجودیت یافتند؛ به طوری که گاهی نگاه های مختلف و متضاد در مباحثی همچون اقتصاد، فرهنگ، سیاست داخلی و خارجی در ذیل یک جریان سیاسی مشغول به فعالیت شدند.

۴- در شرایط حاضر و پس از انتخابات، عده ای درصدد اند تا نتیجه انتخابات امسال را شکست گفتمان عدالت خواهی معنا کنند. اما لازم است نکاتی را در این باره مدنظر داشت:

– انتخاب دکتر حسن روحانی به ریاست جمهوری را می توان از سویی «نه» مردم به ناکارآمدی ها و عملکردهای نادرست دولت قلمداد کرد. در واقع در انتخابات امسال مردم به رویکرد و خوانش دولت احمدی نژاد از عدالت و عدالت خواهی رای ندادند.

– از سوی دیگر نتیجه انتخابات امسال را می توان نفی افراط و تفریط های صورت گرفته تحت عنوان عدالت و گفتمان عدالت خواهی از سوی جبهه های خود عمار پندار نیز قلمداد نمود؛ راه دادن به رویکردهایی که شاخصه تفکر آنان بیش از آنکه عدالت خواهی عادلانه و اصولی باشد، خود انقلابی انگاری و تنگ نظری بود و بجای مدنظر قرار دادن مشکلات عینی و حقیقی مردم، گرفتار شعار گرایی و آرمان پردازی های انتزاعی شدند.

– علاوه بر این، کوتاهی در اثبات ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی گفتمان عدالت و اتخاذ رویکرد اقناعی در اثبات اصولی چون ایستادگی در سیاست خارجی و در عرصه های گوناگون، شفاف نکردن مولفه های آن و عدم تعیین خط و خطوط گفتمان عدالت خواهی با جریان های شبه انقلابی نیز در این زمینه اثر گذار بودند.

– باید گفت رسوا شدگان انتخابات امسال، راست سنتی و سیاسیونی بودند که از اصول گرایی تنها نام آن را یدک می کشیدند و دیدیم که چگونه در انتخابات امسال به سادگی چارچوب های انقلاب اسلامی همچون ایستادگی و مقاومت در برابر زور گویان جهان را به تنش زدایی و بهبود رابطه با جهان تقلیل دادند و به جای آسیب شناسی و تحلیل صحیح گفتمان عدالت خواهی، به سادگی از آن عبورکردند.

– لذا می توان نتیجه گرفت که در انتخابات گذشته، نه گفتمان عدالت خواهی؛ که «نسخه های بدلی گفتمان عدالت خواهی» از سوی اکثریت مردم مورد تردید قرار گرفتند و جایگاه خود را چه در فضای فکری و ذهنی جامعه و چه در جایگاه اجرایی کشور از کف دادند. لذا نباید این گونه تصور کرد که با روی کار آمدن دولت جدید گفتمان عدالت به مهجوریت رفته است و توسط مردم نفی شده است؛ بلکه مولفه های اصولی و اساسی گفتمان عدالت خواهی هنوز هم برای مردم جذابیت خود را دارا می باشد. به شرط آنکه از تجربه انتخابات امسال و سالهای گذشته به درستی استفاده شود و مولفه های صحیح و واقعی گفتمان عدالت خواهی از نسخه های بدلی تمیز داده شده و با روش و رویکردی درست به فضای مردمی معرفی گردد. در این صورت خواهیم دید جامعه نسبت به این گفتمان رغبت و اشتیاقی تامل بر انگیز نشان خواهد داد. بنابراین این مهم از وظایف اساسی جریان عدالت خواهی در ایام پیش روست.

– یکی از اشتباهات رایج در تحلیل نتیجه انتخابات امسال، قرار دادن «گفتمان اعتدال» در مقابل «گفتمان عدالت» است. این مسئله ناشی از عدم شناخت درست گفتمان عدالت خواهی و مشتبه شدن آن با نسخه های بدلی این گفتمان است که در سطور فوق به اختصار به آنها اشاره شد. باید توجه داشت که اعتدال و عدالت نه در مقابل هم؛ که از یک خانواده اند؛ اعتدال در معنای حقیقی خویش به معنای حرکت میان حق و باطل نیست؛ بلکه به معنای قرار دادن هرچیز در جای خویش است و لذا بخشی از گفتمان عدالت است. لذا اگر این دو مفهوم درست تبیین و شناخته نشوند، این تعامل و در کنار هم بودن، به تقابل تفسیر و تعبیر خواهد شد. در حقیقت رأی مردم به گفتمان اعتدال به معنای نفی گفتمان عدالت نیست. باید توجه داشت مردم به گفتمان اعتدالی رای داده اند که در چارچوب نظام جمهوری اسلامی و همراه با پذیرش اصول و مبانی و حد و مرزهای آن است. لذا یکی از وظایف فکری و عملی جریانات دلبسته به نظام جمهوری اسلامی و گفتمان عدالت خواهی، تبیین صحیح اعتدال و حد و مرزهای آن در چارچوب عدالت است تا عده ای نتوانند رویکردهایی متفاوت با اصول اساسی انقلاب اسلامی را در اقتصاد، سیاست، اجتماع و فرهنگ به نام اعتدال به جامعه تحمیل کنند. لذا تاکید می کنیم مشی گفتمان اعتدال بایستی در بعد سیاسی بر مبنای اصالت بخشی به اصول و رویکرد فراجناحی، در بعد اقتصادی منطبق با مولفه های اقتصاد عدالت محور و مقاومتی و پرهیز از پیوند زدن تمام و کمال اقتصاد با سیاست خارجه، و در بعد فرهنگی و اجتماعی تاکید بر نقش مردم در چارچوب موازین اعتقادی و انقلابی جامعه باشد.

۵- در پایان باید به این نکته پرداخت که دوره ریاست جمهوری پیش رو را نه به چشم تهدید، که بایستی فرصتی برای جریان عدالت خواهی قلمداد کرد تا بتواند با انسجام بیشتر، رسیدن به آسیب‌شناسی های دقیق تر و ارتباط با اقشار گوناگون مردم و شناساندن عدالت خواهی اصیل و تمیز آن از نسخه های بدلی، گامی جهت افزایش آگاهی آنها از ماهیت جریانهای مختلف برداشته تا بتوانند به پشتوانه آنان اهداف انقلاب اسلامی را محقق سازند. لذا علاوه بر نکات قبل در این رابطه به طور مختصر چند نکته قابل ذکر است:

– یکی از آسیب هایی که در سالهای گذشته موجب وارد آمدن لطماتی به گفتمان عدالت خواهی شد، مشخص نکردن حدومرزهای جریان عدالت خواهی با قدرت رسمی و گروه های سیاسی بود. لذا باید در دوران جدید به این مهم توجه داشت و از گره زدن هویت جریان عدالت خواهی به گروه های سیاسی و اصحاب قدرت به طور جد اجتناب کرد. در مقابل، عدالت خواهی بایستی همچون سالهای آغازین شکل گیری، خود را هر چه بیشتر به مردم و دغدغه های ایشان پیوند بزند و نقش واسط میان مردم و مسئولین را ایفا نماید.

– همانطور که اشاره شد، یکی از رسالت های اساسی، تبیین صحیح مولفه های گفتمان عدالت خواهی برای فضای دانشجویی و مردمی و تمیز دادن گفتمان عدالت خواهی از نسخه های بدلی این گفتمان است. بر این اعتقادیم که مهم ترین راهبرد برای صیانت از گفتمان عدالت خواهی از این مسیر می گذرد.

– جریان عدالت خواهی بایستی همانند گذشته به حراست از آرمانها و اصول گفتمان انقلاب اسلامی بپردازد و این آرمان ها را به مطالبه افکار عمومی تبدیل کند و با تذکر نقاط فاصله گیری از اصول انقلاب اسلامی، مسئولین را در ایفای وظیفه انقلابی یاری رساند.

– جریان دانشجویی باید توجه داشته باشد که که نباید تاریخ را به عقب بازگرداند و همچون دوران اصلاحات و پیش از آن، اسیر دعواهای پوچ و به دور از دغدغه های مردم و مشکلات مستضعفین شد. بلکه بایستی با جهت گیری های صحیح و مبتنی بر تجربیات گذشته، تاریخ انقلاب اسلامی را ساخت. به دولت منتخب هم توصیه می کنیم از تجربه های تلخ دوران سازندگی و همینطور دوران اصلاحات درس بگیرد و رویکردها و رویه های خود را متفاوت با آنچه در این دوران بر سر مملکت آمد تنظیم نماید.

– در پایان باید به این نکته توجه کرد که جریان عدالت خواهی همان گونه که از نامش بر می آید، یک «جنبش» و «جریان» اجتماعی است؛ به این معنا که بایستی در عین توجه به ساختارهای حکومتی و نخبگانی، فعالیت و اصلاحگری اجتماعی را نیز به عنوان مسئله ای اساسی در دستور کار خود قرار دهد.

همچنین گفتنی است طی روزهای پس از انتخابات گاها در قالبهای مختلف مواضعی از سمت افرادی به جنبش عدالتخواه دانشجویی نسبت داده شد. لازم به ذکر است مواضع جنبش عدالتخواه دانشجویی از طریق سایت رسمی این اتحادیه دانشجویی منتشر می‌گردد و مواضع و تحلیلهایی از انتخابات و فضای سیاسی کشور که با استناد به اسامی و ارتباطات نزدیک به جنبش عدالتخواه دانشجویی منتشر گردید موضع رسمی این اتحادیه دانشجویی نمی باشد.

به امید ظهور عدالت گستر گیتی

جنبش عدالت خواه دانشجویی

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.