گفتگوی اختصاصی «تریبون مستضعفین» با «زهرا رهنورد»

تریبون مستضعفین – ابوذر زمانی – گفتگو با خانم رهنورد به این راحتی‌ها نیست. چون خیلی سخت است. از نخستین تماس تلفنی با شماره موبایلی که فرد پشت خط گفت «نخیر! ما گوسفند زنده می‌فروشیم» و شماره‌ی بعدی که فرد پشت خط گفت «این‌جا چاه فاضلاب باز کنی است» و شماره آخر که از صدایش معلوم بود مرد سیبیلویی است و گفت «ای کاش من خانم رهنورد بودم» تا زمان گرفتن پاسخ‌های کتبی سوال‌های‌مان تقریبا چند ماه سپری شد. بعضی از سوال‌های «تریبون» مربوط به همان زمان است. می‌خواستیم به شکل سوال و جواب گفتگو کنیم، اما…

زهرا رهنورد، عروس آذربایجان و همسر داماد لرستان، به عنوان روشنفکرترین زن ایرانی، که عکسش در مناظره‌ی میان احمدی‌نژاد و میرحسین موسوی، اینطوری اینطوری شد (این بخش نوشته را تصور کنید) یکی از شاخص‌ترین، شفاف‌ترین (چه از لحاظ چهره و چه از لحاظ کلامی) و رک‌ترین سخنگوهای جنبش سبز (که به تعداد افرادش سخنگو دارد)، شناخته می‌شود.
در بسیاری از موارد، «محذورات» میرحسین موسوی را ندارد و از انتقاد به هر نوعی استقبال می‌کند تا آن‌جا که حاضر است عکسش در مناظره اینطوری اینطوری بشود. اینقدر باز و راحت عمل می‌کند که حاضر است عکسش روی جلد نشریات خارجی در حال بوس فرستادن برای جمعیت هوادارانش چاپ بشود.

وقتی ماه‌ها پیش برخی رسانه‌ها به خاطر طرح سوال‌هایی درباره گذشته انقلاب و «دوران طلایی امام» مورد حمله‌های بیشماری قرار گرفتند.ایشان طرح سوال و انتقاد را حتی اگر موجب استفاده از سوی رسانه‌های حاکم توتالیتر هم بشود، حتی اگر موجب آب به آسیاب دشمن ریختن هم بشود، حتی اگر باعث بی‌آبرو شدن نظام و انقلاب هم بشود، حتی اگر باعث انزوای ایران در مجامع بین المللی هم بشود، حتی اگر باعث سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران بشود را مفید خوانده بود و در جهت رشد و پیشرفت نظام جمهوری اسلامی ایران می‌دانست.
بسیاری از افرادی که برای ایجاد فضای سکوت و خفقان و خفه شو بی‌ادب این حرف‌ها چیه می‌زنی و اگر راست می‌گویی زنگ که خورد بیرون مدرسه بایست و … این بخش از سخنان ایشان را تا حد زیادی نادیده و تا حد کمی دیده گرفتند.

هدف من، طرح سوال‌هایی که بسیاری به دنبال جواب‌شان بوده‌اند و پیدا کردن جواب‌هایی برای سوال‌هایی که بسیاری مطرح کرده‌اند، بود.

مایل بودم این گفتگو، تلفنی می‌بود تا بر اساس هر پاسخ‌شان، سوال بعدی را طرح می‌کردم ولی از آن‌جایی که تلفن دفترمان به خاطر ورشکستی و عدم پرداخت قبض تلفن قطع بود و تلفن خانه‌مان هم چون برادرم با اینترنت دایال‌آپ کار می‌کند، مدام اشغال است، این گفتگو به صورت کتبی و نامه‌نگاری صورت گرفته است. در نتیجه، بعد از پاسخ ایشان به آخرین سوال ارسالی، سوال‌های زیادی وجود دارد که از ایشان خواهش می‌کنیم هر زمان که مایل بودند پاسخ دهند و اگر پاسخ ندهند، از آن‌جا که من همه حرف‌های خانم رهنورد را قبول دارم و طبق قانون سوم نیوتن، هر عملی را عکس العملی است، بنابراین خانم رهنورد هم همه‌ی حرف‌های من را قبول دارد، خودم به بسیاری از سوالات پاسخ می‌دهم.

حتی قصد دارم طبق همین اصل مصاحبه‌هایی را با دیگر بزرگان، چه کسانی که در قید حیاتند و چه کسانی که در قید مماتند، انجام دهم.

از ایشان به خاطر پذیرش گفتگو و پاسخ‌های‌شان ممنونیم و امیدواریم باب گفتگو همیشه باز بماند و اگر باز نماند حداقل لای باب گفتگو کمی باز بماند و اگر آن هم نشد حداقل سوراخ کلید باب گفتگو باز بماند و …

همچنین قدردان دوستانی هستیم که زحمت انتقال گفتگو و گرفتن پاسخ را کشیده‌اند.

***

تریبون: لطفاً خودتان را معرفی بفرمایید.
زهرا رهنورد: ببخشید! من مصاحبه نمی‌کنم…