تریبون مستضعفین-عباس کوچک سبکبار
وقتی پنجشنبه شب برای بار دوم بعد از جشنواره فیلم فجر «فرشتگان قصاب» را دیدم بیش از دردم دوباره تازه شد، درد این که چرا فیلمهایی مانند «فرشتگان قصاب» و «تنهای تنهای تنها» که باید در بخش بینالملل جشنواره فجر در صدر قرار گیرند، نه تنها در بخش بین الملل شرکت داده نشدند بلکه در بخشهای دیگر هم مورد تفقد داوران این جشنواره قرار به نام انقلاب و به کام ضد آن قرار نگرفتند. البته اشتباه نشود ما توقع خیر از جشنواره فجر نداشته و نداریم، اما دیگر اعطای سیمرغ بلورین کذایی بخش جام جهاننما به فیلم «قاعده تصادف» شری بود که حتی از آن هیئت داوران هم انتظار رسیدنش را نداشتیم.
حال گفتیم شاید این پیران طریقت سینما که بر کرسی انتخاب آثار و قضاوت این دوره از جشنواره تکیه زدهاند چیزی در این خشت خام نپختهی نچسب (همان «قاعده تصادف» را میگویم که هرچند که برگزیدگان بخشهای دیگر هم جز در مواردی استثنایی شامل همین عبارت میشوند) دیدهاند که ما جوانان در آن فیلمها که واقعا آینه بودنشان مثل روز روشن بود، ندیدیم. اما هرچه این زوایای حاده و قائمه و منفجره را زیر و رو کردیم، دیدیم عقل سلیم بشری جز این حکم نمیکند. داشتیم کمکم شک میکردیم که یا ما از عقل سلیم بیبهرهایم، یا عقل آقایان فوق عقل بشری است که رکورد شکنی قاعده تصادف به عنوان کمفروشترین فیلم در بهترین زمان اکران (اکران عید نوروز) این معادله را حل کرد.
ابعاد فاجعه آنوقت بیشتر درک میشود که سیمرغ جام جهاننما بر روی شانه این اثر مینشیند که با هیچ وصلهای قابل ربط به جشنواره «فجر» نبوده و از آن بدتر اینکه نه تنها جامعه ایران نیز این فیلم را نمیپسندد، بلکه سینماروهای این جامعه نیز که قشری خاص و محدود هستند، دست رد بر سینه این فیلم زده و این فیلم اکران عید نوروز را با فروشی ۲۳۰ میلیونی ترک میکند، که این میزان فروش حتی از طنز سردستی «رژیم طلایی» هم کمتر بود. این فیلم کجای قوارهاش با سیمرغ جام جهاننما شبیه است معمایی است که پاسخ آن اگر کوتهفکری و حماقت مسئولین جشنواره نباشد، عناد آنان با فرهنگ مردم ایران است.
اما «فرشتگان قصاب» دغدغهای جهانی دارد؛ همانگونه که «تنهای تنهای تنها» بر سر آرمانها ایستاده است، سازنده حداقل خود را به زحمت انداخته است و از جلوههای ویژه استفاده کرده است، هر چند میتوان درباره اینکه تا چه اندازه این استفاده به جا و موفق بوده است صحبت کرد اما همین قدر که سر بیدردسر خود را برای ساختن اولین فیلم سینمایی بلندش به دردسر انداخته و به جای آنکه به سراغ داستانی آپارتمانی و یا تیناجری برود به سراغ داستانی حساس با ابعادی گسترده رفته است، در حالی که «قاعده تصادف» تراوشات ذهنی معیوب است که پشت مشتی توجیه و تفسیر زورکی پنهان شده و نه دغدغهاش (درصورت وجود) از جنس دغدغه جامعه امروز ماست و نه همتی مبنی بر حل مسئله خود ساخته توسط فیلمساز در فیلم مشاهده میشود.
«فرشتگان قصاب» که نشان دهنده گفتمان ما در برابر غرب تمامیتخواه و در راس آن آمریکاست و میتوانست حضور آن در بخش بینالملل و همینطور برگزیده شدن به تبدیل شدن آن از محصول فرهنگی استراتژیک ملی به بینالمللی بسیار موثر باشد، بیپرده بگویم تلف میشود.
به یاری خدا، پخش این فیلم از صدا و سیما هر چند تبلیغات انجام شده برای آن به اندازه کافی نبود، توانست مخاطبی چند برابری برای این فیلم حتی در مقایسه با آثار پرفروش سینمای ایران به ارمغان بیاورد و نیت اصلی سهیل سلیمی که دیده شدن این اثر و شنیده شدن صدای پیام آن بود را، حداقل در داخل کشور محقق کند.
دست مریزاد آقای سلیمی.
اما جشنواره فجر همانگونه که از نامش پیداست قرار است جشن سینمای ایران اسلامی باشد که به یمن انقلاب آن را فجر نام نهادهاند و هرساله هم در دهه فجر برگزار میشود، اما سالهاست که سنخیت این جشنواره در پرده ابهام حاصل از دود سیگار روشنفکرمآبان سینمای ایران قرار دارد. برزخی که این اتفاق را که قرار بود اتفاقی میمون باشد به شتر مرغی تبدیل کرده است که نه بار ما را میبرد و نه تخمی برای ما میگذارد، جالبتر آن است آقایان هم سیمرغ همین جشنواره را میخورند و هم ناسزایش را امثال حبیب رضایی و فرخ نژاد و داوودنژاد نثار مسئولین آن میکنند. البته چیز دیگری هم نه متصور بودیم و نه متوقع، وقتی مدیران فرهنگی دولتهای نهم و دهم به دشمننوازی مشغول شدند، این نتیجهای محتوم بود. باید دید مدیران فرهنگی دولتی که فعلا باید گفت به اصطلاح اعتدال، درس عبرت خواهند گرفت و حق حاکمیت را از این عده قلیل که سینمای ایران را در دست دارند خواهند گرفت و یا آنها هم از حق ملت و انقلاب کوتاه خواهند آمد.
واقعا فیلم عالی ای بود
بعد از فیلم داشتم به این فکر میکردم که چقدر هنرمندان ما خبیث و پلیدند. چنین توانی در دستشان است و خروجیش مشتی دغدغه های شکمی و بل بدتر است.
بعد از فیلم با چند نفری که ارتباط داشتم دیدم همه حس دعا کردن برای تعجیل فرج دارند. این اثر خیلی قابل تقدیره
انشالله خدا بیشتر توفیق بده به عوامل
واقعا از دیدن فیلم لذت بردم این همه هالیود فیلم پخش می کنه بر ضد اسلام و ایران ما کم فیلمی دایم که واقعیات کثیف امریکا و اسرائیل را نشان بدهد
دست تهیه کنند و نویسندش درد نکنه
هوای کارگردانش و داشته باشید شنیدم دارن پشینهادهایی بهش میکنن، اصلاح طلباها زود آدم می خرن. حیفه به خدا کارش درسته! یه مصاحبه گفته بود سه تا طرح جدید ارائه کرده با همین موضوع و ازش حمایت نشده! می پره ها!!! حالا ببینین کی بهتون گفتم!
خدا خیر بده به نویسنده این متن، واقعا از سوزسینه ما نوشتی. قلمت پر برکت
از سهیل سلیمی هم برای فیلم بسیار زیباش تشکر مخصوص می کنم. یا علی
با اینکه اشکالات زیادی در بازی و انتخاب بازیگر و لهجه افغانی و انگلیسی داشت اما فیلمنامه جذابی داشت و کارگردانی اش هم برای یک تازه وارد خوب بود