مرتضی فیروزآبادی- جنبش دانشجویی در سدهی اخیر یكی از اصلیترین جریانات اجتماعی ایران بوده است. موارد متعددی مثل استكبارستیزی در شانزدهم آذرماه سال ۱۳۳۲، استقلالطلبی در سیزدهم آبانهاه ۱۳۵۸ و عدالتخواهی در دههی هشتاد را میتوان از مواردی دانست كه طی آنها تحولات عمیق اجتماعی-سیاسی با محوریت جنبش دانشجویی در ایران شكل گرفته است. علاوه بر آن، در دیگر تحولات سیاسی و اجتماعی كشور مانند انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی یا صیانت از حقوق هستهای ملت ایران، حضور فعال جنبش دانشجویی قابل مشاهده بوده است.
«مطالبهگری» و «آرمانخواهی» دو انتظار اصلی از جنبش دانشجویی است كه در صورت تحقق آنها میتوان شاهد جریانسازی سیاسی-اجتماعی با محوریت این جنبش بود؛ انتظاراتی كه رهبر انقلاب اسلامی بارها آن را گوشزد كردهاند. مختصات و شرایط فعلی كشور ایجاب میكند كه برای تحقق این انتظارات، نكاتی توسط دانشجویان در نظر گرفته شود كه مهمترین آنها را میتوان چنین برشمرد:
* پیشرفت علمی: روند پیشرفت و جهش علمی كشور از مهمترین الزامات تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی است. در سالهای گذشته با هدایت رهبر معظم انقلاب جهش علمی كشور آغاز شده و امروز حفظ سرعت پیشرفت علمی و حتی افزایش آن و نیز هدایت روند پیشرفت علمی به سمت نیازهای واقعی كشور از مهمترین اولویتهای كشور است.
* مواجهه با تحریمها: همانطور كه رهبر انقلاب اسلامی پیشبینی كرده بودند.۱ طراحی دشمن در مواجهه با انقلاب اسلامی به سمت تمركز در عرصهی اقتصاد، لطمهزدن به رشد ملی و اشتغال و رفاه مردم و نهایتاً ایجاد مشكلات برای مردم و جداكردن آنها از نظام اسلامی از طریق فشار اقتصادی بوده است. این موضوع در كنار جدینگرفتن اقتصاد مقاومتی از سوی مسئولان و برخی بیتدبیریها، باعث شده تا كشور با نابسامانی اقتصادی مواجه شود. اكنون اگرچه برخی اقدامات كوتاهمدت میتواند آرامش نسبی را به اقتصاد كشور بازگرداند، اما كشور به یك مواجههی پایدار با تهاجمات اقتصادی غرب نیاز دارد و توجه به این موضوع نیز یكی از مختصات شرایط فعلی كشور است.
* پیچیدگی شرایط منطقه: پس از شكلگیری موج بیداری اسلامی در كشورهای اسلامی، این روزها در كشورهای متعدد منطقه شرایط ویژهای حاكم است. این شرایط نشان از وجود زمینهی یك تحول تاریخی در منطقه دارد كه یك بازیگر مهم و فعال آن، آزادیخواهان الهامگرفته از ملت ایران هستند.
* روی كار آمدن دولت جدید: از دیگر مختصات مهم دورهی فعلی، آغاز كار دولت یازدهم است. تعریف درست رابطهی جنبش دانشجویی با دولت جدید در چهارچوب نگاه مثبت و سازنده، تلاش در جهت كمك به دولت از یك سو و مراقبت از آرمانها و مطالبهگری درست و منطقی آنها از سوی دیگر، از دیگر مختصات كنونی كشور است.
با در نظر گرفتن شرایط و مختصات فعلی كشور، توجه و اهتمام جنبش دانشجویی در سال تحصیلی جدید به مسائل زیر میتواند كمك فزایندهای به تبدیلشدن این قشر به اصلیترین عنصر تحولات اجتماعی بكند:
۱. آرمانگرایی و مطالبهگری در تمام منظومهی آرمانهای انقلاب اسلامی: در سالیان گذشته مرسوم بوده كه آرمانخواهی تشكلهای دانشجویی بیشتر متمركز بر عرصههای سیاسی و فرهنگی باشد. لیكن توجه به این نكته ضروری است كه آرمانهای جمهوری اسلامی صرفاً آرمانهایی سیاسی یا فرهنگی نیستند. انقلاب اسلامی در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، علم و فناوری و دیگر عرصهها نیز آرمانهایی بزرگ و كلیدی دارد كه تحقق و پیگیری آنها میتواند در دستور كار جنبش دانشجویی قرار گیرد. این موضوع وقتی از اهمیت بیشتری برخوردار میشود كه تحقق آرمانهای سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی به آرمانهای دیگر حوزهها گره میخورد. استكبارستیزی نیازمند استقلال در عرصهی اقتصادی و كشاورزی است و الهامبخشماندن در منطقه و جهان به پیشتازی علمی، كارآمدی اقتصادی و دهها آرمان دیگر مرتبط است. به همین ترتیب، تحقق آرمان عدالت نیازمند تعیین آرمانهایی در عرصهی سلامت، آموزش و پرورش و امثال آن است تا به شكلی عینیتر تحقق آن از سوی جنبش دانشجویی رصد شود. بنابراین اگرچه جریان مطالبهگری تخصصی در سالهای اخیر در تشكلهای دانشجویی آغاز شده است، لیكن انتظار میرود جنبش دانشجویی با سرعت و جدیت بیشتری در همهی عرصههای كلیدی كشور، آرمانهای انقلاب را بشناسد و مطالبهی آنها را در دستور كار خود قرار دهد.
۲. اهتمام ویژه به آرمان «پیشرفت علمی» و «اقتصاد مقاومتی»: در سالهای گذشته آرمانگرایی فعالان دانشجویی در دو عرصهی اقتصاد مقاومتی و پیشرفت علمی كمتر مشاهده شده است و انگار چنین آرمانهایی برای جنبش دانشجویی آرمانهایی لوكس محسوب میشدند. با توجه به اهمیت این دو مقوله در استحكام ساخت درونی كشور، به تغییر نگاه جنبش دانشجویی در مقولهی «پیشرفت علمی» و «اقتصاد مقاومتی» نیازمندیم. تحریمهای اقتصادی كشور نشان داد كه استقلال حقیقی و استكبارستیزی پایدار نیازمند شكلدهی اقتصادی است كه با نارضایتی جهان غرب دستخوش تنش و ناپایداری نشود. به عبارت دیگر، اقتصادی كه صرفاً با سیاست خارجی سامان یابد، با سیاست خارجی هم نابسامان خواهد شد ولذا مسئولان كشور نباید لحظهای از بنانهادن اقتصاد مقاومتی غفلت كنند. به همین دلیل، جنبش دانشجویی هم باید نسبت به این آرمان مهم و كلیدی واكنش فعال داشته باشد.
همچنین «پیشرفت علمی» كلید قدرت و استحكام درونی كشور است. رهبر معظم انقلاب بارها حدیث «العلم سلطان» را بیان كردهاند و همانطور كه ایشان مكرراً فرمودهاند، علم اصلیترین میدان رقابت در آینده خواهد بود. كشور در سالهای گذشته با هدایت رهبر انقلاب جهش بزرگی را آغاز كرده و همانطور كه ایشان فرمودند، چنانچه پیشرفت علمی كشور بهدرستی ادامه یابد، مشكلات اقتصادی كشور نیز برطرف خواهد شد. از این رو در دورهی جدید این موضوعات باید بهطور ویژه در اولویتهای جنبش دانشجویی -كه خود در محیط علمی فعالیت میكند- قرار گیرد.
۳. واقعگرایی در آرمانخواهی: از دیگر لوازم فعالیت جنبش دانشجویی در شرایط فعلی، واقعگرایی در آرمانخواهی است. واقعگرایی یعنی اولاً همهی ظرفیتهای جمهوری اسلامی و كشور را درست دید. در سالهای اخیر و در راستای دلسردكردن نسل جوان از سوی مغرضان با انقلاب، تلاش شده تا واقعیت مثبت كشور كمتر مورد توجه قرار گیرد. این موضوع را رهبر انقلاب در دیدار اخیر دانشجویان مطرح كردند: «البته باید واقعیتها را به معناى واقعى كلمه دید، نه آنچه كه به عنوان واقعیت القاء میشود. شما جوانها خیلى خوب میدانید در جنگهاى روانى كه امروز در دنیا معمول است، یكى از كارها القاى واقعیتهاى غیر واقعى است. چیزهایى را به عنوان واقعیت القاء میكنند كه واقعیت ندارد.»
معنی این بخش از واقعگرایی این است كه اگر جوانان این كشور توانستهاند در پیچیدهترین صنایع -همچون صنعت هستهای- به خودكفایی برسند، یقیناً وجود ظرفیت برای پیشرفت كشور در دیگر عرصههای صنعتی -از خودروسازی تا كشاورزی- از واقعیات كشور محسوب میشود. دومین منظر از واقعگرایی، دیدن موانع واقعی داخلی و خارجی پیش روی تحقق آرمانها است. به طور طبیعی مشكلاتی ممكن است تحقق آرمانها را عقب بیندازد یا مسیر تحقق آنها را عوض كند. هر انسانی مسیر و سرعت حركت خود را متناسب با موانع پیش روی خود تنظیم میكند كه در آرمانگرایی هم این قاعده صادق است. البته نكتهی ظریف این است كه واقعگرایی در آرمانگرایی به فراموشی یا تنزل آرمانها منتهی نمیشود. همچنین واقعگرایی به معنی پذیرش و رسمیتبخشی به ضعفهای ناشی از تنبلی، كوتاهی یا امثال آن نیست. اگر انسانهای آرمانخواه واقعگرایی را به معنی درستش در آرمانخواهی خود در نظر بگیرند، هیچگاه احساس بنبست و دلسردی نمیكنند و نمیتوان آنان را به شعارزدگی متهم كرد.
۴. عمق در مطالبهگری: لازمهی چهارم فعالیت جنبش دانشجویی، عمق در مطالبهگری است. شناخت دقیق عملكرد كشور، اطلاع از ادلهی مسئولان در قبال ناكارآمدیها و مشكلات، شناخت دقیق و عمیق از آرمان مورد مطالبه، یافتن نقاط كلیدی سؤال، و پرسش و اولویتبندی میان آنها از ابعاد مطالبهگری عمیق محسوب میشود. گفته شده است كه سخنرانی را باید عوام بفهمند و خواص بپسندند. مشابه این جمله برای مطالبات جنبش دانشجویی نیز صادق است. دانشجو باید مطالبهی جنبش دانشجویی را بفهمد و در عین حال، خواص جامعه آن را بپسندند. باید این تجربه را به فعالان دانشجویی منتقل كرد كه هرچقدر عمق مطالبه بیشتر باشد، بهتر و جدیتر شنیده شده و مورد توجه قرار گرفته میشود. اگر روند مطالبهگری جنبش دانشجویی سطحی شكل بگیرد، بهانهگیری و نقزنی تلقی میشود كه نهایتاً ممكن است نوعی دلسردی را در فضای دانشجویی ایجاد كند. انتظار مطالبهی عمیق از فضای فعلی دانشجویی امری دور از ذهن نیست. در سابقهی فعالیتهای فضای دانشجویی موارد متعددی را میتوان یافت كه جنبش دانشجویی در چنین سطحی مطالبه انجام داده است و از قضا موفقترین مطالبهگریهای جنبش دانشجویی نیز چنین مطالبهگریهایی بوده است.
۵. ارزشگرایی؛ اصول محوری در قضاوت و بیان مطالبات: از خطرات پیش روی جنبش دانشجویی در همهی دورهها، گرفتارشدن در بازیهای سیاسی احزاب و گروههای سیاسی است. پیشفرض این گزاره این است كه بسیاری از جنجالهای سیاسی در كشور ریشه در اختلاف مبانی ندارد، بلكه برآمده از اختلافات شخصی و بیاخلاقیهای رفتاری است كه فعالان سیاسی بر آن رنگ مبنایی و اصولی میزنند. رمز رهایی از این خطر، اتكا و اهتمام ویژه به اصول و ارزشهای انقلاب است. معنی محوریت ارزشها و اصول این است كه اولویتهای جنبش دانشجویی و قضاوتهای آن باید بر اساس اصول و ارزشها شكل بگیرد.
پینوشت:
۱. دیدار با كارگزاران نظام ۱۳۹۱/۵/۳: ما چند سال پيش «اقتصاد مقاومتى» را مطرح كرديم. همهى كسانى كه ناظر مسائل گوناگون بودند، میتوانستند حدس بزنند كه هدف دشمن، فشار اقتصادى بر كشور است. معلوم بود و طراحىها نشان میداد كه اينها میخواهند بر روى اقتصاد كشور متمركز شوند. اقتصاد كشور ما براى آنها نقطهى مهمى است. هدف دشمن اين بود كه بر روى اقتصاد متمركز شود، به رشد ملى لطمه بزند، به اشتغال لطمه بزند، طبعاً رفاه ملى دچار اختلال و خطر شود، مردم دچار مشكل شوند، دلزده بشوند، از نظام اسلامى جدا شوند. هدف فشار اقتصادى دشمن اين است، و اين محسوس بود. اين را انسان میتوانست مشاهده كند.
به نظرم دو رسالت خطیر دیگر نیز میتوان به 5 بایدِ آقای فیروزآبادی اضافه نمود:
1. حفظ و ارتقای وضعیت گفتمان «عدالتخواهی».
این تصور که این گفتمان، جای خودش را یافته و برای برنامهریزی در حفظ و بازسازی آن لزومی وجود ندارد، یک تلقی غلط و خطرناک است. گفتمان عدالتخواهی نیاز به پوستاندازی مستمر دارد و باید زنده بماند.
2. گفتمانسازی در موضوعِ «ساماندهی به نظام تولید علم به گونهای که به تولید ثروت منجر شود». نظام آموزشی و پژوهشی دانشگاه به دنبال حل مسائل داخلی نیست و لذا پایاننامهها و مقالات، ظرفیت تولید ثروت ندارند. جنبش دانشجویی باید مطالبهی اصلاح این وضعیت را به مطالبهای فراگیر تبدیل کند.