محمد عشقی زاده – اگر بخواهیم ام المسایل و ام الموانع ازدواج را در یک جمله خلاصه کنیم باید بگوییم «ارتباط دختر و پسر» بیشترین آسیب را به ازدواج می زند. برای اثبات این مساله دلایل زیادی وجود دارد.
ارتباط و ازدواج رقبای دیرینه هم هستند. اگر ازدوج و ارتباط را 2 جاده در کنار هم تعریف کنیم می بینیم که با گسترده شدن جاده ارتباط، ازدواج باریک تر می شود.
اگر به جامعه امروز کشورمان توجه کنیم و به شهر ها و روستا ها نگاه کنیم متوجه می شویم هرچه فضای ارتباطی گسترده تر بوده شرایط ازدواج سخت تر شده است و سن ازدواج بالاتر رفته و درصدطلاق بیشتر شده است.
این اتفاق بدین صورت روی می دهد که وقتی فضای ارتباط باز شد، انگیزه ازدواج در آقایان کم می شود در حالی که دختران ارتباط را مقدمه ای برای ازدواج می دانند.
آمارها نشان داده 90 درصد دختران جامعه ما اولین ارتباط صمیمیشان را با قصد ازدواج برقرار می کنند در غیر این صورت دختران ما اجازه نمی دهند پسری این قدر به حریمشان نزدیک شود. ممکن است ظاهر مذهبی نداشته باشد اما دختر پیش خود بر این باور است که ما همدیگر را می خواهیم،پس عیبی ندارد که با هم دست بدهیم،برویم و بیاییم.چرا که این مقدمه ایست که مارا به ازدواج می رساند.
از سوی دیگر وقتی دختر جوان جامعه ما در این سن نیاز به ارتباط با جنس مخالف پیدا می کند خانواده آن را پس می زند و با جملاتی شبیه«در این سن ازدواج زود است» او را به سمت رابطه غلط سوق می دهد.
برای مثال در محیط دانشجویی و در محیط دانشگاه دختر با پسری آشنا می شود. دختر احساس می کند کلام آن پسر و نوع نگاهش به گونه ای است که من خواهان او و او خواهان من است. به همین سادگی دختر خواستگارانش را نمی پذیرد و آنها را رد می کند به امید اینکه شرایط فراهم شود این پسر به خواستگاری او بیاید. این موضوع در حالی رخ می دهد که این دختر در سن طلایی ازدواج است.بدین معنی که قدرت انتخاب و شرایط ازدواجش بسیار بالاست ولی آن پسر از نظر شرایط عرفی و اجتماعی شرایط خوبی ندارد.
اتفاقی که در ادامه این رابطه می افتد این است که دختر بعد از 3 -4 سال متوجه می شود که این پسر اصلا قصد ازدواج با او را ندارد و یا در حالت خوش بینانه اصلا شرایط ازدواج ندارد.
با این تفاسیر اتفاقی که روی می دهد این است که دختری که با این پسر 3-4 سال ازدواج عاطفی کرده ضربه روحی شدیدی می خورد و نسبت به کل ازدواج بی انگیزه می شود.
در این میان عوارضی هم به صورت بلند مدت ایجاد می شود. برای مثال یا دختر به تمام پسرها بی اعتماد می شود و یا می خواهد ازدواج کند اما احساس کهولت و بالا رفتن سن می کند و یا احساس می کند فرصت هایش از دست رفته و دیگر خواستگارانی با شرایط قبلی پیدا نخواهد کرد. این موضوع از آثار ارتباط مخرب دختر و پسر روی دختران است.
در بهترین حالت اگر دختر بتواند با پسر دیگری ازدواج کند علاوه بر نگرانی برملا شدن ارتباط قبلی خود دائما زندگی اش را با گزینه قبلی مقایسه می کند که این خود معضل بزرگ تری است. بنابر این باز شدن فضای ارتباط چه از نوع سالم و چه ناسالم آن مانع اصلی ازدواج است.
از نگاهی دیگر شاید بعضی خانم های متدین ارتباط های سالمی در اجتماع داشته باشند و بتوانند در مسیر دین با آقایان ارتباط برقرار کنند. حال سوال اینجاست که این نوع ارتباط قبل از ازدواج هم می تواند مخرب باشد؟
زمانی که ارتباط های اجتماعی یک دختر با آقایان زیاد می شود ذائقه او کم کم بالا می رود. بدین معنی که از هر مردی جلوه مثبت در ذهنش به وجود می آید و شرایط او برای انتخاب همسر سخت تر می شود. البته این حداقل ضربه ای است که به او وارد می شود. حال شاید این سوال پیش بیاید که مگر بد است که ذائقه دختر بالا رود؟
در این مورد هم تحقیقات میدانی ثابت کرده است که این موضوع هم ضرر دارد. چرا که ممکن است دختر در معرض خواستگاری فردی با این ویژگی ها قرار نگیرد. در این اتفاق ایده آل های او در ذهنش با واقعیت تفاوت دارد به همین دلیل مدام خواستگارهایش را رد می کند. این شرایط تا زمانی ادامه می یابد که تعداد خواستگارها کم شده و از کیفیت آنها هم کاسته و دختر دچار افسردگی می شود.
به طور غریزی دختر برای پسر جذاب است. برای هر پسری دختر جذاب است به شرطی که مدام انواع و اقسام دخترها جلو چشمش نباشند. اتفاقی که در دوست های خیابانی می افتد این است که دختر های گوناگون جلوی چشم پسر ها قرار می گیرند و بدین ترتیب ذائقه پسر ها هم سخت می شود.
آمارهای میدانی نشان داده امروزه جامعه پر از پسرهایی است که بالای 50 بار خواستگاری رفته اند و تنها ایرادشان برای انتخاب نکردن دلایلی مثل نمی دانم و نمی پسندم است.
حال باید دید چه بلایی سر این پسرها آمده؟ این پسر در فضای ارتباطی آدام های مختلفی را دیده است. از یکی صورت زیبا و از دیگری اخلاق خوش و از یکی کلام و زیبا و از دیگری هنر زیبا دیده است و حالا می خواهد همه این ها را در یک فرد جمع کند.
از سوی دیگر در ارتباط های سالم هم برخی خانم ها در میانه راه احساس می کنند وابستگی برایشان ایجاد شده در حالی که از ابتدا چنین قصدی نداشته اند و ارتباط ها هم تعریف شده بوده است. در این حال فرد به وخودش می آید می بیند دل بسته جنس مخالف شده در حالی که حتی یک کلمه حرف جهت دار بین آنها زده نشده است.
با این توصیفات مشخص است که ارتباط بین دختر و پسر در موارد ارتباط اجتماعی هم می تواند خطراتی به همراه داشته باشد. دوستی های خیابانی و جهت دار قطعا آسیب های جبران ناپذیری به همراه خواهند داشت.
جالب بود…