سه‌شنبه 26 نوامبر 13 | 12:05
شب کتاب در موسسه شهرستان ادب

تعمدی وجود دارد تا شاعران انقلاب دیده نشوند/ ماجرای دزدی کتاب از حوزه هنری

در موسیقی خصوصا پاپ جای شاعران انقلاب خالی است و هر چه ضدانقلاب‌تر باشی بیشتر توی چشم هستی. حتی در رسانه ملی این مسئله به چشم می‌خورد. هر چقدر در این کشور به نظام و انقلاب بیشتر فحش بدهی شما را بیشتر تحویل می‌گیرند.


شب کتاب در موسسه شهرستان ادب با حضور جمعی از نویسندگان و شعرا برگزار شد.

* محدثی‌خراسانی: شهرستان ادب آماده خوار نیست

اولین سخنران دیشب مصطفی محدثی خراسانی بود که گفت: از 20 سال پیش دغدغه‌ داشتم که تلاش‌ها در حوزه ادبیات انقلاب، سرودن، نوشتن و نظریه‌پردازی جایگاهی ندارد که افرادی دلسوزانه به دنبال ثبت و ضبط و تدوین آن باشند. وقتی مجموعه‌های در حال فعالیت را می‌بینیم «شهرستان ادب» را جایی می‌دانم که در حال پرکردن این خلاء است.

وی ادامه داد: در حوزه چاپ و نشر، نشر هدف نیست بلکه وسیله است چرا که هدف تدوین ادبیات معاصر انقلاب و رصد نقاط خالی و شناخت ضعف‌ها و قوت‌ها است. شهرستان ادب آماده خوار نیست و صرفا از کاشته‌های دیگران برداشت نمی‌کند بلکه خود تلاش می‌کنند بذری را بکارد که اردوهای آموزشی شاعران جوان از کارهای متمایز این مؤسسه است. آن هدف بلندی که ما منتظرش هستیم در حوزه هنری، وزارت ارشاد و سایر بخش‌ها اتفاق نیفتاده است ولی من به این شهرستان امیدوار هستم تا بتواند بخشی از این خلاء‌ها را پر کند.

* مودب: امیدوارم سال آینده شب پیشنهادات را برگزار کنیم

علی‌محمد مودب مدیرعامل موسسه شهرستان ادب در ادامه ضمن خوش‌آمد گویی به حضار گفت: امروز باید بپذیریم که احیا تمدن عظمت اسلام زیربنایش کتاب است و اهل قلم پرچم‌داران تمدن هستند. در عصر جدید که پدیده‌های فرهنگی تنوع زیادی دارد کتاب است که فضا را ایجاد می‌کند، برای امیدوار شدن و پیشرفت علوم در حوزه ادبیات کتاب خشت اصلی این ساختمان است.

وی ادامه داد: این که بتوانیم در تولید، مصرف و توزیع به بالندگی برسیم نیازمند چنین محافل و مجامعی داریم. احساس جدی در موسسه است که برای کتاب باید محفل و آیین داشته باشیم. در گذشته در روستاها سنت‌های جدی کتابخوانی وجود داشته است در روستای خودمان در تربت جام شخص اهل کتابی بود که در فضای محله ما گلستان شاهنامه را ترویج می‌کرد. ما در فضای جدید نیاز داریم به بازسازی محافلی این چنین است تا تلاشگران و مجاهدان اهل قلم دور هم جمع شوند فکر کنند و ایده دهند تا برسیم به جایی که در سال آینده بتوانیم شب پیشنهادات برگزار کنیم.

مودب در پایان گفت: این مسئله باعث می‌شود برای مدیریت فرهنگی و بحران‌های آن مسائلی را پیشنهاد دهند و حتی می‌توانیم به سمت حل مسائل موجود فرهنگی برویم. در دستگاه‌های فرهنگی ما کسی فکر نخواهد کرد و نمی‌توانند مثل ما بحران‌ها را درک کنند و ما باید به صورت فصلی حداقل رسانه‌ها و مدیران فرهنگی را با گلوله باران حرف‌ها و مسائل تکان دهیم.

* کربلایی‌لو: اگر مهارتی دارم در نوشتن به کار می‌بندم نه حرف زدن

مرتضی کربلایی‌لو نویسنده کتاب «جممه‌ات را قرض بده برادر» نیز در سخنان کوتاهی گفت: رشته تحصیلی من فلسفه است و فیلسوفان به دنبال حقیقت هستند در حاشیه، از آنجایی که در فراوانی صحبت در رسانه‌ها هستیم و چنان هیاهو زیاد است که من ترجیح دهم فقط بشنوم و اگر مهارتی بلدم در کار نوشتن به کار ببندم.

*جواد افهمی: من یک نویسنده عصبانی هستم که می‌خواهد اثرش چاپ شود

جواد افهمی نویسنده رمان «سوران سرد» نیز سخنران بعدی این مراسم بود که گفت: خیلی اوقات گشوده شدن بغض‌ها نعماتی را دارد. چندی پیش قرار بود در مراسمی از فرایند نوشتن رمان سوران سرد بگویم ابتدا صحبت‌ها مکانیکی بود اما بعد از چند لحظه بغضم ترکید و رفتم در عالم خیال و جلسه خیلی خوبی شکل گرفت.

وی ادامه داد: اما امشب دعا می‌کنم آن بغض کهنه نترکد و شما را ارجاع می‌‌دهم به صحبت‌های آقای کربلایی‌لو در فیس‌بوک که شاخص‌هایی درباره خلق اثر نوشته بود. گفته بودند همه افراد می‌توانند اهل ذوق باشند و آثار را تحلیل کنند اما کسانی که خلق اثر می‌کنند نبوغ دارند و مغرور و خود خواه و آدم‌های عصبانی هستند.

افهمی ادامه داد: شاید در عالم فلسفه بشود این مسئله را تعمیم داد بر همه نویسنده‌ها، من جواد افهمی که نبوغ نویسندگی دارد، خود خواه و عصبانی هستم. نویسندگی وجه حرفه‌ای هم دارد چرا که من نوشتن را انتخاب کردم و وقتی ناشری از اثر من خوشش آمد آن را منتشر می‌کند تا با درصدی از حق‌التالیف آن من زندگی کنم. ناشر اثر من را قبل از چاپ به ارشاد ارائه می‌کند و اگر در نهایت چاپ شد نویسنده از نبوغش برای خلق اثر بعدی‌اش استفاده می‌کند.

13920905000308_PhotoL

جواد افهمی در ادامه سخنان بغض‌آلود خود گفت: حال وقتی اثری نوشته می‌شود مثل «سال گرگ» که من خیلی هم دوستش دارم و مستندات آن را مؤسسه شهرستان ادب در اختیار قرار داده و درباره تک تک بخش‌های آن می‌توانم صحبت کنم. رمان من درباره سازمان مجاهدین خلق است من می‌خواهم بپرسم چقدر یک کتاب باید در ارشاد بماند تا من نویسنده که از این راه زندگی می‌کنم چقدر باید صبر کنم. اگر آن محصول در آن روال مقدر طبق مقررات چاپ شود کار نویسنده باز هم می‌لنگد اما با این حال کتاب من بیش از یک سال در ارشاد است.

وی ادامه داد: این کتاب حتی در جشنواره داستان انقلاب نیز صاحب جایزه تقدیری شده، حالا بماند که داوران سر جایزه دادن و جایزه ندادن به این اثر دعوا کردند که در نهایت از آن تقدیر شد ولی این رمان در ارشاد می‌ماند. ما رمان نمی‌نویسیم که در طاقچه بگذاریم.

این نویسنده در نهایت گفت: ولی من نویسنده که عصبانی هستم و نبوغ دارم اجازه نمی‌دهم که کسی من را تایید کند و کتاب من باید چاپ شود. دعا می‌کند تغمیرات در ارشاد طوری باشد که این طوری دل یک نویسنده به درد نیاید. من می‌گویم این بغض عامل نوشتن است و هر وقت ترکیده است نوشته‌ام خوب هم نوشته‌ام؛ من آدمی بودم که سرم در کار خودم بود و 7 سال پیش در پرند ناظر ساختمان بود ولی واژه‌ها خودشان دنبال من آمدند و دیگر نمی‌توانم ننویسم.

* امینی: در شهرستان ادب کار به کاردان سپرده شده است

اسماعیل امینی شاعر در این مراسم ضمن اشاره به سخنان جواد افهمی گفت: برخلاف دوستان من نه فیلسوفم نه عصبانی، بلکه مثل همه مردم هستیم.کاری که ما به عنوان شاعر و نویسنده می‌کنیم مثل کاری است که نانوا و خیاط و .. می‌کند، نباید توهم داشت که کارهای من را کسی نمی‌تواند بکند چرا که همه کارها باید در خدمت انسان باشد. نظر من همین است و از روی تواضع هم سخن نمی‌گویم چرا که من هم عملگی کردم هم کتاب‌فروش بودم. موقعی که انقلاب فرهنگی شد ما رفتیم سراغ کار کردن و مثل جوان‌های امروز دپرس هم نشدیم بعد هم که جنگ شد رفتیم جبهه.

وی ادامه داد: امروز چاپ کتاب و خبر آن یک اتفاق نیست ولی در دوره ما بود، وقتی هشت کتاب سپهری چاپ شد حتی در مدارس هم این خبر هم دهان به دهان می‌گشت ولی امروز امثال دایی خبر هستند چرا که شبه‌کتاب زیاد چاپ شده است. از هر هزار کتاب به جرات یک کتاب خوب است و بقیه برای پر کردن آمار چاپ می‌شود به همین خاطر وقتی می‌شنویم کتاب چاپ شده سر شوق نمی‌آییم. بدترین نوع این آثار درباره کتاب‌های شعر است که هر مزخرفی به عنوان کتاب شعر چاپ می‌شود.

13920905000316_PhotoL

امینی خاطرنشان کرد: از معدود جاهایی که کار به کاردان سپرده شده جاهایی مثل شهرستان ادب و دفتر طنز است که می‌توان به آثار آن اعتماد کرد. متاسفانه برای کتاب‌های دانشگاهی هیچ حیثیتی نمانده است و حتی با غلط املایی چاپ می‌شود. کتابی را 15 سال است از یکی از مدیران دانشگاه آزاد درس می‌دهم که غلط املایی دارد و هر سال هم تذکر می‌دهم این کتاب را اصلاح کنید ولی اتفاقی نمی‌افتد.

این شاعر ادامه داد: نکته دیگر این است که هیچ کس خودش را به مطالعه عادت نمی‌‌دهد چرا که فکر می‌کنیم همه چیز را می‌دانیم به همین خاطر کتاب ارزش جلب توجه کردن ندارد. وقتی کتاب چاپ می‌شود باید درباره رسیدن کتاب به مخاطب فکر کرد. استاد ما شفیعی کدکنی سر کلاس می‌گفت در دوره پیش از اسلام و بعد از آن شاعری وقتی شعر می‌گفت یا خودش یا کسی را انتخاب می‌کرد که شعرش را در جاهایی مثل بازار بخواند.

امینی در پایان گفت: امثال ما وقتی کتاب می‌نویسیم فکر می‌کنیم کسی دیگر باید بیاید دنبالش. درباره شیوه‌های عرضه آن باید فکر و خبر تولید کنیم که از آن غفلت می‌کنیم. کار شاعر و نویسنده وقتی تمام است که به دست مخاطب برسد اگر در گوشه کتابخانه بماند کارش تمام نشده است.

*مصطفی جمشیدی: بحث ادبیات فقط ممیزی نیست

سخنران بعدی شب کتاب موسسه شهرستان ادب مصطفی جشمیدی بود که او هم واکنشی به سخنان جواد افهمی داشت. وی گفت: مثل آقای افهمی نمی‌خواهم بغض کنم چرا فایده هم ندارد. مظلومیت اخیری که درباره داستان در جایزه جلال پیش آمد چند سال است تکرار می‌شود.

وی ادامه داد: بحران بزرگی که ادبیات در هزاره سوم به آن برخورده است بحث مخاطب است. تسلط عظیم و تلون رسانه‌های تصویری باعث عقب رفتن ادبیات ما شده است اگر زمانی در دنیا گل می‌کند به خاطر سینما‌ست نه ذات زیباشناسی خود رمان.

نویسنده رمان «وقایع نگاری یک زندیق» ادامه داد: این مظلومیت را باید شکست و مخاطب را پرورش داد اگر سینما اسیر کمدی مبتذل است و رسانه ملی به سطحی شدن آن دامن می‌زند و اگر ادبیات کارش بیشتر معنویت است نویسنده‌ها باید با مخاطب خود روبرو شوند. در این وضعیت آرزو می‌کنم این مخاطب برون از دایره محافل ما باشد. ما باید به این فکر برسیم نویسنده چه طور می‌تواند ارتباط خلاقانه و کاربردی با مخاطبانش داشته باشد انشاء‌الله دولت جدید مظلومیت حیطه داستان را بردارد. بحث ادبیات فقط ممیزی نیست چیزهای خیلی دیگر هم هست.

* ناصر فیض: چرا نباید صد شهرستان ادب داشته باشیم که با هم رقابت کنند

ناصر فیض شاعر و طنزپرداز نیز از مهمانان شب کتاب بود که گفت: خوشا به حال کسانی که در اینجا کتابشان چاپ شد و خوشا به حال موسسه که کار اینها را منتشر کرد. من زمانی می‌خواستم کتاب شعری را چاپ کنم و رفتم به نشر مرکز نزد آقای فریدون فاطمی. وی با من جلسه گذاشت و گفت از آتیلا الهان شعری هست. من تصور نمی‌کردم که وی اصلا از این اشعار خبر داشته باشد. وی آدم فرهیخته‌ای بود اگر چه ممکن بود برای تجارت وارد نشر شده باشد ولی این کار جزو اهداف درجه چندم وی بود.

مدیر دفتر طنز حوزه هنری گفت: در شهرستان ادب یک اتفاق خوب این است و همه آنهایی که در اینجا هستند به نوعی یا شاعر هستید یا علاقمند به این هنرها هستند. از این شگفت‌زده هستم در کشور انقلابی ما چرا نباید بعد از 35 سال صدها شهرستان ادب وجود داشته باشد که با هم رقابت کنند. شهرستان ادب فقط همین یکی از است که دارد کار انجام می‌دهد و نهایت متهم هم می‌شد که در راه اهداف انقلاب کار می‌کند که اشکال ندارد. اتهام هم بزنند مهم نیست چرا که ما خون دادیم و باید در ادبیات آن را نشان دهیم.

فیض ادامه داد: همه باید کمک کنیم. خیلی هم نباید رمانتیک باشیم و ببینیم چقدر بودجه است و چقدر کار می‌شود. خیلی جاها است که کلی بودجه دارد ولی فقط آمار از آن بیرون می‌آید ولی در اینجا این اتفاق نیفتاده افرادی که در شهرستان هستند سابقه و جایگاه غیرقابل انکاری دارند. به نظر من تعمدی هست که نگذارند شهرستان ادب در فضای نشر دیده شود چرا که کار کردن ارزش نیست.

*یوسف قوجق: ماجرای دزدی کتاب از حوزه هنری

یوسف قوجق نویسنده و داستان‌نویس نیز در این مراسم گفت: همه می‌دانند من برای رمان «لحظه‌ها جا می‌مانند» سه سال تحقیقات میدانی و کتابخانه‌ای انجام دادم. برای به دست آوردن مستندات درباره انقلاب خیلی جاها رفتم. رفتم سراغ دوستانی که در آن سالها اعضای حزب بودند و می‌پرسیدم چه اتفاقاتی در انقلاب افتاده است.

وی ادامه داد: باید بگویم انقلاب 57 نتیجه خواستگاهی خاص نیست. در رمان من سه خواستگاه است، مسجد به عنوان خواستگاه مذهبی، قهوه‌خانه به عنوان خواستگاه مردمی و خانه تیمی که خواستگاه روشنفکری جامعه است. این نویسنده ادامه داد: من رفتم سراغ آیت‌الله نور مفیدی که نسبت به حزب است. گفتم شما لیدر انقلاب هستید. من می‌خواهم سخنان شما را بنویسم و بشنوم. گفت می‌دانم شما قصه‌نویس هستی ولی آیا می‌توانی حقیقت انقلاب را بنویسی که انقلابی‌های آن موقع الان شدند ضد انقلاب و بالعکس. این حرف‌ها تکانم داد. وقتی رمان را نوشتم رفتم سراغ کتابفروشی‌ها، به من گفتند چرا ندادی حوزه چاپ کند، اگر آنجا چاپ می‌کردی راحت آبش می‌کردی، گفتم من قصه‌نویس هستم و کارم را شهرستان ادب چاپ کرده و دوست دارم تو آن را به مخاطب برسانی.

قوجق ادامه داد: من خودم در کودکی عاشق کتابخوانی بودم. یک کتابفروشی بود و من هر روز دور این مانند کعبه می‌چرخیدم. حتی قیمت کتاب‌‌ها را نگاه می‌کردم. در سال‌ 64 هر روز این اتفاق می‌افتاد و آرزو به دل داشتم که کدام کتاب‌ها را می‌توانم بخرم با کار دستفروشی. روزی آقایی به من گفت که کدام را می‌خواهی. این را که گفت زبانم بسته شد دوست داشتم به کتابی که من آرزو داشتم برسد وقتی رسید بغض کردم که کتابفروشی گفت این دیوانه است هر روز می‌آید ولی کتاب نمی‌خرد. من حتی کتاب هم دزدیدم و مدیون حوزه هنری هستم.

وی در خاتمه به ذکر خاطره کتاب‌دزدی از حوزه هنری پرداخت و گفت: من و پسردایی‌ شهیدم کتابی نبود که نخوانده باشیم. وقتی کتابفروشی سازمان تبلیغات را پیدا کردیم در همان جا می‌خواندیم. وقتی کتابی را دوست داشتیم کتاب را زیر لباس می‌بردیم و وقتی خواندیم بر می‌گردانیم یک بار وقتی کتابی را برداشتیم یک نگاهی در نگهبان دم درب کردم که این نگاه من را تکان داد و احساس کردم مچ من را گرفته است. وقتی آمدم بیرون گفتم من دیگر آنجا نمی‌روم و آخرین کتاب حوزه هنری دست من ماند.

*سعید بیابانکی: تعمدی وجود دارد تا شاعران انقلاب دیده نشوند

سعید بیابانکی شاعر و طنزپرداز سخنان خود را با این مصراع شروع کرد: دزدی جزوه عجب دزدی پرمنفعتی است».

وی گفت: موسسه باید به شیوه‌های ارائه شعر توجه بیشتری کند. چاپ کتاب آخرین راه‌حل است و باید به راه‌حل‌های مدرنتری رسید. در شبکه توزیع تعمدی وجود دارد که کتاب‌های امثال ما پخش و توزیع نمی‌شود. در فرودگاه‌ها و ترمینال‌ها کتاب‌های زردی هست،این همه کتاب به دردنخور هست اگر شعر هم هست امثال شاملو، قزوه و فروغ هستند. این مسئله در رسانه‌ هم هست که شعر و شاعر حضور ندارد و در مناسبت‌هایی که نمی‌شود امثال خواننده و بازیگر آورد ما را صدا می‌زنند ولی در بدترین ساعت مثل سر ظهر یا نیمه شب.

بیابانکی خاطرنشان کرد: در موسیقی خصوصا پاپ جای شاعران انقلاب خالی است و هر چه ضدانقلاب‌تر باشی بیشتر توی چشم هستی. حتی در رسانه ملی این مسئله به چشم می‌خورد. هر چقدر در این کشور به نظام و انقلاب بیشتر فحش بدهی شما را بیشتر تحویل می‌گیرند. ما در دفتر ترانه سعی می‌کنیم آثار شاعران انقلاب را جمع کنیم و در تیراژ گسترده منتشر کنیم. کتاب شعر حداقل 2 هزار تیراژ دارد ولی تیراژ آلبوم موسیقی صد هزار هستند که ما در این حجم مخاطب حضور نداریم یا نمی‌گذارند ما حضور داشته باشیم. در رسانه ملی طرحی دادیم برای تولید برنامه جذاب شعر که فعلا منتظر جذب اسپانسر است.

*یاسین حجازی: هیچگاه به بسته‌بندی درست و مبادی توزیع فکر نکردیم

یاسین حجازی مولف کتاب ارزشمند «آه» نیز در این برنامه گفت: شگفت روزگار این است بزرگوارانی که سینه داغداری دارند از عدم حضور در مکان‌هایی که مخاطبین باید آثار آن‌ها را بخوانند قدری گلایه‌مندند و می‌گویند تعمد وجود دارد برای جلوگیری از توزیع آثارشان ولی نمی‌فهمم گیر این کار چیست.

وی ادامه داد: چگونه امکان دارد کسانی الان متولی بخش‌های اجرایی، انتشاراتی و تصمیم‌گیری این حکومت هستند قصد و غرض داشتند باشند بر عدم توزیع آثار کسانی که منتسب به انقلاب و نظام هستند. این تناقص است یا باید بپذیریم که نقص از تولید‌کنندگان آثار هست یا نقصص متولیان فرهنگ؟ خیلی از متولیان هنر در این جلسه با جاهایی کار می‌کنند که منتسب به نظام و حکومت هست اما من فکر می‌کنم که بسته‌بندی و توزیع آثار به ذات دچار مشکل است و ربطی به این ندارد 50 هزار نسخه آلبومی تکثیر شد و اگر ترانه‌سرای آن بیابانکی بود و من بگویم حکومت می‌خواهد وی را می‌خواهد تبلیغ کند و بالعکس. اینجا یک حفره وجود دارد. یک بخش آن بر می‌گردد به عدم وجود هیچ عظمی برای انتشار و توزیع مدون آثار، ما هیچ وقت به بسته‌بندی و مبادی توزیع فکر نکردیم.

وی ادامه داد: گمان می‌کنم در آثار کهن سحر و جادویی وجود دارد که باید به دنیای فعلی منتقل شود، شگفت‌انگیز که تمام اساتید داستان در کارگاه‌ها و آثارشان اشاره می‌کند ساختار تعجب‌برانگیز ادبیات را در ادبیات کهن داریم. من در کتاب «آه» که ناشر خصوصی داشت با مشکل توزیع روبرو شد ولی احساس کردم که مردم تازه دارند این کتاب را می‌کند. من این کتاب را صرفا یک بسته‌بندی تازه کردم.

علیرضا قزوه: شهرستان ادب در حوزه کودک و نقد ادبی هم فعال شود

مدیر مرکز آفرینش‌های ادبی حوزه هنری به عنوان سخنران این برنامه گفت: من نزدیک هشت هزار کتاب خطی از هند با خودم آوردم و فکر می‌کنم بزرگترین خدمت من این بوده است که این آثار در کتابخانه ملی، کتابخانه مجلس و آستان قدس موجود است. ما در ادبیات انقلاب سی‌سال گذراندیم ولی یک تذکره خوب نداریم. فقط یک نفر هست که او هم تذکره‌نویس خوبی نیست و به خودش هم گفتم.

وی ادامه داد: تذکره‌ها است که نقد ادبی را خلق می‌کند و جای آن خالی است. شفیعی کدکنی وقتی شعر شاعر دوره حزین را خوانده دانش او را ستوده بوده و از آن تعریف کرده است. الان نقد ادبی کجاست تذکره نویسی کجاست؟

قزوه در خاتمه گفت: شهرستان ادب در حوزه‌‌هایی راه خود را پیدا کرده است و باید در حوزه کودک و نقد ادبی هم وارد شود. باید ناشرانی متعدد بحث توزیع را فعال کنند. از افغانستان و تاجیکستان نباید غفلت کنیم و آنها را هم مثل خودمان بدانیم چرا که سعی می‌کند برخی آنها را از ما انقلاب دور کنند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.