دکتر علیرضا زاکانی، نماینده مردم تهران در مجلس در صفحه گوگل پلاس خود نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
خبر دستگیری بابک زنجانی مجدداً بارقه های امید مبارزه بی اغماض با مفاسد اقتصادی را در اذهان روشن ساخت و کم تحرکی مسوولان کشور در برخورد با عناصر سودجو را اندکی جبران نمود.
اما به نظر بنده کار مبارزه با مفاسد اقتصادی، اقداماتی بسیار عمیقتر و قاطع تر از سوی مسوولان سه قوه طلب می نماید.
اگر از بنده بعد از ده سال حضور در مجلس بپرسید راه حل درست مبارزه با مفاسد اقتصادی چیست، خواهم گفت هر راه حلی جز با شروع از برخورد با مسوولان متخلف در کشور، فرزندان و اطرافیان سودجوی آنها آب در هاونگ کوبیدن است.
تا دولت، دستگاه قضایی و مجلس از خودشان شروع نکنند و افراد متخلف و یا زمینه ساز فساد را (هر چند کم تعداد) طرد ننمایند و با آنها برخورد قاطع نکنند، کار بی تاثیر یا بسیار کم تاثیر است زیرا حکایت ماجرا همان بهره گیری از دستمال آلوده ای است که با آن نمی توان شیشه ای را پاک کرد.
پاسخ زاکانی به حامی بابک زنجانی
بپس از انتشار این یادداشت، یکی از بازدیدکنندگان در حمایت از زنجانی نظراتی را منتشر کرد و مفسدان را به دو دسته خوب و بد تقسیم کرد که با واکنش زاکانی مواجه شد. زاکانی در پاسخ به این فرد نوشت:
به نظر من فساد چپ و راست نمی شناسه، آدم های فاسد در هر لباسی بدنبال منافع خویش هستند و مهمترین راه رسیدن به اهدافشان را نیز آلوده کردن دیگران و بازکردن دایره فساد می دانند.
موثرترین راه، برخورد غیرسیاسی و با اشد مجازات با کسانی است که صاحب قدرتند تا برای دیگران درس و عبرت شود.
در خصوص سایرین نیز به هیچ وجه نباید اغماض کرد ولی قدرتمندان می بایست در اولویت برخورد باشند.
“هاون” نه “هاونگ”
… تو همان کسی هستی که با پررویی هر چه تمامتر ماجرای 900 میلیون به راه انداحتی. دتو دلت برای اسلام نسوخته.
یا واقعا کسی که در شرایط تحریم همه آبرو و اعتبارش را می گذارد تا
تحریمها را دور بزند و ارز را به ایران برساند دزد است؟
آیا براستی خائن واقعی آنهایی نبودند که با افشای اسامی نظیر بابک
زنجانی سبب شدند تا پولهای آنها بلوکه شود؟
چطوری رسانه ها جای خادم و خائن را عوض می کنند؟
آیا براستی بابک زنجانی با این ثروت عظیم نمی توانست به آسانی از کشور
بگریزد و در گوشه ای از این دنیا به تعیش مغول شود؟ برای چه اینهمه اصرار
دارد که ارز حاصب از صادرات نفت را به ایران برگرداند؟
مساله یک حساب دو دوتا چهارتای ساده است. امثال بابک زنجانی در حالی بی
آبرو می شوند که امثال مهدی هاشمی آزاد می گردند.
قضیه خیلی ساده است، کسانی که مانع از سقوط اقتصاد ایران شدند باید
مجازات شوند تا را برای سازش با آمریکا نوشاندن چام زهر دیگری هموار
گردد.
ای کاش افتخار داشتم یک مشت محکم در دهان امثال زاکانی بکوبم.
بابک خان شما که اینهمه مهربونه و به فکر مردم! اونوقت این پولها رو از کجا آورده؟ احتمالاً یه جاهایی مال همین مردم رو بالا نکشیده؟
آنکه جمع گشته سیم و زرش/ زر نباریده آسمان به سرش/ یا خودش دزد بوده یا پدرش…
شما برات همین افتخار دفاع از امثال زنجانی کافیه، خوش باش!
به تو چه که از کجا آورده؟ کی شرعا به شما اجازه داده هر کس پولی داشت او را متهم کنید؟
معلوم است که البته معامله با دولت در چند سال گذشته برای انتقال فروش نفت ایران یرایش سود داشته. اما چه ربطی دارد؟ مگر آن دیگران نبودند که صادر کردند و یک دلار هم برنگرداندند؟ حالا او مقصر است که گرایش را از ایران دادند و اموالش را بلوکه کردند؟
بله از مظلوم حمایت می کنم مخصوصا وقتی شخصی با سوابق مشعشع زاکانی او را بکوبد.
کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا