تریبون مستضعفین-محمدصادق شهبازی
«لکه» فیلم داستانی بلندی با موضوع فتنه و دولت یازدهم است. فیلم با لکه فضله کلاغی بر شیشه ماشین مدیر کل آغاز می شود. راننده مدیرکل می خواهد از پیش او برود که مدیر کل دست در جیبش کرده تا خودکار را از جیبش بیرون بیاورد اما خودکار پس میدهد و لباسش کثیبف میشود.
ظاهراْ قرار است مدیرکل به جلسه معارفه برود که زنی مقابل ماشین سبز شده و موجب ترمز ناگهانی میشود. با مشاجره و درخواست او مدیرکل پیاده شده و مشخص میشود که وی همسرشهید و مادر یکی از شاگردان مدیرکل است که در فتنه ۸۸ به تحریک وی به خیابان رفته و جان خود را از دست داده و اکنون از پذیرش پست مدیرکل در نظامی که آن را مشروع نمیدانسته و به همان واسطه فرزندش را به دم تیغ برده شاکی است، مدیرکل به او توجه نمی کند و می گوید باید وقت شناس بود و زن او را قدرت طلب میداند و تهدید به اقدام میکند. فیلم با رسیدن مدیرکل به دفتر کار در محوطه سازمان و رسیدن زن به محل معارفه ادامه پیدا میکند. کشاکش تلاش زن برای ورود به سالن معارفه و جلوگیری مدیرکل از آن در جریان است. در نهایت مدیرکل پشت تریبون رفته و شروع به سخنرانی میکند که زن به همراه مادران شهدای همان سازمان وارد میشوند. مدیرکل نمیتواند به راحتی به صحبت ادامه دهد و از شدت گرما لباسش را در میآورد. لکه خودکار در اثر عرق بزرگ شده و او بدون توجه به آن در حال سخنرانی است. مادران شهدای سازمان با عکس فرزندان شان در مقابل او در انتهای سالن ایستاده اند، فیلم با لکنت زبان او پایان مییابد.
سوژه فیلم بدیع است، چون اولین فیلم داستانی است که با موضوع دولت اعتدال و از آن مهمتر نسبت آن با فتنه ساخته شده است. خط تعلیق اصلی فیلم که کشاکش مادر کشته فتنه با مدیرکل فتنه گر است بسیار جالب شکل گرفته است، به ویژه آن که مدام اتفاقات خلاف انتظار در آن رخ می دهد. ایستادن زن مقابل ماشین، دفاع او از نظام، رسیدن او به محل معارفه با وجود عبور مدیرکل از خط ویژه، رسیدن او به داخل سالن بر خلاف انتظار، اطلاعاتی بودن راننده مدیر کل و ثبت خیانت های او و….
فیلم جنبه نمادین جدی نیز دارد. از انتخاب اسامی مثل نام دادگر برای نماینده تا استفاده از عنصر لکه و معرفی فتنه به عنوان لکه ننگ و همسانی آن با لکه فضله کلاغ، خانواده شهدا مخصوصا مادر شهید سازمان مربوطه که پسرش در مرصاد که نبرد بامنافقین بوده کشته شده، صحبت و قصهگویی آژانس شیشهای وار به سبک حاج کاظم از فتنه و جنگ، استفاده از نام مهندس برای مدیرکل که به عنوان میرحسین موسوی تلمیح دارد، عبارات خوب فیلم مثل پاسخ زن به سوال وسیله دارید مدیرکل با این عنوان که وسیله ندارم ولی هدف دارم. این وجه نمادین کار را غیر عادی و شعاری نکرده است و در مجموع مخاطب با آن ارتباط خوبی برقرار می کند.
فیلمنامه خوب فیلم که حتی خانواده کشته شدگان فتنه را همراه نظام و فتنه گران قدرت طلبی که این روزها به نان و نوایی هم رسیده اند اما ظاهر مذهبی و انقلابی دارند را نفی می کند هم یکی دیگر از نقاط قوت فیلم است.
فیلم از نقاط ضعف نیز خالی نیست. مثلاْ با وجود پرداخت به نسبت خوب فیلم، بازی بازیگر زن همراه با عاطفه مادری نیست، وجهه انقلابی و معترض او خوب نمایش داده شده اما وجهه عاطفی او نه. پایان فیلم نیز بیش از حد نمادین و نامفهوم است. فیلم میتوانست با سخن گفتن خانواده شهید یا بیشتر از اقدام نمادین خانواده شهدا در بالا نگه داشتن عکس فرزندانشان تمام شود. اطلاعاتی نشان دادن راننده گرچه نکته امیدی که نظام حواسش به فتنهگران فرصت طلب هست را نشان میدهد، اما ورود از وجهه امنیتی کار را خراب کرده است، مثلاْ میشد نظام به داد زن میرسید، نه این که صرفاْ آلبوم خرابکاریهای مهندس تکمیل شود.
در مجموع لکه کارخوب دیگری از محمدرضا شفاه و مفیدی کیا است که باید شروع ورود جدیتر جبهه انقلاب به فضای داستانی و استفاده از مضامین روز باشد.
عجب فیلم شفارشی شد
این هم یک حرکت پوپولیستی دیگر
شما 800 گرم پنیر غیر پوپولیستی ت رو خوردی؟
:)))
خواهرم،دیده بود،میگفت،حوصله سر بره،همش تو ماشین رو نشون میده!ولی با همه این احوال،دم سازندش گرم..
هیچ ساخته دست بشری خالی از اشکال نیست
البته اشکال عمده این فیلم که احتمالا کاربران زیادی بهش اشاره خواهند کرد، اینه که نظر همه طرف ها رو به خودش جلب نمی کنه
یعنی فیلمی نیست که همه از مضمونش راضی باشن
بالاخره باعث دلخوری و دلزدگی بعضی ها میشه
در کل به نظر من فیلم بی خاصیت و خنثی ای نیست، اگه بخوام مثال بزنم با عرض پوزش مثل فیلم “قلاده های طلا” بی خاصیت نیست که همه تقصیرها رو بندازه گردن عوامل خارجی و همه از بسیجی گرفته تا فتنه گر با خوشحالی از سینماش بیان بیرون
اینجا هم احتمالا پر شه از تهمت ها و کنایه ها و فحش های بر و بچ هنوز متوهم سبز، البته اگر فیلم رو دیده باشن. اگر هم ندیده باشن، صرفا به خاطر اینکه فیلم درباره فتنه 88 ساخته شده، شروع به بد و بیراه گفتن خواهند کرد
امیدوارم به زودی دانشمندان ایرانی، قرص ضد توهم بسازن تا ما و متوهمین، تواما از شر توهمات عده ای خلاص بشیم، ان شاء الله
سلام گرم خدمت آقاي شهبازي
من براي انقلاب خيلي مايه گذاشته ام ومجال گفتن نيست.اما اگر بخواهي با ايميل تماس بگير تابرايت با سند بفرستم. و اماتمام وجودم آگاه است كه شخص فقير عذابي بيرون از ذهن ديگران مي كشد كه نه مومن باخبر است نه ملحد وما دراين ميان روي محتويات ذهن وتا حدي با باورها كه تبديل به دشمني خدا ناپسند گرديده است قضاوت مي كنيم و وجود پاك فطرت را در دنياي فريبنده وبا تشويق زبان ديگران بار شرك را بردوش مي كشيم وهرلحظه نيز به آن شتاب مي بخشيم.اگر فقر خانمان سوز در كار نباشد فتنه ها يي چون 88 براه نمي افتد. با توجه به تمام جوانب يك در صد مردم سياسي نيستند اما همين هاچون درد فقررا يدك مي كشند و آن را زاييده عمل مسئولين برخوردارمي دانند با خيالي واهي وندانم كاري به راه مي افتند. اما اگر توجه گردد در ميانشان جانباز و خانواده شهيد ورزمند وبويژه مردم فقير زياد است وهراگركسي از فقرا كه نباشد نيز به آنان راي داده است.از طرفي مي بينند كه سرمايه دار مشغول خالي كردن جيب وچپاول گري ودولتمردان برخوردار نيز هم چون آنان بابا تمتع از مال دنيا با خودشان فرق وفاصله زياد دارند و…ما چون مردم واز جنس خودشان هستيم وبينمان فاصله نيست درد آنان را خوب حس ميكنيم كه دولتمرداني كه دنيا طلبند از اين بي بهره مي باشند لذا در اين راستا دستمان از همه جاكوتاه واز فريادي در گلوه خفته برخورداريم .شهبازي عزيز كه صاحب فريادهستي ومي تواني با فيلم به آن عينيت ببخشي با فريادت تنومندي درخت فقر را به مسئولين ياد آوري نماييد شايد با قطع ريشه آن ديگر نتواند در زير نور خورشيد تابان ولايت خاري در چشم بعضي از امت برخوردار از فقر باشد .دوستت دارم