تریبون مستضعفین- به دنبال ربوده شدن ۵ سرباز ایرانی در سیستان و بلوچستان، یک موج مجازی برای اطلاعرسانی و تلاش برای آزادسازی این گروگانها آغاز شد. در نیت خیر شرکتکنندگان در این موج شکی نیست اما چند نکته هم در این میان مغفول مانده است:
۱- بمبگذاری در محل تجمع مردم یا ترور و ربودن افراد بیگناه برای ایجاد وحشت از شیوههای معمول گروهکها برای اثبات خود است. متأسفانه نتیجه مکمل این رفتار را رسانهها ایجاد میکنند. رسانهها با انتشار خبر و نام بردن از آنها باعث ایجاد جوی میشوند که در آن گروهکهای تروریستی قدرتمندتر جلوه میکنند و نامشان بر سر زبانها میافتد.
۲- ربودن مرزبانان ایرانی برای هتک امنیت و اثبات قدرت است. پیداست که ربودن چند سرباز نیازی به توانمندی بالا و نیروی نظامی چندان ندارد. اما برای اثبات قدرت گروهکی مثل جیش العدل کافی است. نیازی به لشگرکشی نیست و با ۲۰ نیروی چریک هم میتوان چنین عملیاتی را سامان داد. متاسفانه برخی با بزرگنمایی این عملیات و تضعیف طرف خودی به قدرتنمایی جیش العدل دامن زدند.
۳- این روزها شیوههای غلطی در اطلاعرسانی رخ داده است که از جمله آنها نامهنگاری مجازی به قدرتهای سلطهگر و یا رسانههای حامی جریان سرمایهداری و استمداد از آنها است. خودتان را در موقعیت بیرونی قرار دهید؛ یک گروه تروریستی در کشور الف، گروگانگیری میکند و شهروندان آن کشور به اوباما نامه مینویسند که در کشور ما گروگانگیری شده است! چه تصوری از آن فرد یا ملت خواهید داشت؟ جز اینکه آنها ملتی ترسو و ناتوان هستند که به کدخدایی آمریکا ایمان دارند؟
۴- کمک به خواسته این گروهک برای آزادی برخی از تروریستهای زندانی اشتباهی فاحش است. مظلومیت گروگانها بر کسی پوشیده نیست اما آیا برای نجاتشان باید به هر قیمتی تسلیم شد؟ یکی از کاربران مجازی نوشته بود: «در دفاع مقدس هم ما تبادل اسرا را داشتیم» و از دیگر کاربران خواسته بود «دولت را وادار به مذاکره کنیم»! خندهدار نیست؟ مگر ما در زمان جنگ فردی را که بعد از آزادی در مقابل ما باز خواهد ایستاد آزاد میکردیم؟ دوباره تامل کنیم! تروریستها را آزاد کنیم تا دوباره علیه ما دست به ترور و بمبگذاری و گروگانگیری و … بزنند؟؟؟
۵- جیشالعدل به دنبال ایجاد موقعیت برای معامله با نظام سیاسی است و برخی هم (آگاهانه یا ناآگاهانه) به دنبال قربانی کردن جمهوری اسلامی و لگدمال کردن عزت ملی هستند. بهترین اتفاق در مقابل این گروگانگیری برخورد شدید است. گروگانگیرها باید بدانند که نمیتوانند به هیچ وسیلهای به اهداف خود دست پیدا کنند. جمهوری اسلامی هم اثبات کرده است که حاضر نیست عزت و استقلال ملی و امنیت کشور را قربانی رفتارهای احساسی و غیرمنطقی کند.
۶- در فقه اسلام «قاعده تترس» در جنگ برقرار است. بر اساس این قاعده اگر دشمن شماری از مردم بیگناه را به عنوان سپر انسانی استفاده کند، در حالی که غلبه بر دشمن متوقف بر کشته شدن تعدادی از بیگناهان باشد، از کشتن آنها باکی نیست و حتی فدا کردن جان آنها لازم میآید. دشمن نظام اسلامی در هر شرایطی باید بداند که با کشتن و گروگان گرفتن هرگز امتیازی به دست نمیآورد، و با این کارها تنها خود را بدبختتر و در چشم مردم خوارتر خواهد کرد.
من فقط میدونم اگه شما توی دفتر گرم و نرم نشسته بودی پشت کامپیوتر و دست و چشم بسته اسیر اونا بودی و هرلحظه منتظر مرگ٬ انقدر آرمان گرایانه قلم نمیزدی. برای اونا فقط یه جون و یه زندگی هست٬ ولی برای مایی که این بیرون هستیم فدایی دادن در راه آرمان ها آسان. چه رسد که این قربانی دیگری باشد
بعضی کارهای نادرست در این کمپین انجام شد… ولی لزوما اطلاع رسانی به گروگان گرفته شدن این سربازان بد نیست مخصوصا اگر همراه با بیان تروریست بودن جیش العدل همراه باشد که شاخه ای از القاعده است و توسط امریکا در افغانستان ایجاد شد.
البته حرفهای نویسنده از نظر عزتمندانه بودن صحیح و متین است و شکی نیست که حکومت باید سریعا به این گروه تروریستی اعلام کند که در صورت عدم آزاد کردن ایران هر یک از سربازها ، ده نفر تروریست زندانی را به جای هر کدامشان اعدام خواهد کرد.
این تنها راه واقی است. امنیت قابل خریدن و مذاکره کردن نیست.
اما نویسنده متوجه باشد که مردم ایران الان دیگر
اعتقادی به حرفهای این چنینی ندارند – اگر داشتند به حسن روحانی رای نمی دادند- و مطمئنا خواهند گفت نویسنده اگر برادر یا فرزند خودش جزو این سربازان بود از این حرفها نمی زد!
بهتر است نویسنده صریحا اعلام کند گر برادر خودش هم جزو گروگانها بود راضی بود که این برادر کشته شود اما عزت کشور حفظ گردد.
چرا شما مدعیون از زبان عذت یه کاری نمی کنید ؟؟
مثلا برید یه فری جلوی سفارت پاکستان بخورید
من نمی دونم چرا ما که ریگی رو تو هوا گرفتیم، نمی تونیم از این گروهک نصفه و نیمه، بچه ها و فرزندان خودمون رو پس بگیریم… دیروز داشتم فکر می کردم اگر بچه جناب ظریف و روحانی هم بین اینا بود همینطوری با دل خوش و خجسته نوروز سر سفره می رفتیم؟