21 سال پس از ورود اینترنت به ایران و 12 سال بعد از اعلام سیاستهای مربوط به این حوزه، هنوز هم حرف و حدیثها درباره چگونگی تعیین مصادیق فیلترینگ و نیز مدیریت محتوا در فضای مجازی ادامه دارد و هر از گاهی انتقاداتی درباره شیوههای اعمال فیلترینگ در کشورمان به گوش میرسد.
شاید شتاب تند تحولات در حوزه فناوری های ارتباطی یکی از مهم ترین دلایل تداوم اظهارنظرهای جنجالی درباره مسدودشدن برخی سایت ها و نرم افزارها در کشورمان باشد.
با تغییر دولت در تابستان امسال و طرح دیدگاه های جدید درباره فیلترینگ، طی ماه های اخیر بار دیگر این سیاست ها زیرتیغ نقد برخی صاحب نظران قرار گرفت و عملا فیلتر بعضی سایت ها و شبکه های اجتماعی را تبدیل به یکی از موضوعات داغ سال 92 کرد.
در همین ارتباط در گفت وگویی با یکی از اعضای کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه که ریاست کمیته مخابرات مجلس شورای اسلامی را نیز عهده دار است، برخی نقدها و شبهات مطرح شده درباره کارآمدی فیلترینگ در کشورمان را به بحث گذاشته و راهکارهای رفع برخی مشکلات فعلی فیلترینگ در ایران را با وی بررسی شده است.
رمضانعلی سبحانی فر در این گفت وگو تاکید می کند به روزرسانی ابزارهای فیلترینگ در ایران می تواند بسیاری از ابهامات و شبهات درباره سیاست های فعلی فیلترینگ را از بین ببرد.
برخی افراد فیلتر بعضی از سایت ها و شبکه های اجتماعی را با ممنوعیت ویدئو در دهه 60 مقایسه می کنند و نتیجه می گیرند این راهبرد از پیش شکست خورده است. نظر شما درباره ممنوعیت استفاده از ویدئو در آن مقطع زمانی و قیاسی که اشاره شد، چیست؟
البته من در دهه 60 نوجوان بودم و خاطرات زیادی از ممنوعیت ویدئو ندارم، اما درباره قیاسی که اشاره کردید باید توضیح بدهم هر فناوری برای استفاده بهینه نیاز به بسترسازی فرهنگی دارد. بنابراین تعیین راهبرد در مواجهه با هر فناوری نیاز به درک مقتضیات زمان و مکان دارد. به عنوان مثال اگر هم اکنون شما بگویید در شرایط فعلی کشور ویدئو باید دوباره ممنوع شود، بدیهی است چنین حرفی اصلا جایگاهی ندارد چون دیگر کسی از این وسیله استفاده نمی کند، اما جای چنین فناوری هایی را فناوری های روز ارتباطی گرفته و باید به فرهنگسازی در قبال استفاده از آن توجه شود.
بنابراین به نظر شما ممنوعیت استفاده از ویدئو در زمان خودش مفید بوده است…
بله، شما نمی توانید بگویید چون الان ممنوعیت ویدئو محلی از طرح ندارد، در گذشته هم ناکارآمد بوده؛ این سیاست در زمان خودش کارکردهایی داشته که برای ارزیابی آن باید به شرایط همان زمان نظر کنیم.
پس به نظر شما ممکن است در آینده به دلیل تحولات در فناوری، فیلترینگ به شیوه کنونی هم بی اعتبار شود؟
بدیهی است محدودیت های امروز می تواند با تغییرشکل فناوری و شتاب تحولات در عرصه فناوری تغییر کند. اصلا شاید جامعه در آینده ای نه چندان دور به فناوری هایی که امروز بر سر آن حرف و حدیث ها فراوان است، نیازی نداشته باشد.
شرایط لازم برای پایان دادن به فیلترینگ چیست و آیا فکر می کنید می توان زمانی را برای پایان فیلتر سایت ها در ایران تعیین کرد؟ شما در کل، حذف فیلترینگ را درست می دانید؟
یک موضوع را فراموش نکنید و آن این که فیلترینگ فقط در ایران نیست. در همه کشورها بحث فیلترینگ مطرح است. ما حتی در آمریکا هم فیلترینگ را داریم، خیلی هم زیاد؛ اما اولویت ها در فیلترینگ متفاوت است. در ایران، مسائل دینی، اعتقادی و اخلاقی برای ما حساسیت بیشتری دارد و همین مولفه های فرهنگی خود را در سیاست های فیلترینگ هم به نمایش می گذارد و اصلا جامعه نمی پذیرد فرهنگ این کشور بخواهد مورد هجمه و توهین قرار بگیرد و مسئولان هم دست روی دست بگذارند. اما برای کشوری مثل آمریکا ممکن است بحث های امنیتی در حوزه فیلترینگ اولویت بیشتری داشته باشد. بنابراین فیلترینگ همه جا هست، اما آنچه امروز مطرح است، نه اصل حذف فیلترینگ، بلکه روش های اعمال آن و نیز اولویت هاست. به عقیده من، ما باید در حوزه نرم افزاری و سخت افزاری دانش خود را بالا ببریم تا کاربرد فیلترینگ افزایش یابد.
شما بر ضرورت تقویت بسترهای فرهنگی برای استفاده از فناوری های ارتباطی تاکید کردید. با این حال برخی می گویند فیلترینگ نسبتی با فرهنگ سازی ندارد و چه بسا باعث پاک شدن صورت مساله می شود. شما با این دیدگاه موافقید؟
در این که مسئولان باید فناوری های نوین را بپذیرند، تردیدی نیست، اما نمی توان این واقعیت را هم نادیده گرفت که بعضی از فناوری های جدید به فرهنگ، اخلاق و هنجارهای اجتماعی آسیب وارد می کند. بنابراین حساسیت ها ناشی از این آسیب هاست. زمانی که اینترنت وارد کشورمان شده بود، برخی می گفتند این فناوری به نفع ما نیست و مخرب است، بنابراین اصلا نباید از آن استفاده کنیم. با این حال یک دیدگاه این بود که اینترنت مانند چاقویی است که هم می تواند کارکرد مفید داشته باشد و هم کارکرد مضر. در همین ارتباط، بحث های فراوانی در محیط های دانشگاهی و محافل مختلف درگرفت و در نهایت تاکید بر این شد که همزمان با ورود اینترنت و فراگیرشدن آن باید بسته های فرهنگی لازم برای استفاده صحیح از این فناوری را نیز آماده کنیم و ضمن ممنوعیت آن جنبه هایی از فضای مجازی که اثر تخریبی دارد، امکان استفاده از وجوه دیگر این فناوری را فراهم کنیم. بنابراین امروز اگر بحثی درباره نحوه منع دسترسی به جنبه های غیرمفید اینترنت مطرح می شود، نباید به گونه ای باشد که اصل استفاده از اینترنت و زمینه های مثبت استفاده از آن نادیده گرفته شود.
آیا چشم اندازی برای دستیابی به فناوری های جدید به منظور تفکیک بهتر محتوا در فضای مجازی برای جداسازی کامل محتوای مجرمانه و غیرمجرمانه وجود دارد؟
بله، حرکت به سوی همین مسیر است که بتوانیم تا آنجا که ممکن است امکان دسترسی به وجوه مفید فضای مجازی را تسهیل کرده، ولی جلوی محتوای مضر را بگیریم. مثلا درباره فیلتر کردن وی چت آنچه باعث نگرانی عمده بود، امکان شناسایی افرادی در شعاع 500 متر در این نرم افزار بود که خب حساسیت های زیادی را برانگیخت، اما امروزه می بینیم که گفته می شود متخصصان کشورمان می توانند با روش هایی از مذاکره با دیتاسنتر گرفته تا ابزارهای به روز دیگر، این امکان خاص را محدود کنند به گونه ای که به دیگر ابعاد استفاده از وی چت خللی وارد نشود. خب اینها نشان می دهد که می شود تلاش ها برای تفکیک هر چه بهتر محتوای مفید و مضر اینترنت را بیشتر کرد.
برخی اخبار، حکایت از اعتبار 50 میلیون دلاری آمریکا برای مقابله با فیلترینگ در ایران دارد. آیا اطلاع دارید هزینه ای که در کشورمان در این زمینه می شود چقدر است؟
من اطلاعی درباره هزینه های فیلترینگ در کشور ندارم، اما همان طور که گفتید، با سرمایه گذاری هایی که در بیرون از کشور صورت می گیرد، فیلترشکن ها امروزه با قیمت های پایینی در اختیار شهروندان قرار دارد. تنها راه حل برای مقابله با این روند و خروج ارز از کشور با چنین ابزارهایی، دستیابی به فناوری های جدید است. تعداد بسیار کمی از مردم برای دسترسی به محتوای مخرب موجود در فضای مجازی از فیلترشکن استفاده می کنند. در مقابل، بسیاری از شهروندان به دنبال محتوای مفید هستند و نباید این جمعیت کثیر به دلیل سوءاستفاده گروهی محدود از فناوری های روز محروم شوند. بنابراین باز هم تاکید می کنم بهترین راه این است که قدرت خود را برای استفاده بهتر از فناوری های روز افزایش دهیم.
دولت یازدهم تا چه اندازه با سیاست های موجود در قبال فیلترینگ همراهی می کند و آیا اصولا این سیاست ها تابع تغییر دولت هاست؟
دولت همراهی می کند، اما مهم ترین نیاز در حوزه به روزرسانی ابزارهای فیلترینگ، تخصیص اعتبارات است. قرار بر این بود در دو ساله اول برنامه پنجم توسعه یعنی تا سال 91، شبکه ملی اطلاعات که رهبر معظم انقلاب نیز بر آن تاکید داشتند به بهره برداری برسد، اما سال 92 هم رو به پایان است و خبری از بهره برداری از این شبکه نیست. اگر این شبکه وجود داشته باشد، آن وقت هر کسی با آدرس و شناسنامه ویژه خود به فعالیت در فضای مجازی پرداخته و طبیعی است مسئولیت رفتار خود را نیز به عهده می گیرد. یکی از مشکلات امروز ما این است که بسیاری از کاربران اینترنت با هویتی غیرواقعی به ارسال و استفاده از داده ها می پردازند. این مشکل مثل این می ماند که در همین شهر تهران همه مردم بدون شناسنامه و بدون امکان تعقیب و بررسی تخلفات احتمالی زندگی کنند. خب به نظر شما در چنین شرایطی اصلا می شود به زندگی بی دغدغه ادامه داد؟ بنابراین باید با استفاده از روش های جدید، فضای مجازی را برای همه امن کرد.
شما عضو کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه هستید. می خواهم بدانم آیا تصمیمات این کمیته پشت درهای بسته به تصویب می رسد؟ در واقع سوال من ناظر به این پرسش است که این کمیته تا چه اندازه از نظرات نخبگان، دانشگاهیان و نهادهای مردم نهاد در تصمیم گیری های خود استفاده می کند؟
برای بررسی مصادیق، یک کارگروه کارشناسی، بدقت فضای مجازی را رصد کرده و شکایت های احتمالی را بررسی می کند، سایت ها را بررسی کرده و در نهایت تصمیمات متکی بر اسناد و نظرات کارشناسی اخذ می شود. در جریان این بررسی ها معلوم می شود مثلا یک محتوای مشخص بررسی شده، آیا مصداق جرم است یا نه؟ اگر پس از رأی گیری مشخص شد که مصداق جرم است، حال سوال اینجاست که باید به تذکر اکتفا کرد یا نه؟ باید مطلب یاد شده را حذف کرد و گاهی هم نظر این است که به دلیل ابعاد گسترده یک مشکل، کل سایت باید فیلتر شود. بنابراین تصمیمات در این کارگروه متکی بر نظرات کارشناسی و با نگاهی به میزان آسیبی که جامعه از بابت انتشار یک محتوای نامناسب متحمل می شود، گرفته شده و با در نظر گرفتن شرایط اعمال می شود.
یکی از جنجالی ترین موضوعات در رابطه با فیلترینگ، مرتبط با فیلتر فیسبوک است. وزیر ارشاد بتازگی در گفت وگویی با شبکه الجزیره اعلام کرده است چهار میلیون ایرانی عضو این شبکه اجتماعی هستند. به عقیده برخی منتقدان، فیلترینگ بعضی شبکه های اجتماعی مانند فیسبوک و توییتر مانع از استفاده های مفید از این امکانات نوین می شود. امکاناتی که گاهی به جوانان کشورمان امکان دفاع از منافع ملی در فضای مجازی را می دهد. نظر شما در این باره چیست؟
فیسبوک هم از جمله همان مسائلی است که عرض کردم. اگر بتوانیم از ابزاری استفاده کنیم که بخش های مفید و مضر آن قابل جداسازی باشد، خب استفاده می کنیم، اما احتمالا فناوری مورد نیاز برای این امر در اختیارمان قرار ندارد. من تاکید می کنم کسی نمی خواهد مردم را از امکاناتی که کاربردهای مطلوب دارد، محروم کند، اما خب چرا نباید برویم سراغ شبکه های داخلی و با تقویت آن از فوایدش بهره ببریم؟ به نظر من اگر جایگزین های داخلی را بتوانیم گسترش دهیم، آن وقت بسیاری از موضوعاتی که امروزه مطرح می شود دیگر چالش برانگیز نیست.
Sorry. No data so far.