تریبون مستضعفین -رضا میرمحرابی (پژوهشکده سیاست پژوهی و مطالعات راهبردی حکمت)
این مقدمه را بخوانید تا بدانید از چه چیزی قراراست سخن بگوییم.
«ظرفیتهای مجموعه فنیای که ما در شهر تهران داریم به ما این قدرت را میدهد که به لحاظ توانمندی فرستندههای دیجیتال، پنج شبکه دیگر را به راحتی افزایش دهیم و البته این فقط مربوط به فرستندهها است، بلکه کارهای دیگر فنی مثل استودیوها و اعتباراتی که برای تجهیزات لازم است جای خود را دارد؛ اما فرستنده مهم است. ما تا پنج شبکه در تهران میتوانیم راهاندازی کنیم، اما در حال حاضر مشغول اولویتبندی آنها هستیم که البته اعتبار خودش را هم میخواهد، اما من فکر میکنم این چند شبکهای که بعضی از آنها با همکاری دستگاههای دیگر قرار است انجام بگیرد در حدی نیست که یک نسبتی باشد برای راهاندازی این شبکهها. به یاری خداوند ما اولویتهایمان را برای افتتاح شبکههای جدید مشخص میکنیم و امیدواریم طی مدتی که در سازمان صدا و سیما هستیم و دولت آقای روحانی در ابتدای کارشان است و انگیزه هم برای کارهای متنوع فرهنگی دارند، بتوانیم با همکاری برخی از دستگاهها چندین شبکه راهاندازی کنیم که میتوان الان نام چندین شبکه را برد، اما باید در ستاد سازمان قطعی شود.»
این سخنان جناب آقای ضرغامی رییس محترم رسانه ملی است که 26 دی 92 در خبرگزاری ها قابل مشاهده بود. سازمان عریض و طویل صداوسیما، طی چند سال اخیر میل و رغبت زیادی برای توسعه کمی شبکههای تلویزیونی داشته است که این امر باعث ایجاد شبکههای جدیدی با رویکردهای متفاوتی شد. حال اگر بخواهیم موردی از این شبکه ها نامی ببریم و سخنی در وصفش بگوییم شاید از حوصله مخاطبانمان خارج باشد ولی بسیار مهم است که بدانیم بدنه تصمیم گیرنده در این سازمان بزرگ و البته مهم و کلیدی از چه نظرات کارشناسی برای توسعه کمی شبکههایشان استفاده نمودهاند؟ یقینا کار سختی نخواهد بود دادن طرحهایی متفاوت در باب ایجاد و تاسیس شبکه ای جدید با رویکرد مثلا طنز و سرگرمی یا مثلا بیداری اسلامی و… اگر دوستان تمایل داشته باشند میتوانیم سیاههای از نام شبکههایی که بالقوه میتواند پرمخاطب و البته درآمدزا باشد را به آنها معرفی کنیم تا سریعا روال اداری و فنیاش طی شود و شاهد ظهور شبکه جدیدی باشیم مثل دیگر شبکههایی که ایجاد شده یا قرار است در آینده نزدیک ایجاد شود.
در عصر انفجار اطلاعات که مخاطب دیگر مانند گذشته منفعل نیست و خود آگاهانه دست به انتخاب می زند، قطعا افزایش کمی شبکه های تلویزیونی با هدف جذب مخاطب گسترده میتواند امر پسندیده و مبارکی باشد و باید از آن استقبال کرده و این حسن ظن مدیران را در احترام به سلایق مختلف ستایش نمود، اما اگر افزایش ظرفیت سازی در بخش پخش با کاهش کمی و کیفی در بخش تولید باشد، ما شاهد چه موازنهای خواهیم بود؟ افزایش تقاضای برنامه از طرف سازمان برای شبکه های جدید التاسیس وقتی با عدم افزایش عرضه برنامه از طرف برنامه سازان مواجه شود، سازمان را مجبور میکند یا برنامههای تکراری پخش کند و یا به پخش برنامههای ضعیف برای پر کردن آنتن روی آورد. نهایتا کار به جایی می رسد که بین عرضه و نقاضا عدم تعادلی به وجود خواهد آمد که دودش چشم مخاطبی را می گیرد که چشمانش را با هزاران انتظار از شبکه های ماهواره ای به سیمای وطنی اش دوخته و انتظار دارد برنامه جدیدی را مشاهده کند و اگر احساس کند قرار است با پخش برنامه های تکراری همراه با سطحی نگری فریب بخورد، دیگر اعتمادی بین او و رسانه اش باقی نخواهد ماند. وقتی گروه های تولیدی با افزایش تقاضا از سازمان مواجه شوند و بدانند سازمان دیگر بودجه ای برای تولید اثر جدید ندارد، اینجا دقیقا نقطه ای است که بدنه ی تولید از تهیه کننده بگیرید تا کارگردان خود را در بزنگاهی تاریخی می بینند که باید با ارقام نجومی شان کار را یکسره کنند و اگر هم نشد ایرادی ندارد ساخت سریال های نمایش خانگی را که از آنها نگرفته اند و یا در حالتی دیگر آیا در بلندمدت گروه های تولیدی که خود را با تقاضای روزافزون تولید مواجه می بینند با قدرت فراوان تر از قبل دست به خلق برنامه های بی کیفیت و خلق الساعه نخواهند زد؟
آیا با تاسیس شبکه های جدید و پخش برنامههای تکراری میتوان با افتخار اعلام کرد که قلههای جذب مخاطب ایرانی را فتح کردهایم و دیگر نگران هجوم فرهنگ ماهوارهای نخواهیم بود؟ با بهره گیری از کدام تئوری و نظریه به سراغ تولید کمی رفتهایم؟ آن هم در بستری از لودگی و سطحی نگری که قطعا اثری از ارائه ی فرهنگی مطلوب و موثر در آن نخواهد بود. مبادا کلاه ِ”مخاطب ایرانی سرگرمی می خواهد” سرمان برود که قافله را باخته ایم و باید سراغ نسل آینده مان را لابه لای حسرت ها جست.
حال ادامه ی سخنان ایشان را بخوانید:
«این شبکه (شبکه بیداری اسلامی) سعی میکند با تولیدات متنوع و جهتگیریهای روشن در حوزه گفتمان انقلاب اسلامی که میتواند شامل دفاع مقدس و بیداری اسلامی شود، میتوانند مخاطبان جدیتری داشته باشد که البته به نظر من برای همه مردم این شبکه مفید است. اما مشخصا با یک هدفگذاری روشنتر برنامههای مشخصی را خواهد داشت و مقدمات این کار فراهم شده و تولیدات لازم هم در حال انجام است؛ ضمن اینکه امکانات فنی نیز در حال پیگیری است و فکر میکنم در آینده نه چندان دور پخش آزمایشی این شبکه آغاز شود. باید بگویم علت عقب افتادن افتتاح این شبکه به این دلیل است که میخواهیم تا حد زیادی برنامههای تولیدی برای این شبکه داشته باشیم، و گرنه شبکههای دیگری که ما آنها را افتتاح کردهایم از برنامههای تامینی زیادی استفاده میکنند، به همین خاطر زودتر افتتاح شدند، اما این شبکه به خاطر محتوای تولیدیاش کمی عقب افتاده است. گمان میکنم کار به نتیجه برسد و تا پایان سال 92 پخش آزمایشی این شبکه آغاز شود.»
این رویکرد مناسبتی رسانه ی ملی با موضوعاتی چون انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هم در نوع خودش موضوع جذابی شده است. ایشان در قسمتی گفته اند«این شبکه می تواند مخاطبان جدی تری داشته باشد البته می تواند برای همه ی مردم مفید باشد» این موضع گیری از اساس غلط است.
قراراست این شبکه برای چه گروه مخاطبی برنامه تولید کند؟ آیا قرار است تا مدت ها شاهد پخش برنامه هایی با رویکرد کلیشه ای و ضدتبلیغی باشیم؟
قرار است شبکه ای ایجاد شود که در آن مردم را با دفاع مقدس آشنا کنیم. خوب تا اینجای کار خیلی خوب است. اما وقتی اعلام می کنیم این شبکه تخصصی دفاع مقدس است، یعنی مخاطب خود انتخاب کند که با کنترل تلویزیون خود این شبکه را آگاهانه انتخاب کند؟ کدام مخاطب؟ آیا قرار است تجربه شبکه ای مثل شبکه قرآن تکرار شود؟ آیا قرار است با ایجاد این شبکه دیگر شبکه ها را از تولید این گونه برنامه ها معاف کنیم و بار سنگین هدایت فکری جامعه را به شبکه خاصی منتقل کنیم؟ اینکه از سر علاقه و تعهد بخواهیم به موضوعی بپردازیم ما را از کیفیت پرداخت مان معاف نمی کند بلکه مسئولیت مان را در برابر آن موضوع صدچندان می کند. اهمیت موضوعات ارزشی بی شک باید حفظ شود. ولی آیا ما صرفا برای رفع تکلیف و از روی علاقه به ایجاد این شبکه ها دست می زنیم؟ کدام گروه از مخاطبین ما باید در معرض برنامه های این شبکه قرار بگیرند؟ زنان خانه دار یا دانشجوی متفکر پرسش گر؟ آیا صرفا با شعار دادن و شلوغ کردن و تبلیغات فراوان می توان اثر مطلوب مورد نظر را ایجاد کرد؟ کدام نویسندگان، برنامه سازان و کارشناسان برای طراحی شبکه های جدید مدنظر هستند و آیا در برنامه مان بخشی را برای بهره مندی از نظرات و عقاید نخبگان حوزه های مختلف طراحی کرده ایم؟ قدردان تلاش های عزیزان رسانه ی ملی هستیم ولی مشخص نیست تا چه زمانی باید شاهد این ظرفیت سازی بیهوده در بستری از سطحی نگری باشیم.
من نمیفهمم چرا بعضی بچه های حزب اللهی هم از سر مخالفت با شبکه عصر درآمده اند…
لبته این متن کلی تر بود، ولی آن را هم دربر میگرفت…
من نمیدانم چرا همه دوست دارند از دیکته نانوشته شبکه عصر غلط بگیرند…