«فيس بوک» يک وب سايت رسانه اجتماعي است که در آن همه چيز پيدا مي شود. اين شبکه اجتماعي از همان سال هاي حضور در کشورمان مورد اقبال قرار گرفت و تقريبا از همان ابتدا نيز با طرح اين که استفاده از آن آسيب هايي را براي افراد جامعه دارد ممنوع شد. اما رويکرد برخي از چهره هاي دولتي به فيس بوک اما و اگرهايي را در اين باره بوجود آورده که حتي گاهي ميهمانان خارجي را هم به تعجب واداشته است!
لايک جبراني!!
«واااااي مثل هميشه خوشگل» ، «چقدر ناز افتادي توي اين عکس» « ناز بودي نازتر شدي عزيزم» «خرابتم رفيق»، «مي ترکي اگه لايکم نکني پسر»…. يک عکس با يه ژست لوس، زيرش 50 نفر لايک کرده اند به همان تعداد هم نوشته هايي با اين نوع مضامين نوشته اند. حامد مي گويد: ديگر عضويت و فعاليت در فيس بوک جالب نيست،«خودماني بگم ديگه خز شده. طرف عکسش رو مي ذاره با ژستاي مسخره، آن وقت هر کي از راه مي رسه لايک مي کنه. نه اين که از آن عکس خوششان آمده، نه… يه کار جبرانيه، همه عکس همديگر را واسه جبران پاسخ دادن به محبت همديگر لايک مي کنن.» نسترن هم مي گويد: اوايل در فيس بوک با دوستانم در مورد موضوعات روز جامعه و يا حتي دنيا همفکري مي کرديم و به نوعي با هم تبادل اطلاعات داشتيم اما کم کم اين روند خوب تبديل شد به نوشتن چند تا جمله بي مزه، گذاشتن عکس هاي شخصي که به نظرم جاي طرح کردنش اصلا فيس بوک نيست. به همين خاطر ديگه خيلي وقته فيس بوکم را به روز نکردم و هيچ پستي نگذاشتم.
اگر چه فيس بوک خيلي زود بين جوانان جا باز کرد اما بروز برخي آسيب ها باعث شد مسئولان به فکر برخورد سلبي و فيلتر کردن فيس بوک بيفتند. اين موضوع بيش از همه براي جوانان ايجاد نارضايتي کرد اما عملا واکنشي جدي را به دنبال نداشت. به ويژه آن که برخي از کارشناسان همواره اين نظر را مطرح کرده اند که اين شبکه ها مي توانند ايجاد کننده هر نوع آسيب اجتماعي باشند. به گفته يک آسيب شناس اگر چه شبکه هاي اجتماعي ابزاري براي برقراري ارتباط ميان افراد محسوب مي شوند و به کاربران اجازه مي دهند تا توليدات فرهنگي و فکري خود را در اختيار ديگران نيز قرار دهند اما به همان اندازه نيز خطرسازند. مجيد ابهري مي گويد: مهم ترين عوارض عضويت در شبکه هاي اجتماعي جعل هويت و وارونگي آن است همان طور که در فيس بوک بسياري از افراد خود را با جنسيت دروغين به ديگران معرفي مي کنند و بعضي از جوانان با باور کردن اين دروغ ها با پاي خود به دام آسيب هايي مي افتند که در اين شبکه مجازي در کمين اين افراد است. وي ادامه مي دهد: فيس بوک همچنين مي تواند به تهاجم فرهنگي دامن بزند و جلوگيري از شکوفايي استعداد جوانان مهم ترين فعاليتي است که در قالب تهاجم فرهنگي صورت مي گيرد. وي در مورد نقش فيس بوک در جامعه امروز مي گويد: شبکه هاي اجتماعي از قبيل وي چت، توئيتر، فيس بوک و يوتيوب شبکه هايي هستند که قدمت زيادي در جوامع دارند اما متاسفانه مثل بسياري از ابزارهاي ديگر، اين فناوري هم بدون بسترسازي فکري و فرهنگي، وارد جامعه ايران شده است.
درست سال گذشته بود که عضويت تعدادي از وزيران و مسئولان ارشد دولت يازدهم در فيس بوک خبرساز و جنجالي شد. اين اقدام به ويژه در صفحه فيس بوک دکتر ظريف با استقبال زيادي از جانب مردم و از جمله جوانان مواجه شد و اين سوال مطرح شد که آيا مسئولان و مقامات مي توانند به شبکه هاي اجتماعي و سايت فيس بوک دسترسي داشته باشند و آيا اين کار غير قانوني نيست؟ مطابق با آن چه در قانون آمده است عضويت در شبکه هاي اجتماعي ازجمله فيس بوک جرم نيست اما از آن جا که اين سايت در کشور ما فيلتر شده است استفاده از فيلتر شکن براي دسترسي به اين سايت خلاف قانون است.
به گفته کاظمي معاون مبارزه با جرايم پليس فتا براساس قانون جرايم رايانه اي موضوعي به اسم مجازات افراد به دليل عضويت در فيسبوک وجود ندارد و حتي اگر افراد از طريق فيسبوک اطلاعاتشان مورد سوء استفاده قرار گيرد و به دادسراي جرايم يارانه اي مراجعه کنند، شکايت آنان مورد پي گيري قرار مي گيرد اما هيچ گاه با اين افراد به عنوان متهم برخورد نمي شود و بر اين اساس عضويت در فيس بوک جرم نيست مگر آن که افراد بخواهند از اين فضا سوءاستفاده کنند.اين اظهارات در حالي است که به گفته دبير کارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه، محتواهاي مجرمانه فيس بوک زياد است و امکان تفکيک آن وجود ندارد. دبير کارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه در گفت وگو با نسيم مي گويد: فيس بوک داراي محتواهاي مجرمانه زيادي است که امکان تفکيک محتواي غيرمجرمانه از آن وجود ندارد. قاضي عبدالصمد خرم آبادي با اشاره به برخي مشکلات امنيتي و اجتماعي شبکه اجتماعي فيس بوک توضيح مي دهد: برخي مسئولان و حتي افراد غيرمسئول در حالي از رفع فيلترينگ اين شبکه سخن مي گويند که انگار از خطرات آن آگاه نيستند. وي مي افزايد: شبکه فيس بوک از ۲ لحاظ مشکل دارد، اولا در اين شبکه به دليل گستردگي محتواي مجرمانه، امکان تفکيک بين محتواي مجرمانه و غيرمجرمانه وجود ندارد ثانياً اين سايت به ابزاري براي جمع آوري اطلاعات توسط سازمان هاي جاسوسي آمريکايي و صهيونيستي بدل شده است. خرم آبادي با بيان اين که “مارک زوکر برگ” به عنوان مالک شبکه فيس بوک، يک شخصيت شناخته شده صهيونيست است، ادامه مي دهد: سازمان هاي مسئول صهيونيستي در دنيا، از وي به عنوان چهارمين شخصيت تاثيرگذار صهيونيست ياد مي کنند. حضور وي در شصتمين سالگرد تاسيس رژيم صهيونيستي و همچنين بازديد شيمون پرز از دفتر مرکزي فيس بوک در آمريکا، به خوبي نشان دهنده نوع شخصيت مالک اين شبکه است. وي تصريح مي کند: اسناد فوق سري منتشر شده از سوي ژوليان آسانژ (متولي سايت ويکي ليکس) و اسنودن (جاسوس فراري آمريکا به روسيه) نشان مي دهد که سازمان هاي اطلاعاتي و امنيتي آمريکا و اسرائيل، چگونه همه ارتباطات مردم دنيا را رصد کرده و آن را تحليل مي کنند به طوري که مي توان گفت، اهميت فيس بوک براي سازمان هاي امنيتي و جاسوسي کشورهاي غربي بيشتر از سفارتخانه هاي آنان است. دبير کارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه با تاکيد بر اين که اطلاعات شهروندان هر کشور جزو اسرار مهم هر کشور است، خاطرنشان مي کند: ارزش اين اطلاعات کمتر از انبارهاي مهمات نيست. شايد بتوان گفت اطلاعات يک يا چند شهروند به تنهايي ارزشي ندارد اما به طور حتم کسب اطلاعات جمع کثيري از مردم، مي تواند ضربه زننده باشد. وي همچنين از همه نخبگان در زمينه فناوري اطلاعات درخواست کرد تا مردم را با خطرات شبکه هاي اجتماعي خارجي آشنا کنند. زيرا جدا از بحث هاي امنيتي، تاثيرات مخرب اجتماعي اين شبکه ها نيز قابل توجه است به طوري که نتايج ۲ تحقيق جداگانه نشان مي دهد که يک سوم طلاق ها در انگليس و يک پنجم طلاق ها در آمريکا تحت تاثير شبکه هاي اجتماعي رخ مي دهد.
«آي تي من» هاي خلاق دست به کار شوند
اما آيا نخبگان با ديدگاه هاي دبير کارگروه تعيين مصاديق محتواي مجرمانه و ممنوعيت آن ها به صرف توجه به مسائل امنيتي و تاثيرات مخرب اجتماعي موافق هستند؟ به گفته يک مدرس ارتباطات و استاد روابط عمومي الکترونيک هر پديده اي که با فناوري همراه است مضرات و محسناتي دارد و اين که تشخيص بدهيم يا پيش قضاوت کنيم که کدام يک از اين ها مضرات و يا کدام يک محسنات است، دقيقا به خود ما بر مي گردد. محمد سلطاني فر مي گويد: ما بايد اين فضا را به خوبي بشناسيم و بر اساس شناخت و سوادي که از اين حوزه پيدا مي کنيم آن را مورد بررسي قرار دهيم. وي ادامه مي دهد: معتقدم که اگر هر يک از اين پديده ها به خوبي مورد شناسايي و ارزيابي قرار نگيرد قطعا ميتواند تبديل به يک تهديد بشود، اما اگر ابعاد مختلف هر پديده اطلاعاتي را به خوبي بشناسيم و بدانيم چگونه مي توانيم منافع خودمان را به وسيله آن محقق کنيم مي تواند به عنوان يک فضاي کاملا قابل استفاده با محسنات بسيار بالا باشد. وي ادامه ميدهد: فيس بوک هم به همين شکل است؛ اگر فضايمان را صرفا بدون در نظر گرفتن اطلاعات و امکاناتي که در آن است دنبال کنيم، قاعدتا نگاه دقيق و کارشناسانه اي نخواهيم داشت، از اين رو نگاه ما بايد همراه با اطلاعات و شناخت کافي باشد تا بتوانيم نسبت به فضاهاي مختلف تصميم گيري کنيم.وي خاطرنشان مي کند: متاسفانه اين پديده در ابتدا بدون شناخت، مورد هجمه و هجوم قرار گرفت و در نهايت نتوانست آن گونه که بايد و شايد کاربرد خود را در زمينههاي مختلف به ما نشان بدهد. همين عامل تهديد کننده هم باعث شد که ما حدود و ثغور آن را نشناسيم و اين مسئله به دست کساني بيفتد که از آن استفاده غير مشخص کردند. اين اتفاقات شرايطي را به وجود آوردکه فيسبوک تبديل به يک امکان بسيار ضعيف و يک عنصر تهديد شد.يک کارشناس امور فرهنگي و استاد دانشگاه نيز در اين باره معتقد است: ما مي توانيم به اين موضوع دو رويکرد داشته باشيم، يا به صورت يک رسانه به آن نگاه کنيم و يا به عنوان يک فرصت ارتباط اجتماعي. دکتر اميني ميگويد: نگاه به اين موضوع به عنوان يک فرصت اجتماعي مضرات قابل ملاحظه اي خواهد داشت، چرا که قابل کنترل نيستند يا سخت کنترل مي شوند و هر کسي با ديدگاهي خاص وارد آن مي شود. از اين فرصت بسياري از شبکه هاي مادر که به سازمانهاي غربي يا اطلاعاتي يا تبليغات غربي وصل هستند، سوءاستفاده مي کنند. حتي اگر در آن سهمي را براي ما به عنوان بازيگر قرار دهند. البته اين سهم را در آن شبکه اجتماعي به عنوان يک سهم فعال قرار نميدهند بلکه با شناسايي نشاني ها، عکس ها و ارتباطات، به نوعي تمايلات جامعه را مورد سنجش قرار مي دهند و در مورد آن برنامه ريزي مي کنند. از اين نگاه، باور ما اين است که شبکه هاي اجتماعي ايجاد شده در فضاي مخابراتي شبکه هايي هستند که تحت مديريت عده اي خاص با سرمايه گذاري خاص شکل مي گيرند، از اين ديد شايد ورود در اين جريان بايد با ملاحظاتي همراه باشد و دولت ها سينه چاک وارد اين قضايا نشوند و براي ورود به اين حيطه ملاحظات لازم را انجام دهند. اين کارشناس مسائل فرهنگي خاطرنشان مي کند: اما اگر به اين مقوله به عنوان يک رسانه نگاه کنيم قاعدتا بايد قوانين و مقررات حاکم بر رسانه بر آن حاکميت کند.
سوءاستفاده هايي که اکنون از اين مقوله مي شود به همين دليل است که گاهي به عنوان رسانه طرح ميشود اما به عنوان يک رسانه، مديريت و قانون مندي و هدفمندي بر آن حاکم نيست. وي تاکيد ميکند: اين نوع شبکه ها مي توانند يک رسانه کارآمد باشند اما شرط و شروطي براي آن ها متصور است. از جمله اين که بستر بومي داشته باشد و بر آن ها قوانين حاکم باشد. علاوه بر اين ما مي توانيم با بستر خودمان فرصت هايي مثل فيس بوک و مانند آن ايجاد کنيم. امروزه خلاقيت هاي جوانان و «آي تي من» هاي ما به اندازه اي است که مي توانند فرصت ها را تعريف و براي ساختارهاي مخابراتي زمينه سازي و آينده نگري کنند. حتي برخي از کشورهاي هم پيمان و همراه و هم ايده مي توانند طي چارچوبي اين فرصت ها را ايجاد کنند. به عنوان مثال ما مي توانيم با کشورهايي مانند مالزي و بعضي از کشورهايي که به نوعي رعايت مسائل فرهنگي و اجتماعي و سياسي آن ها با ما تشابه دارد به منظور قدرتمند شدن در يک عرصه بزرگ فعاليت کنيم ضمن آن که ساختارهاي رسمي ما مي توانند از اين مسئله به عنوان يک فرصت براي شبکه اجتماعي داخلي بهرهبرداري کنند.
زمان بازنگري در قانون
استفاده برخي مسئولان نظام از فيس بوک و مخاطب قرار دادن مردم از طريق اين رسانه و در مقابل ممنوعيت استفاده از اين شبکه اجتماعي اکنون اين سوال را در ذهن مردم و به ويژه جوانان ايجاد کرده است که مفهوم اين دوگانگي رفتاري در يک مقوله مشترک چيست؟ آيا اين رفتار متناقض نميتواند شرايط استفاده از اين ابزار را با مشکل بيشتري مواجه کند؟ سلطاني فر در اين خصوص معتقد است که دوگانگي رفتاري ممنوعيت قانوني فيس بوک و استفاده همزمان مسئولان، بر کاربردهاي مثبتي که اين رسانه مي تواند داشته باشد تاثير بسيار زيادي دارد چرا که مردم نمي توانند تکليف خود را در برخورد با اين مسئله به خوبي مورد شناسايي قرار دهند. اين مدرس روابط عمومي الکترونيک تاکيد مي کند: ما بايد در برخورد با همه پديده ها و فناوري ها روندي يک سويه را به عهده بگيريم. وي خاطرنشان مي کند: البته اين نوع برخورد مسئولان و گرايش آن ها به استفاده از فيس بوک به نوعي مخالفت با روندي است که در فرآيند اين قوانين شکل مي گيرد و توجه دادن به اين نکته است که قانون بايد تغيير کند. وي مي افزايد: اين مسئولان امکاناتي که از اين طريق در اختيار آن ها قرار مي گيرد را به خوبي شناخته اند و به همين دليل حاضر نيستند از اين ابزار به راحتي عبور کنند. سلطاني فر با بيان اين که اکنون زماني است که بايد در روند قانون بازنگري صورت گيرد، مي گويد: سال هاي پيش قانوني به حوزه ويدئو تحميل شد که همان زمان به نظر اقدامي صحيح مي آمد. اما اکنون اگر چه ممنوعيت ويدئو وجود دارد ولي خود ويدئو از رده خارج شده است. از اين رو اگر ما خودمان را با پديده هاي امروز تطبيق ندهيم دچار مشکلات عديده تعارض با قانون مي شويم.
اما برخي از کاربران اينترنت و مشتري هاي شبکه هايي مانند فيس بوک معتقدند، از آن جا که اين فضاي اجتماعي حريم خصوصي به حساب مي آيد، دولت نبايد براي آن ها ايجاد مشکل کند و يا با اقداماتي دسترسي آن ها را به اين حريم خصوصي با مشکل مواجه کند. اما سلطاني فر برخلاف اين ديدگاه فيس بوک را فضاي خصوصي نمي داند و توضيح مي دهد: فيس بوک فضايي عمومي است. البته اگر چه اين شبکه اجتماعي، در برخي از موارد خصوصي ميشود اما وقتي در اختيار عموم قرار مي گيرد، ديگر حالت خصوصي ندارد. وي البته تاکيد مي کند: به هر صورت در مورد هيچ کدام از اين موارد چه خصوصي و چه نيمه خصوصي، دولت حق ورود ندارد. اميني نيز در اين خصوص معتقد است که وقتي اطلاعات اين وب سايت اجتماعي در معرض ديد قرار مي گيرد، از فرآيند شخصي بودن خارج مي شود. اين کارشناس فرهنگي ميافزايد: اين چه امکان شخصي است که افراد و گروههاي ديگر هم مي توانند از آن استفاده کنند و در منظر جمعيت قرار مي گيرد! وي با طرح اين سوال که چرا بعضي از فرصت هاي رسانه اي ما که در دنيا فعال بود، تعطيل شد؟ مي گويد: اين امر نتيجه اثراتي بود که ما، در بعضي از کشورها به جا مي گذاشتيم. چرا شبکه سيماي فرانسوي و اسپانيايي ما توسط ماهواره هاي آن ها کنترل و قطع شد؟ اين يک دعواي حقوقي نبود بلکه يک اثرگذاري بود. هيچ دولت و حکومتي حاضر نيست آثار و تبعات يک فرهنگ و قدرت بيگانه در جامعه او نفوذ کند. وي مي افزايد: البته وظيفه اي برعهده دولتمردان است. آن ها بايد فرصت و بستر بومي استفاده از اين ابزار و شبکه ها را فراهم کنند تا بتوانيم در فرآيند ارزش هاي خودمان استفاده کنيم و اين کار را بايد با هر هزينه اي انجام بدهيم، در غير اين صورت صرفا با نهي کردن نميتوانيم جلوي اين کار را بگيريم. اميني همچنين با بيان اين که شبکه اجتماعي نيازمند مديريت است مي گويد: از آن جا که سازمان دهي و مديريت در سطح کلان است و بودجه مي خواهد، پس بايد از پشتوانه اي رسمي برخوردار باشد. البته نميتوان توقع داشت که همه کارها به عهده دولت باشد اما به هر حال دولت بايد وارد شود. وي مي افزايد: تاکنون هيچ کدام از دولت هاي جمهوري اسلامي نتوانسته اند در فرهنگ سازي تحول جدي ايجاد کنند و اين مسئله يک آسيب شناسي جدي ميخواهد. وي تصريح مي کند: اگر نخبگان، فعالان و فرهيختگان کشور از طرف دولت پشتيباني شوند ما مي توانيم زمينه ها و فرصت هاي لازم را براي تاثير بر جامعه خودمان ايجاد کنيم. به هر صورت فيس بوک يکي از مشهورترين شبکه هاي اجتماعي است و در کشورهاي توسعه يافته افراد در اين شبکه هاي اجتماعي با هويت حقيقي خود وارد مي شوند و به همين دليل آسيب هاي اجتماعي به مراتب کمتر متوجه جامعه مي شود اما در کشور ما اين فضا به گونه ديگر مورد استفاده قرار مي گيرد و افراد با هويت مجازي وارد آن مي شوند و در برابر پيام هايي که مي فرستند هيچ تعهدي ندارند. بنابراين اگر قرار است که از شبکه هاي اجتماعي استفاده مطلوب ببريم بايد اين شبکه ها بومي شوند و افراد با شناسنامه مشخصي وارد فضاي اين شبکه ها شوند و در صورت تخلف در برابر قانون مشخصي پاسخ گو باشند در غير اين صورت، هويت هاي مجازي همواره فضاهاي شبکه هاي اجتماعي و فيس بوک را به عرصه تهديد تبديل خواهد کرد.
Sorry. No data so far.