تریبون مستضعفین- رها معیری
آتش گردان و عطارد، رقعه و رودخوانی
سال های اخیر روزگار ما شاعران جوانی به خود دیده است که اشعار ماندگار، آیینی، انقلابی، اخلاقی و درخور دارند و از همین رو در دل های شعردوست نشسته است. در این نوشتار از بین آنهایی که می شناسید چند کتاب جدید که برای نخستین بار در بیست و هفتمین نمایشگاه کتاب بین المللی کتاب عرضه شده اند، معرفی می کنیم:
«رودخوانی»، کولاک سیار
بعد از بی خوابی عمیق و حق السکوت، محمدمهدی سیار با رودخوانی آمده است. مجموعه ای از پنجاه شعر که بیشترش نیمایی و غزل است و چند تایی چارپاره و قطعه و رباعی هم دارد. و توسط انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است.
در اين كشتي درآ، پا در ركاب ماست درياها
مترس از موج، بسم الله مجريها و مُرسيها
اگر اين ساحران اطوار ميريزند طوْري نيست!
عصا در دست اينك ميرسند از كوه موسي ها
زمين آسمان جُل را به حال خويش بگذاريد
كسي چشم انتظار ماست آن بالا و بالاها
بيايد هر كه از فرهاد شيرين عقل تر باشد
نيايد هيچ كس جز ما و مجنون ها و ليلاها
همين از سر گذشتن سرگذشت ماست پنداري
همين سرها… همين سرهاي سرگردان صحراها
شب قدري رقم زد خون ما تقدير عالم را
كه همرنگ غروب ماست صبح سرخ فرداها
4 اثر جدید مهدی نژاد؛ بگویید ماشاالله!
امیدمهدی نژاد که در سرودن شعر قلم قدری دارد. امسال با 4 کتاب به نمایشگاه آمده است. البته بعد از دوسالی که منتظر دریافت مجوز و انتشار بود.
آتشگردان، مجموعه شعر، جغور بغور، مجموعه شعر طنز و فکاهی، وقایع اختلافیه، طنزهای مطبوعاتی و الا دختر دوبیتیهای طنز با همراه داشتن شعرهایی که با دو کلمه «الا دختر» شروع میشوند و سیدمسعود شجاعی طباطبایی کار کشیدن کاریکاتورهای این کتاب را برعهده داشته است
هر 4 کتاب مهدی نژاد را انتشارات سپیدهباوران منتشر کرده است.
الا دختر که تیپت تیپ روزه
دو چشم روشنت گیتیفروزه
ادت کردم، ردم کردی، چرا پس؟
الهی هارد لپتاپت بسوزه
طوفان واژه های برقعی در «رقعه»
حمیدرضا برقعی بعد از طوفان واژه ها و قبله مایل به تو، با سومین دفتر شعرش به نمایشگاه کتاب آمده است؛ با رقعه. مثل همیشه قرار است با اشعار آیینی اش همچون “سر” چشم تر کنید. برقعی در رقعه اش علاوه بر شعر آیینی به مخاطب شعرهای آزاد هم تعارف می کند. از جمله شعری میهنی.
….
ﻣﻦ آن ﺷﺎھﻢ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﭼﺸﻢ ﻣﻦ در ﮐﺎخ
ﯾﮏ ﺑﺎﻧﻮ، ﭘﯽ ﺗﺤﺮﯾﻢ ﺗﻨﺒﺎﮐﻮ، ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺗﻨﮓ ﻗﻠﯿﺎﻧﻢ
ﺳﮑﻮت ﻣﻦ ﭘﺮ از ﻓﺮﯾﺎد، ﯾﻌﻨﯽ ﺟﺎﻣﻊ اﺿﺪاد
ﻣﻨﻢ ﻣﻦ اﺧﻢ ﺳﻌﺪآﺑﺎد و ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺟﻤﺎراﻧﻢ
ﻣﻦ آن ﺧﺎﮐﻢ ﮐﻪ ھﻤﻮاره در اوج آﺳﻤﺎن ھﺴﺘﻢ
ﭘﺮ از ﻋﺒﺎس ﺑﺎﺑﺎﯾﯽ، ﭘﺮ از ﻋﺒﺎس دوراﻧﻢ
ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﻌﻠﻪ ﺑﺎ ﺧﻮن ﺟﻮاﻧﺎﻧﻢ ﺣﻨﺎﺑﻨﺪان
ﮐﻪ ﺗﮫﺮان ﺗﺮ ﺷﻮد ﺗﮫﺮان، ﻣﻦ آﺑﺎدان وﯾﺮاﻧﻢ
ﺳﺮاﻏﺖ را ﻣﻦ از ﻋﯿﺴﯽ ﮔﺮﻓﺘﻢ، ﺑﺎزﮐﻦ در را
ﻣﻨﻢ ﻣﻦ روزﺑﻪ، اﻣﺎ ﭘﺲ از اﯾﻦ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺳﻠﻤﺎﻧﻢ
ﺷﮑﻮه ﺗﺨﺖ ﺟﻤﺸﯿﺪ اﺷﮏ ﺷﺪ، از ﭼﺸﻢ ﻣﻦ اﻓﺘﺎد
از آن وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﺎک ﭘﺎی ﺳﻠﻄﺎن ﺧﺮاﺳﺎﻧﻢ
…
اشعار این کتاب در قالب های متفاوت مثل غزل و چهارپاره و قصیده و در وزن های متفاوت سروده شده و از سوی انتشارات فصل پنجم منتشر شده است.
همین جا بد نیست یاداوری کنیم نام این شاعر آیینی “برقعی” است نه “برقعه ای”.
«عطارد»، سیاره ای از عاشقانه های کاظم بهمنی
کاظم بهمنی بعد از پیشامد، با عطارد پیش اهالی شعر آمده است. خودش در مقدمه کتاب می نویسد: در نگاه اول عطارد تنها نام نزدیک ترین سیاره به خورشید است… که بیش از سایر سیارات به دور خورشید می گردد. عطارد طبق آخرین بررسی های اختر شناسی خودش ماه یکی از سیارات بوده است اما گرفتار جاذبه خورشید می شود…
عطارد 32 شعر دارد با حرف های عاشقانه و نجیب. بهمنی در این کتاب شما را مهمان اشعار آیینی اش هم کرده است. کتابی که انتنشارات نیماژ آن را منتشر کرده است.
زمین شناس حقیری تو را رصد می کرد
به تو ستاره خوبم نگاه بد می کرد
کنارت ای گل زیبا شکسته شد کمرم
کسی که محو تو می شد مرا لگد می کرد
تو ماه بودی و بوسیدنت نمی دانی…
چه ساده داشت مرا هم بلند قد می کرد
اشتباه نوشتین ، توی کتاب آقای بهمنی نوشته: تو “ماه” بودی و بوسیدنت نمیدانی…
بله
گفتم بهشون اصلاح نکردن!