به گزارش تریبون مستضعفین سی و هفتمین مقاله شفاهی به مناسبت روز بزرگداشت ملاصدرا به بخش نخست از «ظرفیت شناسی فلسفه صدرایی» جهت تأثیرگذاری بنیادین در علوم انسانی میپردازد و در هفتهنامه صوتی آینده (38) وارد برخی مصادیق آن در فلسفههای مضاف خواهد شد.
بحثهاي حول «فلسفه صدرايي»، مباحثي تخصّصي است نه ژورناليستي و جاي نقد آن، كرسيهاي مناظره است نه صفحات روزنامه و سايتها.
فلسفه صدرايي، در حوزه «فلسفههاي مضاف» و «حكمت عملي»، امتداد دارد و هر آنتولوژي و اپيستمولوژي، بيشك واجد اقتضائاتي در حوزه اخلاق، حقوق و سياست است.
ملاصدرا، هم در محتوا و هم در نوع تقرير برخي مسائل مهم فلسفي، يك نظريهپرداز برجسته و نابغهی نوآور و البته قابل نقد است.
شباهت عالَم عقلي «انسان»، به عالَم عيني «هستي» از نقاط ربط «وجودشناسي» و «انسانشناسي» است.
مفهوم «علم به حقيقت هستي»، اتحاد «عالم و معلوم»، ضرورت درك «غايت هستي» براي «درك هستي»، «حضوري» بودن علم به هستي، همعرضي سطح وجودي انسان با سطح مبادي غير مادّي «هستي» و… همه و همه، مجاري ريزش نتایج «مابعدالطبيعه» در حوزه فلسفههاي مضاف و نيز علوم انسانياند.
نحوه گزارهسازي و حكم ذهني در معرفت بشري، نحوه حركت از علم حضوري به علم حصولي، چگونگي مقايسه «صورت» و «مفهوم»، نوع تبيين مابعدالطبيعي از نسبت «ذات» و «وجود»، تفاوت «تبيين علمي» خاص با «تبيين فلسفي» از ماهيت، مفهوم «اصالت» در اصالت وجود، تشكيكي دانستن «هستي»، نظريه اتحاد «عاقل و معقول» با تبيين صدرايي، مفهوم «وجود ذهني» و… تأثيراتي بسيار مهم در «معرفتشناسي» و نيز «روانشناسي» و سپس همهی علوم انسانی خواهد گذارد.
به بخشي از لوازم مهم فلسفه صدرايي در علوم انساني، جناب ملاصدرا خود نيز تصريح نكرده و شايد واقف نبوده باشد.
حتي مقولات هستيشناختي چون مفهومشناسي «واقعيت»، «وحدت و كثرت»، «بساطت و تركيب»، «ثبات و تغيّر» و مفهوم «شدّت وجود» و… با یک یا چند واسطه، به درك جايگاه انسان در هستي و سپس مباني «فلسفه اخلاق و حقوق»، مربوط ميشود و درك دقیق اين ارتباط، نيازمند دانش و دقّت نظر است.
آيا انسانيت همه انسانها، به يك اندازه، «واقعي» است یا مراتب «وجود»، بهمراتب انسانيت در افراد انسان، قابل ترجمه است؟! و اين نظريه چه تأثيري در فلسفه «آموزش و پرورش» و «اخلاق» و سپس در فلسفه «سياست» و مفهوم «مشروعيت» خواهد داشت؟!
تفاوت نظریه مشّايي در «عقول و صادر اول»، با نظریه صدرايي، تغيير مفهوم «عليّت» به «تجلّي»، چگونگي تقرير «وحدت عالَم»، «نفي علّت حقيقي» در كثرتهاي «عالَم طبيعت»، انتقال مفهوم «تشكيك» از رابطه «علّت و معلول» به رابطه «ظاهر و مظهر»، همه و همه در انسانشناسي و تقرير نسبت انسان با خداوند و توجه به مفهوم «فقر امكاني» و «وجود ربطي» و مفهوم «نفسشناسي» (علمالنفس صدرايي)، کاملاً “تعيينكننده است.
فلسفه «سياست و اقتصاد»، مسبوق به فلسفه «اخلاق» و فلسفه «حقوق» است و آنها منوط و مسبوق به «حقيقتشناسي» انسان و هستي میباشند. همه موجودات را تجلّي «وجود قيّومي» و «اسماء و صفات» دانستن، بنياد علوم طبيعي و علوم انساني را زير و رو ميكند.
نظريه «حركت جوهري» نيز مسير «فلسفه تعليم و تربيت» و «روانشناسي» و حتي «علوم اجتماعي» را تغيير ميدهد. چنانچه استناد «شعور و آگاهي» به اشياء و جمادات و غايتمندي ذاتي و جوهري در «طبيعت»، يك انقلاب در فلسفة «علوم طبيعي» است.
«متحرّك» را عين «حركت» دانستن و تشبيه نسبت «حركت به متحرك» با نسبت «امتداد» به «جسم»، يك شيفت پارادايمي در فيزيك و همه علوم طبيعي است.
«معرفتشناسی» صدرایی با «هستیشناسی» او، منسجم است و اساس «روانشناسی» و «تعلیم و تربیت» و سپس همه «علوم انسانی» را در مسیر دیگری قرار میدهد.
«علم» را وجودی مجرّد از «عوارض جسمانی» دانستن و همه سطوح «علم»، حتی «علم به دیگری» و «علوم حسّی» را غیر مادّی خواندن، «علم» را عین «وجود بالفعل» نامیدن، مراتب «علم» را بهمراتب «وجود»، گره زدن و طرح «وجود ذهنی» با تفسیر صدرایی نیز یک انقلاب در پدیدهشناسی مقولهی «فهم» و تحوّلی بزرگ در «معرفتشناسی» و فلسفه «علم» است که هنوز بهقدر کافی به آثار اپیستمولوژیک آن توجه نشده است.
نظریه «جسمانیه الحدوث» بودن «نفس» و سپس «روحانی» دیدن بقاء آن، نوع تقسیمبندی «نفوس» و تعریف «قوای نفس» و چگونگی طبقهبندی انواع «ادراکات» و تئوری «خلاقیت نفس» حتی در ادراکات حسی، یک ایدهی بزرگ دیگر در طیفی از موضوعات، شامل فلسفه «بدن» تا فلسفه «اخلاق» و فلسفه «هنر»، فلسفه «تعلیم و تربیت» و نیز فلسفه «علوم تجربی» و حتی فلسفه «پزشکی» و «رواندرمانی» است.
تبیین صدرایی از «وجود ذهنی» یک پاسخ مبنایی به گره کور معرفتشناسی «کانت» و باعث تحول بزرگ در مبنای همه علوم طبیعی و علوم انسانی است.
نقد مطالعه «نفس» به سبک مشایی و انتقال مباحث انسانشناسی از «طبیعیات»، چگونه و چرا مورد توجه ملاصدرا قرار گرفت؟ و چه تأثیری در فلسفه علوم انسانی دارد؟
و …
در بخش دوّم از این بحث (مقاله شفاهی 38) ابعادی واضحتر از لوازم «فلسفه صدرایی» در «علوم انسانی» و «علوم اجتماعی» مورد بحث قرار خواهد گرفت.
Sorry. No data so far.