کشورهای مختلف همواره در طول تاریخ برای افزایش اثرگذاری خود در سطح جهان و دستیابی به اهداف خود در تعاملات بینالمللی در جستجوی راههایی برای کسب قدرت و افزایش آن بودهاند. قدرت در هر سه نوع آن یعنی سخت، نیمه سخت و نرم مورد توجه کشورها بودهاست.
با توجه به افزایش تنشها در دنیای امروز، دستیابی به ابعاد مختلف امنیت به بحثی جدی برای کشورها تبدیل شدهاست. به همین دلیل یکی از کاربردهای اساسی قدرت را میتوان ضمانتی برای کسب امنیت توسط یک کشور معرفی کرد. شاید در یک نگاه سطحی و سریع بتوان قدرت سخت به معنای توان نظامی را به عنوان فاکتور اساسی برای کسب امنیت معرفی کرد. اما بررسی عمیقتر فضای حاکم بر مناسبات بینالمللی، ردپاهای کلیدی قدرتهای نیمه سخت و حتی نرم را در کسب امنیت به خوبی نشان میدهد.
افزایش قدرت نیمه سخت به معنای بهبود وضعیت و امکانات اقتصادی کشور چه در داخل مرزها و چه خارج از آنها هر دو موجبات ارتقاء سطح امنیت ملی را فراهم میکند. کشوری که زیرساختها و فعالیتهای اقتصادی آن نقاط ضعف و آسیبپذیری کمتری داشتهباشد، کمتر در معرض فشارها و تهدیدهای کشورهای دیگر قرار میگیرد. همچنین کشوری که توانسته باشد فعالیتهای مهم اقتصادی را در سطح دنیا ایجاد کردهباشد، خود را مسلح به سلاحی نامرئی برای تهدید و حتی ضربهزدن به سایر کشورها در شرایط بحرانی کردهاست. هردوی این اتفاقات وضعیت امنیتی کشور را بهبود میبخشند.
یکی از اجزای مهم اقتصاد هر کشور تجارت خارجی آن به معنای تبادلات کالا و خدمات با سایر کشورها میباشد. امروزه از یک سو شاهد کشورهایی هستیم که درصد قابل توجهی از درآمد ملی آنها به درآمدهای ناشی از صادرات اختصاص یافتهاست. از سویی دیگر نیز کشورهایی ملاحظه میشوند که برای رفع نیازهای اساسی خود نیز به واردات از سایر کشورها وابستهاند. اهمیت تجارت خارجی در سالهای اخیر با توسعهی زیرساختهای حملونقل و ابزارهای مالی افزایش نیز یافتهاست. این جایگاه تجارت خارجی در اقتصاد، ظرفیتهای زیادی را در این حوزه نشان میدهد که کشور ایران نیز میتواند با فعالسازی این ظرفیتها، از تجارت خارجی برای حرکت به سمت اهداف مختلف خود از جمله کسب امنیت استفاده کند.
برای استفاده از ظرفیتهای تجارت خارجی در جهت کسب امنیت، ضروری است سیاستگذاری در دو حوزه روابط خارجی و تجارت خارجی با رویکردی یکپارچه صورت گیرد. در واقع باید الزامات و ملاحظات هر یک از این دو حوزه استخراج شوند و با تجمیع و یکپارچهسازی آنها، تجارت خارجی طوری بازطراحی شود که کسب امنیت به کمک آن میسر شود.
برای تبیین و توسعهی این بحث مفهوم وابستگی در تجارت بین دو کشور قابل تعریف است. به طور ساده این مفهوم را میتوان میزان آسیبپذیری هر کشور از قطع روابط تجاری با کشور دیگر بیان کرد. بدینترتیب هر چه یک کشور بتواند در روابط تجاری خود با کشور دیگر وابستگی خود را کاهش داده و وابستگی کشور مقابل را افزایش دهد، آن رابطهی تجاری برایش جذابتر خواهدبود و در عرصهی روابط خارجی و کسب امنیت کاربردیتر خواهدبود. بنابراین رابطهی تجاری مطلوب رابطهای است که وابستگی کشور در آن کمتر از وابستگی کشور مقابل باشد یا در شرایط حداقلی وابستگی دو کشور در شرایط تعادل باشد.
در هر رابطهی تجاری حدی از وابستگی چه برای واردکننده و چه برای صادرکننده بهوجود میآید که میزان آن بستگی به کالا یا خدمت موضوع تجارت و حجم آن دارد. در این مسیر شناسایی کالا یا خدمت استراتژیک امری ضروری بهنظر میرسد. هرچه صادرات یا واردات کالا یا خدمتی در حوزهی اقتصاد وابستگی بیشتری ایجاد کند، رابطهی تجاری با محوریت آن کالا استراتژیکتر خواهدبود. برای دقیقتر کردن این تعریف کیفی، میتوان شاخصهایی کمی و کیفی برای اندازهگیری میزان استراتژیکبودن یک کالا یا خدمت (به معنای میزان وابستگی ایجاد شده در صورت صادرات یا واردات آن کالا یا خدمت) معرفی کرد. این شاخصها از نگاه واردکننده عبارتند از:
- سهم از کل واردات
- نسبت واردات به کل مصرف داخل (نیاز داخل)
- میزان ذخایر استراتژیک آن کالا
- توان تولید داخل
- کشش قیمتی تقاضا (نسبت تغییر نسبی تقاضا به تغییر نسبی قیمت)
- قابلیت جایگزینی طرف تجاری
o درجهی انحصاری تولید (سطح فناوری تولید)
o تعداد کشورهایی که واردات از آنها انجام میشود
o میزان تخاصم کشورهای صادرکننده
همین شاخصها از منظر صادرکننده عبارتند از:
- سهم کل از صادرات (یا درآمد)
- ظرفیت بازار (جمعیت مخاطب * سهم بازار * درآمد سرانه)
- میزان انبار موجود
- انعطاف صنعت
o توان تولید بالقوه جهانی
o توان تولید بالقوه صادرکننده
o توان تولید بالفعل صادرکننده
- کشش قیمتی عرضه (نسبت تغییر نسبی عرضه به تغییر نسبی قیمت)
- امکان جایگزینی مشتری
o میزان انحصار در خرید
o تعداد کشورهای واردکننده
o میزان تخاصم کشورهای واردکننده
در مجموع میتوان گفت در صورتی که کشورمان بخواهد از ابزار تجارت خارجی برای کسب امنیت استفاده کند، نمیتواند به روابط تجاری خود با کشورهای دیگر به صورت موردی نگاه کند. رویکرد مناسب این است که کلیهی روابط تجاری کشورمان با کشوری دیگر در قالب یک بستهی واحد در تجارت دوجانبه مورد مطالعه و ارزیابی قرار گیرد. در این رویکرد کلیهی تعاملات صادراتی و وارداتی کشور با کشوری دیگر شناسایی میشوند و این تعاملات از نگاه میزان استراتژیک بودن کالاها و خدمات مورد بررسی قرار میگیرند. سپس طراحی این تعاملات با توجه به امکانات و ویژگیهای دو کشور مورد بازنگری قرار میگیرد تا کشور بتواند از حیث استراتژیکبودن کالاها و خدمات در شرایط بهتری نسبت به کشور مقابل قرار گیرد یا در بدترین حالت، در این دو زمینه شرایط تعادلی بین دو کشور برقرار شود. در این صورت است که با قطع روابط بین دو کشور، کشور ما نسبت به کشور مقابل آسیبهای کمتری را متحمل میشود. بنابراین چنین روابط تجاری میتوانند به عنوان ابزار اقتصادی قدرتمندی برای کسب امنیت در عرصهی بینالمللی مورد استفاده قرار گیرند.
Sorry. No data so far.