به گزارش تریبون مستضعفین آنچه می خوانید سخنان دکتر سعید جلیلی نماینده مقام معظم رهبری در شورایعالی امنیت ملی و استاد علوم سیاسی در دانشگاه امام صادق علیه السلام است که در سی و دومین سالگرد آزادسازی خرمشهر در مسجد جامع این شهر ایراد شده است.
بسم الله الرحمن الرحیم یکی از مفاهیم اساسی که در طول تاریخ انسانها درباره آن تأمل زیادی داشته اند ؛ مفهوم آزادی است . در طول تاریخ دو جبهه حول بحث آزادی فعال بوده اند. یکی قصد داشته آزادی را از انسانها بگیرد و آنان را به بند بکشد و حقوق و منافع انسان ها را تضییع و محدود کند و در مقابل جبهه پیامبران بزرگ الهی که آمده بودند تا قید و بندها و زنجیرها را از پای انسان باز کنند. «یضع عنهم اصرهم و الأغلال الّتی کانت علیهم». سؤال اصلی در بحث آزادی این است که آزادی چه وقت و در چه شرایطی تحقق می یابد؟ مهمترین آموزه پیامبران بزرگ الهی این است که چگونه میتوانیم آزاد باشیم ؟ طبق تعالیم انبیاء اگر فرد و جامعه ای بخواهد آزاد باشد باید از نفس و هواهای نفسانی خود آزاد باشد. اگر کسی توانست این نقطه رهایی را پیدا کند آنوقت به آن آزادی نهایی دست پیدا میکند. اینکه ما در تعالیم مختلف قرآن کریم این آیه را به کرات میبینیم که «وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ» گویای این مطلب است که وقتی میتوان آن آزادی واقعی را داشت که بندگی فقط مبداء ربوبی داشته باشد. یعنی فقط بنده خدا باشید و بندگی حتی نفسانیات و امیال خودتان را نکنید. اگر این نوع بندگی حاصل شد آن وقت نقطه رهایی برای آزادی پدید می آید. اگر این درجه محقق شد فراتر از آزادی به مرحله ای رسیده اید که میتوانید ادعای “آزادسازی” بکنید. میتوانید بسیاری از بندها و زنجیرها را بگسلید. انبیاء بزرگ الهی چون مظهر عبودیت به درگاه ربوبی بودند؛چنین رسالت بزرگی را داشتند. که این همان وجه ممیزه دو جبهه است. بندگی غیر خدا؛ زمینه نفی آزادی در همه تاریخ بهترین بستر برای مستکبرانی که میخواستند آزادی انسانها را بگیرند و به حقوقشان تعدی و تجاوز کنند ، این بود که انسانها بنده غیرخدا باشند. حداقل بنده نفسانیات خودشان باشند. انسانی که در مسیر بندگی غیر خدا قرار گرفت دیگر نمیتواند آزاد باشد. دیگر نمیتواند در برابر مستکبران و ظالمان بایستد. آن کسی میتواند ادعای آزادی و آزادگی بکند که به مقام بندگی خدا دست یافته باشد که اگر این مقام حاصل شد بسیاری از استعدادها شکوفا خواهد شد، بسیاری از آن ظرفیتهایی که نهفته است آزاد خواهد شد. مستکبران تمام تلاششان این است که حتی به اسم آزادی انسان را به سمتی سوق بدهند که نتواند توان و استعداد و ظرفیت خودش را به بهترین شکل آزاد و شکوفا کند. این تعبیرقرآن که «نسواالله فانسیهم انفسهم» نشان می دهد کسی که در مسیر الهی حرکت نکند به تواناییهای خودش – که میتواند چه ظرفیت بزرگی باشد و چه ظرفیت های بزرگی را آزاد کند- عالم نیست. خرمشهر از آزادگی تا آزادسازی این تمام دعوای بین انبیاء و مخالفینشان بوده است. و هنر بزرگ انقلاب اسلامی، هنر بزرگ امام راحل ما و هنر بزرگ دفاع مقدس ما این بود که و آحاد جامعه ما را به سمت بندگی خدا سوق داد و نشان داد در سایه بندگی خدا چه قدرت بزرگی میتواند شکل بگیرد. نه تنها خودش آزاد باشد بلکه بسیاری از امکانات را هم آزاد کند. آزادی خرمشهر یک نمونه از این معنا بود. من تأملی کردم در وصیتنامه شهید بزرگ خرمشهر شهید بزرگوار محمد جهانآرا. ببینید در همین بحثی که عرض کردم چه تعابیری دارد. اجازه بدهید که من عباراتی از وصیتنامه این شهید بزرگوار را بخوانم. میگوید: «من برای کسی وصیتی ندارم، میخواهم آنچه که بر این صفحه مینویسم به کسانی که این آزادی را حس نکردند و بر سر اموال این دنیا ملتی را، امتی را و جهانی را به نیستی و نابودی میکشانند همچون تیری این مطالب را بر سر آنها فرود آورم. آنها نعمت آزادی را درک نکردند چون در بند نبودند چون در کافه تریاهای پاریس و لندن و هامبورک بودند. اماما! با حرکتت یک حرکت جدیدی را در تاریخ اسلام شروع کردی و آزادی مستضعفین جهان را تضمین کردی» این آن ادبیاتی است که منجر به آزادی خرمشهر میشود. این همان تفکری است که انسانها را آزاده بار میآورد که قدرت داشته باشند تا یک آزادی بزرگ را به ارمغان بیاورند. شاید من و شما به اندازه دشمنان اهمیت آزادی خرمشهر را درک نکنیم. دشمنان ما میدانند برای اشغال خرمشهر و برای اینکه پارهای از این سرزمین اسلامی را بخواهند در زیر سلطه خودشان بگیرند چه هزینههای سنگینی کردند. آنها میدانند که علیرغم تمام آن هزینهها ملتی با دست خالی توانست خرمشهر را آزاد کند. چرا؟ چون دست خدا بالای سر آنها بود. چرا دست خدا بر بالای سر این ملت قرار گرفت؟ چون این ملت خودش را از تمام آن تعلقات آزاد کرد و به همان نسبت توانست این آزادی بزرگ را به دست بیاورد و خرمشهر را در چنین روز مقدسی آزاد کند. جنگ تمام نشده است… خیال نکنیم این جنگ تمام شده است . همان کسانی که آن روز به صدام کمک میکردند که خرمشهر اشغال شود، همان کسانی که موشک میدادند و سلاح شیمیایی میدادند؛ آنها همانهایی هستند که امروز در پشت یک میز دیگر رو در روی شما ایستاده اند تا یک قطعه دیگر را اشغال و حقوق ملت را پامال کنند.چرا؟ چون این یک نبرد مستمر بین جریان حق و باطل است. اینطور نیست که بگوییم آن روز کسانی بودند و امروز اشخاص دیگری هستند و عوض شده اند. همه دنیا میدانند که اگر آن روز ما در جنگ تحمیلی ایستادیم ، در برابر یک مزدوری مثل صدام نبود بلکه خود آنها به صراحت اعتراف کردند که ما بودیم که پشت سر صدام بودیم. به صراحت اسنادش را منتشر کردند. آلمان بود که سلاح شیمیایی میداد و فرانسه بود که آن موشکها را میداد و امریکا بود که آن امکانات و اطلاعات را میداد. اینها همه اسنادش مشخص است. چرا در این طرف بهروز مرادیها و محمد جهانآراها با دست خالی توانستند مقاومت کنند و خرمشهر را در نهایت آزاد کنند و پیروز شوند؟ «أَلَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصلُها ثابِتٌ وَفَرعُها فِی السَّماءِ» اگر ما توانستیم این شجره طیبهای که حضرت امام برای ما به ارمغان آورد را درک کنیم میتوانیم هر روز از میوههای این شجره طیبه برخوردار باشیم. «یضْرِبُ اللّهُ الاَمْثَالَ للنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ» یکی از ضرورت های بسیار مهم؛ یادآوری این داشتههاست. ما چه داشتیم و بر مبنای چه داشتههایی چه آوردههایی داشتهایم؟ تمام تلاش دشمنان ما این است که داشتههای ما به فراموشی سپرده شود. تمام تلاش دشمنان ما این است که ما بیشتر از اینکه نگاه به فرصتها و امکانات و به داشتههای خودمان داشته باشیم آنها را بپوشانند و معطوف به نداشتهها بکنند. این آن تلاشی است که آنها دارند انجام میدهند. اینکه میفرماید « لَعَلَّهُمْ یتَذَکرُونَ» یعنی هرسال خرمشهر را و آزادی خرمشهر را گرامی بداریم و به یاد بیاوریم که چگونه بود وقتی که ما تعداد کمی بودیم ولی توانستیم این پیروزیهای بزرگ را به دست بیاوریم ؛آن موقع میتوانیم این پیروزی را و این موفقیتها را در جاهای دیگر هم دوباره محقق کنیم؛ آنها هم نگرانی شان از همین است. اینها نگران بودند که اگر این شجره طیبه شکل بگیرد «تُؤتی أُکُلَها کُلَّ حینٍ بِإِذنِ رَبِّها» آن موقع فقط خرمشهر آزاد نمیشود به دنبالش جنوب لبنان هم آزاد میشود. به دنبالش آنها باید در جنگ ۳۳ روزه و ۲۲ روزه و ۸ روزه هم طعم شکست را بچشند. چرا؟ چون آزادی و آزادگی در شکل واقعی و متعالی آن است که میتواند این آزادسازی یها را شکل بدهد . این که میبینید امروز دشمنان ما فقط برای محدوده فضای جمهوری اسلامی ایران بیش از ۱۰۰ شبکه ماهوارهای راه میاندازند برای این است که این مسیر جدید و این شجره طیبهای که شکل گرفته است ازآن نقطه رهایی که رهایی از نفسانیات وایجاد قدرت ایستادگی در برابر قدرتهای بزرگ است برگردد. میخواهند کاری کنند که فراموش کنیم و خدای نکرده دچار رخوت و سستی بشویم و قدرت خودمان و ظرفیت خودمان را از یاد ببریم. دو سال پیش در همین روز بود (روز ۳ خرداد ۹۱ )در گفتوگو با ۵ بهعلاوه ۱ در بغداد ما همین صحبت را با آن ها داشتیم. ۶ قدرت به اصطلاح بزرگ جهان امده بودند آنجا نشسته بودند و میخواستند اگر بتوانند دوباره حقوقی از این ملت را اشغال کنند. اگر در خرمشهر تو دهنی خوردند امروز بیایند این را در جای دیگری جبران کنند. آنجا برایشان بیان شد که امروز ما نه در خرمشهر بلکه در کاخ صدام داریم با شما گفتوگو میکنیم! ببینید صدام که یک عروسک دست شما بود، کجاست و ما کجا هستیم. اگر ملت ما آن روز توانست با قدرت و صلابت خرمشهر را آزاد کند امروز توانسته است فرصتی ایجاد کند که به بهترین شکل از همه حقوق خودش دفاع کند. همچنان که اگر ما روزی از خرمشهر دفاع میکردیم دفاع از شهر خرمشهر نبود دفاع از تمام انقلاب واز تمام شهرهای ما بود و با آزادسازی خرمشهر دشمنان تو دهنی خوردند و فهمیدند دیگر نمیتوانند به هیچ گوشهای از این سرزمین چشم طمع بدوزند. امروز هم اگر ما از حق هستهای مان دفاع میکنیم فقط دفاع از حق هستهای نیست بلکه این یک دفاعی است برای اینکه او بفهمد که دیگر نمیتواند به هیچ یک از حقوق ما تعدی کند. این آن بحثی است که باید به آنها تفهیم شود. خود آنها میدانند امکانات نظامی که آنها زمان فتح خرمشهر در اختیار صدام گذاشته بودند با امکانات وقت ما قابل مقایسه نبود. چه چیز ما را پیروز کرد؟ ایمان مبارزان و رزمندگان ما به وعده یاری و پیروزی خدآوند ! آموزه دوسویه آزادسازی خرمشهر خرمشهراز یک سو نشان داد که مقاومت یک امر بیفرجام نیست و از طرف دیگر نشان داد که پیروزی بدون مقاومت به دست نمیآید. اگر ما پیروزی به دست آوردیم به خاطر مقاومتی بود که جوانان خرمشهر نشان دادند. اگر ما پیروزی به دست آوردیم ثمره مقاومت ملت ما بود و یاری خدآوند یک امر محتوم برای مؤمنان است. وقتی که جامعه ما، به برکت انقلاب اسلامی چنین امکانی پیدا میکند که علیرغم خواست همه قدرتهای بزرگ بایستد و خرمشهر را آزاد کند ؛ سؤال من این است که آیا همین ظرفیت نمیتواند خرمشهر را آباد کند؟ آیا همین ظرفیت نمیتواند خرمشهر را و خرمشهرها را آباد و موفق کند؟ وقتی که در مسیر صحیحش قرار بگیرد حتماً میتواند. مسیر صحیحش چیست؟ اقتصاد مقاومتی! اینکه برخی میخواهند اقتصاد مقاومتی را ،اقتصاد ریاضتی معنا کنند، غلط است. اقتصاد مقاومتی یعنی اقتصاد پیشرفت! یعنی پیشرفت روزافزون! ملت ما نشان داده است که به حداقلها اکتفا نمیکند. آن چیزی که نگاه میکند قلههاست. آن چیزی که برای ملت ما امروز اهمیت دارد این است که در هر موضوعی از رشد و پیشرفت و تکامل و تعالی باید به قله نزدیک شود . اقتصاد مقاومتی یعنی یعنی اقتصادی که موانع را بشناسد و از سر راه برداردکه دو مؤلفه مهم دارد. حماسه دفاع مقدس محصول:مدیریت جهادی و عزم ملی اگر در دفاع مقدس توانستیم خرمشهر را آزاد کنیم به خاطر این بود که این دو مؤلفه مهم در کنار هم قرار گرفت: مدیریت جهادی و عزم ملی . مدیریت جهادی این بستر را فراهم کرد و این امکان را به وجود آورد که مردم ما از گوشه و کنار کشور با همه وجود آمدند و در بستر دفاع مقدس توانایی خودشان را نشان دادندو آن حماسههای بزرگ را ایجاد کردند . امروز دشمنان ما به خیال خام خودشان خیال کردند که با فشار اقتصادی میتوانند ملتی را از پیشرفت مانع شوند. اما حماسه اقتصادی هم میتواند مثل حماسه دفاع مقدس شکل بگیرد. چگونه؟ وقتی که با مدیریت جهادی این امکان را فراهم بیاوریم که تک تک جوانان ما و آحاد مردم ما نه تنها دنبال کار نباشند بلکه هر کدام کارآفرین باشند، نه تنها اگر میخواهند سراغ دستگاه و ادارهای بروند عزا بگیرند که چگونه این سدها و موانع را رد کنند بلکه با مدیریت جهادی انشاءالله دستگاههای دولتی ما باشند که به سراغ مردم بروند و مشکلات آنها را حل کنند. امروز مدیریت جهادی یعنی این. یعنی مدیریتی که بیشتر از اینکه به بودجه تخصیص یافته نگاه کند به آن ظرفیتهای مغفول و استعدادهای مهجور توجه کند و یقین داشته باشد که آنها بسیار بیشتر از آن بودجه میتواند امکان برای پیشرفت ایجاد کند . مدیریت جهادی یعنی اینکه مدیران و دستگاههای ما به جای این که بنشینند تا مردم به آنها مراجعه کنند اینها سراغ مردم بروند. یعنی آن اداره کشاورزی ما و آن بانک کشاورزی ما او باشد که سراغ کشاورز برود تا اینکه کشاورز بخواهد سراغش بیاید. لوله های فرسوده و منبع تحریم شده! این مثال شاید کمک کند به عرضی که دارم بیان میکنم. اگر شما بودجه کشور را به یک منبع آب تشبیه کنید که باید ۱۰۰ واحد آب داشته باشد تا به این باغچههایی که نیاز کشور هست برسد اگر دشمنان شما آمدند به هر دلیلی با تحریمها باعث شدند که این ۱۰۰ واحد آب که منابع درآمدی شماست کاهش پیدا کند و بشود ۸۰ واحد؛ خوب ۲۰ واحد از این آب کم شده. این ۲۰ واحد کمبود منابع در حد خودش فشاری است که دشمن با تحریم وارد کرده است. اما اگر ما آمدیم آن ۸۰ واحد آب باقیمانده را با لولهها و شلنگهایی به این باغچهها رساندیم که آنقدر فرسوده بود آنقدر سوراخ بود و آنقدر راه در رو داشت که از این ۸۰ واحد مثلاً ۲۰ یا ۳۰ واحد در نهایت به باغچه رسید و بقیهاش این وسط هرز رفت ،یعنی ما به دست خودمان ۲ برابر آن چیزی که دشمن میخواسته با تحریم تحمیل بکند را محقق کرده ایم! یعنی آن ۸۰ واحد باقی مانده هم عوض اینکه به باغچهها برسد ، ۵۰ واحدش هم به دست خودمان هرز رفته!! متاسفانه این یک مثال فرضی و تخیلی نیست بلکه یکی از واقعیت های اقتصاد ماست. سه برابر یارانه هفتاد میلیون نفر در دستان ۲۳نفر ! الان یارانهای که ما به کل ۷۰ میلیون جمعیت کشور داریم میدهیم چیزی است حدود ۳۵۰۰ میلیارد تومان. این جا دارید ماهانه ۳۵۰۰ میلیارد تومان پرداخت میکنید از آن طرف همزمان از همان پوسیدگیهایی که در سیستم بانکی و سیستم اقتصادی وجود دارد فقط ۲۳ نفر می آیند و ۱۱هزار میلیارد تومان وام می گیرند و بر نمی گردانند ! معوقه بانکی دارند و ۱۸ ماه از سررسیدش گذشته و هنوز این را پرداخت نکرده اند. یعنی ۳ برابر یارانه ۷۰ میلیون جمعیت کشور !! وقتی هم بررسی می کنی میبینی که این ۲۳ نفر هیچ کدام هم در کار تولیدی نیستند. خب اینجاست که توجه به سازوکارها لازم است تا موجودی باالفعل آن منبع آب ؛هرز نرود و به بهترین شکل تخصیص پیدا کند. یازده میلیارد دلار واردات کشاورزی ! یک مثال دیگرش در همین سرزمین مقدس خوزستان است. ما در سال فقط ۱۱ میلیارد دلار محصولات کشاورزی وارد میکنیم. در حالی که خوشبختانه ما به لطف الهی و با این شرایط اقلیمی خوبی که در کشور داریم امکان این را داریم که همه اینها را داخل کشور فراهم کنیم. اگر عوض اینکه این ارز ۱۱ میلیارد دلاری را به زحمت به دست بیاوریم و برای واردات به خارجی ها بدهیم خوب همین را بدهیم به کشاورز خوزستانی و داخلی کشور خودمان. ۱۱ میلیارد دلار !! شما ببینید چه میزان اولاً صرفهجویی ارزی میشود و ثانیاً ایجاد اشتغال میشود و ثالثاً تولید ملی افزایش پیدا میکند و آن مشکلاتی که در تورم ناشی از کمبود کالاست رفع میشود. البته اینها موضوعاتی نیست که بگوییم فقط دولت باید انجام بدهد. این هم وظیفه دولت است و هم یک عزم ملی میخواهد. یعنی یک اراده جدی میخواهد. ملتی که میتواند خرمشهر رابا عزم ملی و با مدیریت جهادی آزاد کند می تواند اگر بر آن کوتاهیها و سستیها چه در بخش دولتی و چه در بخش مردمی فائق شود پیروزیهای بزرگ دیگری را درعرصههای دیگر هم رقم بزند. فرصت بزرگ همدلی و انسجام ملی این فقط مربوط به حوزه کشاورزی نیست در حوزه صنعت هم همین است. در حوزه دریا و ترانزیت و حمل و نقل هم همین است. که هر دوی آنها در خرمشهر و خوزستان عزیز میتواند بسیار منشاء درآمد و ثروت و اشتغال و کار باشد. انشاءالله بتوانیم با کمک و همدلی ؛با وحدت و انسجامی که امروز یک فرصت بزرگ برای کشور ماست همه این ها را محقق کنیم. امروز یکی از فرصتهای بزرگ کشور این وحدت و همبستگی است که وجود دارد. علی رغم تنوع سیاسی و سلایق سیاسی مختلفی که وجود دارد و تنوع قومی و تنوعات دیگری که وجود دارد اما به برکت اسلام و اهل بیت امروز یک نوع انسجام و همبستگی اساسی حول محور ولایت فقیه شکل گرفته است که این یک فرصت بسیار بزرگ برای کشور ماست. مطالبه ملی باتشکیل کارگروههای تخصصی درهراستان و شهرستان وروستا همه ما باید کمک کنیم به دولت و به مجلس با تشکیل کارگروههای تخصصی. در هر شهرستانی و در هر استانی و حتی در هر روستایی بررسی کنیم که چه امکانات و چه ظرفیتهایی در این نقطه وجود دارد که این ظرفیتها مغفول مانده است اینها را باید بشناسیم و باید اینها را همانطور که مقام معظم رهبری در ابلاغیهاقتصاد مقاومتی شان آورده اند تبدیل به مطالبه ملی کنیم . انشاءالله با همدلی دولت و مجلس و مردم و همه نهادهای کشور بتوانیم پیروزیهای بزرگ و بیشتری را آنچنان که در فتح خرمشهر رقم خورد در سایر عرصهها هم رقم بزنیم. بارها اراده مان را به دشمن تحمیل کردیم دشمنان ما میدانند اگر همه آنها دست به دست هم دادند که یک عنصر مفلوکی مثل شاه را نگه دارند ولی ملت ما اراده خودش را به آنها تحمیل کرد و توانست پیروز بشود. اگر همه آنها دست به دست هم دادند که زمینه تجاوز یک عنصر مفلوکی مثل صدام را بر کشور ما فراهم کنند و ناکام ماند و تودهنی خورد در حقیقت فقط صدام نبود که تودهنی خورد همه آنها تو دهنی خوردند. در عرصههای دیگر هم ملت ما این را نشان داده. در همین موضوع هستهای زمانی که ما برای ۸۵۰هزار بیمارمان به سوخت ۲۰ درصداتمی نیاز داشتیم اینها با پررویی هر چه تمامتر اعلام کردند که ما به ایران این سوخت را نخواهیم داد. ملت ما اراده کرد و این سوخت را خودش به دست آورد. همچنان که خرمشهر را آزاد کرد اجازه نداد که ذرهای از این کشور تعلیق بشود و یا در تعلیق بماند. اگر آنجا جهانآرایی پیدا شد و شهدایی مثل بهروز مرادی پیدا شدند و خرمشهر را آزاد کردند اینجا شهدایی مثل شهریاری پیدا شدند و اجازه ندادند که این امکان و استعداد هستهای کشور در تعلیق بماند و آنها مانع ایجاد کنند. شهید شهریاری بدون اینکه یک ریال مطالبه کند این سوخت را برای کشور مهیا کرد. شهدا، آزادسازی ظرفیتهای کشور را به ارمغان آوردند ما بیشترین پیشرفتهایمان در جایی بوده است که آن ها احساس کردند که میتوانند فشار وارد کنند. مثلاً در صنایع دفاعی آنها خواستند فشاری را بیاورند اتفاقاً در همان عرصه ما موفقیتهای بزرگتر و بیشتری را رقم زدیم. البته شهدای بزرگی را هم تقدیم کردیم.این شهدا همان شهدایی بودند که آزادی و آزادگی و آزادساختن ظرفیتهای کشور را برای ما به ارمغان آوردند. انشاءالله پیروزیهای بزرگتر و بیشتری را ملت ما شاهد خواهد بود. امروز آنها نگران همین هستند که چرا الگوی آزادی خرمشهر تکثیر میشود و جنوب لبنان آزاد میشود. مبارزه با آمریکا مانع پیشرفت یا عامل پیشرفت؟ آقای فهمی هویدی نویسنده مشهور مصری ؛۲ سال پیش در مقالهای نوشته بود: “زمانی که ما کمپ دیوید را با اسرائیل و آمریکا امضاء کردیم و متحد امریکا شدیم، ایران انقلاب کرد و شد مبارز در برابر امریکا. امروز بعد از سی و چند سال در قاهره ۲ میلیون نفر در قبرستانها و در خیابانها میخوابند و ایران ماهواره به هوا میفرستد “. به همین دلیل است که دشمنان ما نگران هستند. امروز امریکاییها خودشان بیان میکنند که ایران یک قدرت منطقهای است. آنها خودشان بیان می کنند که ما نگران این هستیم که ایران نشان داده است که نه تنها میشود بدون امریکا پیشرفت کرد بلکه با مبارزه با امریکا هم میشود پیشرفت کرد. یکی از همان نویسندگان امریکایی چند وقت پیش نوشته بود که تمام رؤسای جمهور امریکا از کارتر تا اوباما همه اینها در یک جمله با حضرت امام متفقالقول هستند که:” امریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.” این را یک نویسنده امریکایی نوشته بود. پیچ تاریخی و شیب صعود و نزول اگر امروز مقام معظم رهبری میفرمایند ما در یک پیچ تاریخی هستیم این یک تحلیل دقیق است. امروز ما در یک موقعیت بسیار ارزشمند هستیم. خود آنها امروز دارند اذعان میکنند نظریه پردازان مشهور امریکایی خودشان دارند میگویند که “ما خودمان را یک ابرقدرت میدانیم اما بدانیم که در یک شیب نزولی هستیم. درست است که ایران یک قدرت تازه به عرصه آمده است اما در یک شیب صعودی است.” ما باید قدر این موقعیت را بدانیم. این بحث پیچ تاریخی که رهبر معظم انقلاب فرمودند از این جهت است که ما امروز در یک سیر صعودی و دشمنان این ملت در یک سیر نزولی قرار گرفتهاند. انشاءالله با وحدت و انسجام و با همدلی و با استفاده از تک تک امکانات و استعدادها و تواناییهای آحاد کشور همانطور که در دفاع مقدس آن حماسههای بزرگ رقم زده شد این امکانات و این استعدادها هم به خوبی برایشان بستر مناسب ایجاد شود و بتوانیم از این پیچ تاریخی با موفقیت به سمت قلهها عبور بکنیم. مهمترین نکته و نگرانی آنها این است که ملت ما به حداقلها اکتفا نمیکند به قلهها نگاه میکند. ملت ما میخواهد اگر صحبت از آبادی میشود، صحبت از رفاه میشود و صحبت از پیشرفت میشود، همه این ها در تراز یک تمدن اسلامی شکل پیدا کند. امروز آنها نگرانیشان این است که ملت ما اگر صحبت از پیشرفت میکند این پیشرفت را همراه با یک تعالی و معنویت بیان می کند که در سایه هدایت الهی است. این یک بحث بسیار مهم و ضروری است و انشاءالله یک مدلی از تمدن نوین اسلامی را به برکت انقلاب اسلامی -که لبیک ملت ما بود به پیامبر و خدآوند که «اسْتَجیبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاکُمْ لِما یُحْییکُم» -هم برای خود مردم ما و هم انشاءالله برای جهان اسلام و همه جهان معرفی خواهد کرد. والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
آقای جلیلی
حرفهای خوبی می زنی اما اصلا خوب حرف نمی زنی. این مطالب را مردم الان همه می دانند. مهم این است که مردم دنبال درمان دردها هستند نه شنیدن دردها.
راه حل هایتان هم جز کلی گویی و شعار نیست. می دانم طرفدارانت تحمل انتقاد از تو را ندارند اما خودت یک مقداری بفکر باش.
ما طرفدار دکتر جلیلی بودیم و هستیم. اما مطلب شما را هم منتشر کردیم!