یکشنبه 22 ژوئن 14 | 22:08

سیر تحولات حجاب و عفاف در ایران

برنامه‏ ریزان و سیاست‏گذاران فرهنگی در ایران با مقدم داشتن «توسعه‌ی اقتصادی» نسبت به مسائل فرهنگی و از جمله حجاب، ضربات جبران‏ ناپذیری به حجاب و عفاف در جامعه وارد آوردند و آنچه در برنامه‏ های توسعه‌ی کشور، توسعه‌ی فرهنگی نامیده می‏‌شود، چیزی جز بسط فرهنگ توسعه‌ی غربی نیست.


حجاباسماعیل فراهانی-سخن گفتن پیرامون حجاب و عفاف تدریجا به امری بیش از حد دشوار تبدیل شده است، چرا که مدت‏های مدیدی است این موضوع میان سیاست‌گذاران، نویسندگان و خوانندگان دست به دست می‏‌شود. بنابراین، یکی از نکات قابل تأمل درباره‌ی حجاب و عفاف، روایت همین داستان بلند است.

داستان حجاب و بی‏ حجابی به قدمت عمر بشر و اختیار بر سر راه خیر و شر است و به این اعتبار در تمام ادوار گذشته- که اجمالا ذیل عنوان سنت شناخته می‎شود حجاب و بی‏ حجابی وجود داشته است. اما این داستان پس از آشنایی ایرانیان با جهان متجدد، صورت جدیدی یافته است. داستان حجاب و بی‏حجابی جدید، در چارچوب «خیر و شر»، «توسعه‌‏یافتگی و ترقی‏ خواهی» و «جدال بر سر سیاست و حکومت در حیطه‌ی مرز‏های ملی» تعریف می‌‏شود و البته این جدال بر سر «حاکمیت» نیز، از راه جدال بر سر «خیر و شر» و «توسعه و ترقی» می‏‌گذرد. به عبارت دیگر، کشاکش نخبگان جهان سومی در جهت دست‌یابی به قدرت‏ در حیطه‌ی مرزهای ملی و تحقق توسعه و ترقی از طریق سیاست‏گ‌ذاری و برنامه‏ ریزی، بخش بزرگی از تاریخ فرهنگی این جوامع از جمله تاریخ حجاب و عفاف را تشکیل می‏‌دهد. برای توضیح این مسئله تمرکز بر نحوه‌ی مواجهه‌ی ایرانیان با تمدن غرب ضرورت دارد.

حجاب و اولین مواجهات با تمدن غرب

بی‏شک درباریان، قجرزاده‏‌ها و اشراف، اولین سطوح مواجهه‌ی ایرانیان با تمدن غرب را تحقق بخشیدند و به سرعت با مسئله‌ی حجاب در جامعه‌ی غربی و قیاس آن با جامعه‌ی خود اهتمام ورزیدند. این‏که فرنگ ‏رفته‏‌های ایرانی در نگاه اول چه برداشتی از بی‌‏حجاب داشتند، امریست نامعلوم. هنوز نمی‌‏دانیم همراهی توسعه با بی‏‌حجابی عامل شوقشان به کشف حجاب بود یا صرف امکان بقاء جامعه‏‌ای با بی‌‏حجابی!؟ (این سئوال دو پاسخ کلیشه‏‌ای دارد و چنان‌چه درهم‎تنیدگی این دو پاسخ نیز لحاظ نگردد؛ هر دو غلط هستند. کلیشه‌ی اول مربوط به عقلا و علمای صدر مواجهه است که سستی ایمان را علت‌‏ا لعلل می‏‌دانستند و کلیشه‌ی دوم مربوط به عقلای معاصر است که با شناخت جامع‏تر از کلیت غرب، توسعه‏‌خواهی را روح زمانه و علت‌‏العلل دانسته و با غفلت از جزئیات امور، مبادرت به تطهیر تلویحی می‏‌نمایند.)

 حجاب در دوران مشروطه تا انقلاب اسلامی

انواع و اقسام موضع‏‌گیری‏‌ها در قبال حجاب و بی‌‏حجابی در ایران در سال‎های منتهی به مشروطه و به ویژه پس از آن پدید آمده ‏اند که بخش قابل توجهی از آن‏ها در کتاب «رسائل حجابیه» اثر رسول جعفریان منعکس شده است. اجماع مثبت روشنفکران بر سر بی‌‏حجابی تا آن‏جا پیش‏ رفت که با کمک رضاخان قلدر تبدیل به ضرورت و مورد پیگیری قانونی گردید و کشتار معترضان کشف حجاب در صحن مسجد گوهرشاد را به دنبال آورد. در سال‏‌های بعد، اگر چه شرایط برای کشف حجاب مهیا نبود ولی تلاش برای رفع حجاب، با جدیت پیگیری می‌‏شد. اهمیت «مسئله‌ی حجاب» در سال‏های منتهی به انقلاب اسلامی به اندازه‏ای بوده است که یکی از آثار تئوریسین اصلی انقلاب اسلامی، یعنی شهید مطهری را به خود اختصاص داده است.

با وقوع انقلاب اسلامی به سرعت، ضرورت الزامی شدن حجاب در دستور کار نهادهای انقلابی قرار گرفت و به خواسته‌ی مردم و رهبران نهضت تبدیل به امری قانونی گشت. این کش و قوس‏ها در شرایطی اتفاق می‏افتاد که بسیاری مبارزان و فعالان واقعه‌ی مسجد گوهرشاد در صحنه بودند. این بود که به سرعت مخالفین حجاب دست به کار شدند و اقدام به برگزاری راهپیمایی نمودندکه با عدم استقبال مردم به یک افتضاح سیاسی تبدیل شد.

تا این‏جا گفته شد که تاریخ حجاب و بی‏حجابی تا پیش از آشنایی با تجدد، نوعی عامل تمایزبخش دین داری و بی‏ دینی و شکل‏ دهنده‌ی مرزبندی‏های اعتقادی بوده است. پس از آن نیز موضوع حجاب، با سیاست و حکومت درآمیخت و حکومت ضدحجاب، ترقی‏خواه نامیده شد. بدین جهت حجاب و بی حجابی پیش از وقوع انقلاب اسلامی، حامل سویه ‏هایی سیاسی بود و این مسیر در سال‏های پس از انقلاب نیز پیگیری شد.

 حجاب در سال‏های جنگ تحمیلی

تحولات فرهنگی- اجتماعی در سال‎های دفاع مقدس تنها در هیئت رفع حرمت تماشای تلویزیون و رفع کراهت فرستادن دختران به مدرسه که سابقا از طرف برخی از علما و مراجع مذمت می‏شد، پیگیری گردید و با اعتماد مردم به صحت کردار رهبران انقلابی و بدون مقاومت چندانی همه‏گیر شد۳٫ هم‌چنین، توسعه ‏خواهی با گسترش آموزش عالی و تأسیس دانشگاه آزاد که همواره در پناه موافقت امام (ره) و حضور مسئولین جمهوری اسلامی در هیئت امنای آن، موقعیتی تنش‏ زدایی‌شده را تجربه نمود، وارد مراحل جدیدی شد و با انبوه شدن دانش‎آموختگان به یکی از عوامل مؤثر در تحولات سال‏های بعد تبدیل گردید.۴

برای فهم اهمیت مسئله‌ی فوق، باید بدانیم که یکی از شاخص‎های توسعه‏ یافتگی، سطح تحصیلات اعم از عمومی و عالی است، که در سال‏های اولیه پس از انقلاب به سرعت گسترش یافت. از جمله نتایج این دوره که در سال‏های بعد به بار نشست، گسترش کمی و کیفی دانش‎آموختگان دانشگاهی بر اثر اعتماد مردم به رهبران انقلاب در دهه‏های گذشته بود که منجر به گسترش نگاه توسعه‏گرایانه و جایگزینی اعتماد مردم به صحت ایدئولوژی شبه علمی توسعه ‏گرا به جای رویکرد دینی در همه‌ی امور از جمله حجاب و عفاف گردید. به عبارت دیگر، پذیرش دعاوی شبه علمی که گزاره‏هایی نظیر تفاوت زن و مرد، اصالت نقش مادری و همسری و… را زیر سؤال برده و آن‏ها را ناشی از رویکرد مردسالارانه می‏داند نه تنها اصالتی برای حجاب قائل نمی‏شود بلکه حتی مقوله‌ی دین را نیز مورد پرسش جدی قرار می‏دهد. بسط این نگرش جدید به گونه‏ای است که قرائت‏ های اقتباسی از دین همخوان با مدرنیته که در دهه‏ های گذشته، منزوی گردیده بود، بار دیگر در عرصه‌ی جامعه حضور یافته و «اسلام رحمانی» را مطرح کرد۵٫

 حجاب پس از جنگ تحمیلی (دوره‌ی سازندگی)

هم‏نشینی بی‏ حجابی و توسعه ‏خواهی که در سال‏های جنگ تحمیلی مغفول مانده بود، پس از جنگ و در دوره‌ی سازندگی مجددا احیا گردید و برخی بزرگان نظام نتوانستند از خیر سهم ۵۰ درصد جامعه، یعنی زنان در به گردش درآوردن چرخ‏های توسعه چشم بپوشند و این‏گونه بود که دایره‌ی حجاب را وسعت دادند و لباس رسمی زنانه را به «لباس محل کار» و «لباس غیرمحل کار» تقسیم نمودند و سنخ‎شناسی جدیدی از حجاب را با اتیکت «برتر» و «غیربرتر» جایگزین «باحجاب» و «بد‏حجاب» نمودند. این سنخ‌شناسی نوظهور، فرصت ابراز وجود، مشروعیت و تداوم حجاب «غیربرتر» را به دنبال داشت.

توسعه‏ خواهی پا را از این هم فراتر نهاد و در صدور نرم ارزش‏های انقلاب نیز سهم زنان را لحاظ کرد. صدور انقلاب در صورت جدید در بستر مسابقات ورزشی زنان و با طراحی لباس فوتبال، تکواندو، تیراندازی… و برافراشتن پرچم پرافتخار جمهوری اسلامی تداوم یافت. به زودی اخبار ورزشی ۱۳:۳۰ شبکه سوم مأمور گسترش رشته‏های ورزشی بانوان و گسترش مدال‏های صدور انقلاب گردید و ایرانیان درحالی با نام «سِرنا ویلیامز۶ ‏»ها آشنا شدند که در صدور ارزش‎های‏شان از ما پیشی گرفته بودند!

توسعه ‏خواهی شاخص‎هایی از جمله سلامت، تحصیلات، مشارکت، فراغت و… شهروندان، از جمله زنان را نیز در خود نهفته داشت. به همین علت «فرودستی زنان» و تلاش برای «توانمندسازی» این طبقه‌ی محروم از اولین ابداعات توسعه‏ گرایی زنان با محوریت آقازادگانی بود که حتی نابرابری جنسیتی در آقازادگی را نیز برنتافتند و بدین سان دختران آقازاده پا به رکاب فعالیت‏های سیاسی و اجتماعی شدند. هم‌چنین در این دوره، ایدئولوژی توسعه به کتب درسی مدارس نیز راه یافت و مثلا آن‌قدر به شرایط «امر به معروف و نهی از منکر» در متون درسی و کتب معارف اسلامی افزوده شد که هیچ کسی را یارای امر به معروف نبود.

یکی دیگر از کلیدهای فهم تحولات فرهنگی دهه ‏های اخیر ایران از جمله در زمینه‌ی حجاب و بی‏حجابی، دوگانه‌ی «متعهد» و «متخصص» نه به‌عنوان یک گونه‌ بلکه به‌عنوان نماینده‌ی یک جریان، مبتنی بر نوع خاصی از بازی زبانی۷ است. جریانی که پس از ناکامی در کاربرد این دوگانه در زمان مهندس بازرگان و دکتر بنی‎صدر، بار دیگر در دوره‌ی سازندگی مطرح شد و این بار مؤثر افتاد. کاربرد این دوگانه در دهه‌ی دوم انقلاب، عملا افراد و جامعه را با سئوالی جدی مواجه ‏ساخت؛ چرا جریان امور کشور به متعهدان بی‏تخصص سپرده شده است؟ چرا متخصصان صرفا به دلیل نداشتن تعهد کنار گذاشته شده‏اند؟

طرح این دوگانه لسانی، طرح دو سئوال ذهنی فوق را پیش ‏بینی می‏کرد و راه حلی مبتنی بر دعوت به کار کارشناسان دوره‌ی شاهنشاهی، متخصصان غیرانقلابی و غیرمذهبی را پیشنهاد می‏کرد که پوشش نامناسب، تراشیدن ریش، آستین کوتاه، آرایش صورت و… از ابتدایی‏ ترین مشخصاتشان بود. طرح این دوگانه و سئوالات بعدی، نه تنها انتقادات نسبت به امور جاری را نشان می‏دهد، بلکه مقصران را معرفی و به انفصال از خدمت محکوم نموده و متخصصان بی ‏تعهد را نیز منصوب و تأیید می‏نماید. پرسش اساسی جریان مذهبی در آن زمان این بود که: چه ضرورتی دارد که این دوگانه، سه گانه یا پنج‏گانه نباشد؟ آیا همه‌ی داوطبان خدمت، در این دو دسته می‏گنجند؟ … در همین ایام بود که «تهاجم فرهنگی» به‌عنوان یک نگرش کلان در حوزه‌ی فرهنگ مطرح گردید. نگاه آسیب‏ شناسانه به اقدامات صورت گرفته جهت مقابله با «تهاجم فرهنگی» نشان می‏دهد که:

۱- تنها با صورت‏های ملموس این مسئله نظیر بی‏حجابی، ممنوعیت و جمع‏آوری ویدئو و ماهواره و… برخورد شده است.

۲- برخوردهای صورت گرفته در این حوزه نیز عمدتا از طریق نهادهای غیرفرهنگی و صرفا از راه‏های سلبی صورت گرفته است. در حالی که سیاست‏گذاری فرهنگی از طریق نهادهای آموزش و پرورش، آموزش عالی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مطبوعات، رسانه‏ها، جراید و نشریات، سینما، محصولات فرهنگی و… جاری می‏شود و به همین علت چنان‌چه سیاست‏ فرهنگی، از مجاری غیر فرهنگی اجرایی شود و یا از سوی ابزارهای سیاست فرهنگی مورد تردید، رد یا دشمنی واقع شود به نتیجه‌ی لازم که اثرگذاری بر جامعه است، نخواهد رسید. به عبارت دیگر، برخورد با رویه‌ی سطحی تهاجم فرهنگی، آن‌هم از طریق نهادهای غیرفرهنگی و عمدتا انتظامی قضایی نه تنها به نتایج قابل توجهی دست نیافته بلکه در برخی مواقع باعث وخامت اوضاع نیز شده است۸٫

 حجاب پس از سازندگی (دوره‌ی اصلاحات)

در سال‏های بعد، برخی جریان‏های درون نظام پی به اهمیت توسعه‌ی اجتماعی و فرهنگی برده و آن‏ها را شرط ضروری تحقق توسعه‌ی سیاسی و بلوغ توسعه‌ی اقتصادی دانستند و با نقد عملکرد فرهنگی انقلابیون در سال‏های گذشته، سیاه‏نمایی بزرگی را علیه دهه‌ی اول انقلاب به راه انداختند. جالب آن‏که جریان رقیب نه تنها درصدد نفی این سیاه‏نمایی برنیامد، بلکه سعی در شفاف نمودن متهم حقیقی (تندروها‏ی سابق و توابین فعلی) برآمد و تلویحا تندروی دوستان سابق را پذیرفت و ضمن افشا کردن آنان، عملا دامنه‌ی فعالیت خود را در حدود جدیدی که جریان تواب تعریف می‏کرد و مخالف آزادی‏های مدنی نبود، محدود کرد!

خبر «شکاف نسلی» توسط رئیس دولت اصلاحات به استحضار مردم رسید. طرح و ترویج گفتمان شکاف نسلی با محور قرار دادن ارزش‏های دفاع مقدس، موافقان و مخالفان بسیاری داشت ولی با بودجه‌ی نهادهای دولتی تبدیل به انگاره‌ی‏ ذهنی غالبی در جامعه شد. همچنین طی یک بازه‌ی زمانی کوتاه، نظرات مخالف گسست نسلی منزوی شده و با کمک ابزارهای سیاست‏گذاری فرهنگی، کلیدواژه‏های «نسل سوم» و «تغییر روزگار» به موضوعات مورد توافق جامعه تبدیل و باعث خسارات قابل توجهی به خانواده‌ی ایرانی شد۹٫

شکاف نسلی ابتدا شکاف میان «والدین و حاکمیت» با «فرزندان و جوانان» را مفروض گرفت و سپس والدین وحکومت را به عدم درک تغییر روزگار متهم کرد. حال این نسل سومی‏ها بودند که باید با عبور از ارزش‏ها و هنجارهای کهنه و مندرس والدین و حکومت، خودِ به‌روز رسانی‏‏شده را در تمام عرصه‎ها از جمله پوشش و آرایش متجلی می‏ساختند. مؤلفه‏های تغییر روزگار نیز به سرعت در ابزارهای سیاست‏گذاری فرهنگی و بویژه سینما ظاهر شدند و سمت و سوی مُرجح هماهنگی با تغییرات را هدایت کردند!

در این دوره، به کرسی نشستن متخصصان بی‏تعهد و انفصال از خدمت والدین و حاکمیت متعهد و تاریخ مصرف‏گذشته، راه فهم تغییر روزگار، چشم‏انداز آینده و الگوهای نسل جوان را تعیین کرد و بی‏حجابی مظهر نوعی فرهیختگی، سرمایه‌ی فرهنگی بالا و کلید کسب آینده گردید. چرا که در یک دوره کوتاه بسیاری ممنوعات و مکروهات، آزاد و مباح شدند و متخلفان متخصص، مسئولیت اداره‌ی ممنوعات سابق را به عهده گرفتند. به عنوان مثال، رفع ممنوعیت بازی‏هایی چون بیلیارد، نوعی تأیید بیلیاردبازهای‏های زیرزمینی و نوعی امتیاز تأسیس باشگاه و مشارکت در مدیریت فدراسیون جدیدالتأسیس را به دنبال داشت.

 حجاب پس از اصلاحات (دوره‌ی عدالت‏خواهی)

اوضاع بر همین پاشنه می‏گردد تا این‏که در دولت هشتم بر اثر فشارهای جریان‏ها و نهادهای مذهبی، شورای عالی انقلاب فرهنگی مصوبه‌ی حجاب و عفاف را تصویب و اجرای آن را به آیندگان می‏سپارد۰۱٫ دولت نهم بر سر کار می‏آید و تنش بر سر عملکرد نیروی انتظامی به‌عنوان تنها نهاد پیگیر اجرای مصوبه، شکل می‏گیرد. دولت دهم درحالی پا به عرصه می‏گذارد که گشت‏های ارشاد را از علل افزایش خسارات نظام در فتنه ۸۸ می‏داند و این مسئله سبب موضع‌گیری رئیس‏جمهور و اعتراض وی به گشت ارشاد می‏شود.

در این‏جا چند نکته‌ی قابل تأمل وجود دارد:

۱-  چنانچه مسئله‌ی حجاب را در چارچوب مقوله‌ی حجاب خلاصه کنیم؛ مصوبه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی، بی‏نقص است.

۲-  فارغ از نتیجه‌ی گشت ارشاد، موضع دولت دهم، در شرایطی که عملا جریان معاند با همه‌ی هزینه‏های زیاد و تلفات فراوان زمین‏گیر شده است؛ آثار تخریبی فراوانی دارد.

۳-  اقدامات فرهنگی دولت نهم در سازمان ملی جوانان و وزارت ارشاد، نه تنها ثمری نداشته است، بلکه با محدود کردن حجاب و عفاف به برنامه‏های نمایشی و بالاخص «برگزاری نمایشگاه مد و پوشش اسلامی» عملا نوعی اتلاف منابع است.

۴- متصدیان حجاب هنوز نمی‏دانند مد و شوی لباس پدیده‌هایی متعلق به جهان مدرن است، و نمی‏تواند کارایی چندانی داشته باشد.

مجموع تحولات فوق منجر به شرایط جدیدی می‏شود. مثلا حجت‏ الاسلام علیرضا پناهیان این ایده را ترویج می‏‌کند که «این مقدار حجاب موجود چیزی جز یک معجزه‌ی معنوی نیست، ما حتی یک فیلم خوب در خدمت حجاب و بنیاد خانواده نداریم»۱۱ یا «بخش قابل توجهی از دختران به علت ترس از توهین و تمسخر حجاب خود را کم کردند که این هم نوعی اجبار و تحمیل است و موجب رواج بی‌حجابی می‌شود»۲۱٫ همچنین در موضع‌‏گیری مشابهی دکتر حسین کچویان می‏‌گوید: «یادم نمی‌آید برای تحکیم خانواده سیاست‌گذاری شده باشد»۳۱٫

در یک جمع‏ بندی کلی می‌‏توان گفت، برنامه‏ ریزان و سیاست‏گذاران فرهنگی در ایران با مقدم داشتن «توسعه‌ی اقتصادی» نسبت به مسائل فرهنگی و از جمله حجاب، ضربات جبران‏ ناپذیری به حجاب و عفاف در جامعه وارد آوردند و  آنچه در برنامه‏ های توسعه‌ی کشور، توسعه‌ی فرهنگی نامیده می‏‌شود، چیزی جز بسط فرهنگ توسعه‌ی غربی نیست.۴۱ به عبارت دیگر، جریان مذهبی و پای‏بند به حجاب برتر! را کسانی تشکیل می‏دهند که مصداق بارز «مقاومت ‏کنندگان فرهنگی» هستند. همچنین فهم تحولات حجاب و عفاف در ایران نیازمند طرح مباحث دیگری از جمله «فرهنگ جوانی» و «آموزش زبان انگلیسی» در ایران است که در فرصت دیگری بدان خواهیم پرداخت.

  پی نوشت:

۱- پیشاپیش، تذکر این نکته ضرورت دارد که هدف این یادداشت، نوعی آسیب‎شناسی «سیاست فرهنگی حجاب و عفاف» به عنوان مهم‏ترین سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی بوده و طرح فعالیت‏های سلبی و ایجابی مردمی در حفظ و حراست از مقوله ی حجاب و عفاف و موفقیت‏های چشم‏گیر این حوزه نیاز به مجال دیگری دارد.

۲- کارشناس ارشد مطالعات فرهنگی دانشگاه علامه طباطبایی(ره)

۳- نگاه کنید به: خانواده و مصرف کالاهای فرهنگی جدید، بیانیه تحلیلی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان به مناسبت روز زن، تیرماه ۱۳۸۹، قابل دسترسی در سایت دفتر مذکور به آدرس:

http://www.womenrc.com/action=article&cat=92&id=80&artlang=fa

4- نگاه کنید به: قرائت انتقادی نظام آموزشی با رویکرد جنسیتی، بیانیه تحلیلی دفتر مطالعات و تحقیقات زنان به مناسبت روز زن، تیرماه ۱۳۸۷، قابل دسترسی در سایت دفتر مذکور به آدرس:

http://www.womenrc.com/action=article&cat=92&id=80&artlang=fa

5- نگرش منفی مؤمنان نسبت به دانشگاه آزاد به عنوان یکی از نمادهای مدرنیزاسیون، در دهه ۷۰ مربوط به حضور دانشجویان متمول و عمدتا ثروتمند تهرانی در شهرهای دیگر و دور شدن دختران و پسران مجرد از خانواده و کاهش نظارت خانواده بر ایشان و وقوع حوادث نابهنجار در شهرهای مذهبی و غالبا کم‏جمعیت نظیر قم و کاشان بود. نگرش منفی جریان مذهبی در دهه ۸۰ نسبت به مداخلات مادی و معنوی دانشگاه آزاد در تحولات سیاسی کشور از جمله انتخابات‏ها بود. ولی متأسفانه این اعتراضات بصیرانه با دادن وام شهریه، آلودن طبقات پایین و متوسط به دانشگاه آزاد، دادن سهمیه به دانش‏آموزان بسیجی و… از یکسو و با تقلیل مطالبات جریان حزب‏الله به تخلفات مدیریتی شخص دکتر جاسبی عملا استحاله گردید.

۶- Serena Williams

7- language game

8- نگاه کنید به: فراهانی؛ اسماعیل، ملاحظات سیاستگذاری فرهنگی جوانان: ۲- مفهوم تهاجم فرهنگی، تهران، مرکز پژوهش‏های مجلس شورای اسلامی، شماره مسلسل ۱۲۰۷۶ قابل جستجو در سایت مرکز به آدرس: http://rc.majlis.ir/fa/report

9- نگاه کنید به: فراهانی؛ اسماعیل، ملاحظات سیاستگذاری فرهنگی جوانان: ۱- مفهوم شکاف نسلی، تهران، مرکز پژوهش‏های مجلس شورای اسلامی، شماره مسلسل ۱۲۰۴۲ قابل جستجو در سایت مرکز به آدرس: http://rc.majlis.ir/fa/report

10- نگاه کنید به: «سیاست‌ها و راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب» مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی مندرج در سایت شورای فرهنگ عمومی کشور به آدرس:

http://www.pcci.ir/index.phpoption=com_content&view=article&id=758:880303095959&catid=258:1384&Itemid=498

11- نگاه کنید به:

http://effat.ir/fa/index.phpoption=com_content&view=article&catid=53:1389-05-07-09-19-41&id=1222752:1390-09-15-20-35-37

12- نگاه کنید به:

http://www.nasimonline.ir/NSite/FullStory/News/&Id=235216

13- نگاه کنید به:

۱۱۳۰۹۳=http://www.rajanews.com/detail.asplang_id=&id

14- نگاه کنید به: آوینی؛ سید مرتضی، مقاله «فرهنگ یا فرهنگ توسعه؟» مندرج در سایت مؤسسه فرهنگی- هنری شهید آوینی به آدرس:

http://www.aviny.com/article/aviny/Chapters/FahangeToseeh.htm

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.