یک نویسنده گفت: هر نویسندهای براساس سوژههایی که به ذهنش میرسد دست به قلم میشود. اما در جامعه ما شرایطی ایجاد شده است که برخی از سوژهها فرصت شکل گرفتن در ذهن نویسنده را ندارند و از سوی دیگر اگر این اتفاق بیفتد به شدت با ممیزی مواجه میشوند.
نقی سلیمانی اظهار کرد: البته طنز از جمله ژانرهایی است که علاقهمندان زیادی را در جامعه دارد ولی عمدتا وزارت ارشاد با آن سختگیرانه برخورد میکند و برخی از ناشران با ترس بیموردی در زمینه نشر آثار طنز برخورد میکنند.
این نویسنده با تقسیم کردن بحث اسطوره و افسانه به دو مقوله مجزا گفت: معمولا زمانی که از اساطیر صحبت میشود نمونه عالی هر قوم به ذهن متبادر میشود، مثل رستم که نمونه عالی یک شخصیت رزمی است. او شخصیتی پرقدرت و بیگانهستیز است اما افسانهها ممکن است حالت قصههای عامیانه را داشته باشند و در تقسیمبندی آنها داستانهای فانتزی بخش کوچکی از این داستانها را شامل شوند.
او در ادامه گفت: من در زمره کسانی هستم که فانتزی کار کردهام و معتقدم در زمینه افسانههای نو گرایش خوبی در جامعه وجود دارد. اگر این افسانهها بتوانند با رگههای طنز همراه شوند، کاری ماندگار خلق خواهد شد. اما تصورم بر این است که بچهها کارهای دیگری مثل ژانر پلیسی را هم میپسندند.
سلیمانی بیان کرد: نویسندگانی که مایلاند در زمینههایی همچون طنز وارد عمل شوند عمدتا با مشکلات متعددی مواجه هستند. نویسنده معمولا سوژهای به ذهنش میرسد و بعد دست به قلم میشود. او نجار نیست که پیشتر بداند میخواهد چه چیزی را در چه قالبی طراحی کند؛ اگرچه او تصمیم میگیرد چه سوژهای را انتخاب کند.
او افزود: یعنی زمینهای در ذهن نویسنده شکل میگیرد، سوژهای خلق میشود و بعد با پرورش آن قصهای متولد میشود. آنهایی که سعی میکنند موضوعی حرکت کنند معمولا کارشان جالب درنمیآید؛ چون هنر تولیدی نیست. پس باید نویسنده در ابتدا با سوژهای عجین شود مثل دانهای که به درختی تبدیل میشود. اما در ذهن نویسندگان ما برخی از سوژهها قابلیت شکلگیری و رشد را ندارند. شاید علت آن مشکلات عدیدهای باشد که نویسنده را احاطه کرده است، مثل مشکلات توزیع و نشر، ممیزی و فضای عمومی جامعه.
این نویسنده در ادامه گفت: سختگیریها در مورد طنز در جامعه ما زیاد است. اگرچه ممکن است طنز با سوژههای جذابی همراه شود. اگر نویسنده به صورت حرفهیی کار کند در این زمینه هم به مدد پژوهشهای خود میتواند وارد عمل شود و کاری ماندگار بنویسد اما نویسندگان ما اغلب موردی دست به کار نگارش میزنند.
سلیمانی اظهار کرد: از سوی دیگر ذهنیت جامعه ما طوری جهتدهی شده است که ترس بیموردی را نسبت به موارد تازه دارد. همچون مصداق این ضربالمثل که میگوید آدم مارگزیده از ریسمان سیاه و سفید میترسد. بنابراین شاهدیم که برخی از فیلمهای تلویزیونی هم دچار مشکل میشوند. در حالی که میدانیم حساسیتها بیمورد است. نویسنده باید فرصت مطالعاتی در اختیار داشته باشد تا بتواند آنچه را در ذهن دارد به بهترین شکل به مخاطب خود عرضه کند، در حالیکه این فرصت به دلایل مختلف از جمله مشکلات اقتصادی از نویسندگان ما سلب شده است.
Sorry. No data so far.