جمعه 17 اکتبر 14 | 16:55
جمعه ها با منتظران مهدی(عج)؛

اوضاع جهان هنگام ظهور به روایت آیت‌الله صافی

هر کس در عقاید شیعه راجع به غیبت امام زمان(عج) بررسى مختصری کرده باشد، مى‌فهمد که مسأله انتظار از دید شیعه و منطق احادیث و اخبار گسترده‌تر بوده و با اوضاع عمومى جهان ارتباط دارد و یک مسأله مربوط به گوشه‌اى از جهان نیست.


13930609000645_PhotoA

هر کس در عقاید شیعه راجع به غیبت امام زمان(عج) بررسى مختصری کرده باشد، مى‌فهمد که مسأله انتظار از دید شیعه و منطق احادیث و اخبار گسترده‌تر بوده و با اوضاع عمومى جهان ارتباط دارد و یک مسأله مربوط به گوشه‌اى از جهان نیست.

آیت‌الله لطف‌الله صافی گلپایگانی در کتاب «پاسخ به ده پرسش» درباره علت غیبت امام زمان(عج) با وجود آمادگى شرایط ظهور می‌نویسند:

اصولاً باید توجه داشت که سخنان خاورشناسان در مسایل اسلامى، به خصوص در مواردى که بر خلاف نظر محققان و دانشمندان مسلمان باشد، مورد اعتماد نیست و به اعترافات و سخنان آن‌ها، صرفاً در برابر خودشان و براى ملل دیگر و در مقام تأیید و آراء علماى اسلام مى‌توان استشهاد کرد، ولى در مقام تحقیق و کشف حقیقت، به چند جهت که ذیلاً یادآور مىشویم، گفتار آنان اصل نبوده و قابل استناد نیست:

1ـ بسیارى از خاورشناسان، عمال استعمار و صهیونیسم و تبشیر و دستگاه پاپ هستند و از جانب وزارت‌هاى مستعمرات یا مراکز دیگر حتى «یونسکو»ـ که تحت نفوذ کامل «صهیونیسم» قرار دارد ـ مأموریت دارند که علیه اسلام و مسلمانان کتاب و رساله و مقاله بنویسند.

این دسته از خاورشناسان، پیشقراول استعمار و غرب زدگى بوده و در جدا کردن مسلمانان از فرهنگ و آداب اسلام و تضعیف علایق اسلامى و کم کردن التزام مسلمانان به احکام و تعالیم دین نقش مؤثرى داشته و نقشه‌هایى که علیه مسلمانان طرح کرده و پیشنهادهایى که بسا به صورت دلسوزى و دعوت به ترقى و تعالى مى دهند، از سوء نیت و خبث باطن آن‌ها حکایت مىکند و متأسفانه گفته‌هاى آن‌ها در مطبوعات و جراید و مجلات غرب زده و مقلد و مزدور مسلمانان نیز منعکس مى‌شود.

مثلاً یکى از آن‌ها مردى است به نام «ماسینیون» که مأمور وزارت مستعمرات فرانسه بود، وى همان کسى است که پیشنهاد داد تا براى تجزیه و تفرقه ملل عرب و براى متروک کردن لغت قرآن و بیگانه کردن مسلمانان از منطق قرآن و هدایت‌ها و ارشادات آن، باید در هر منطقه از بلاد عرب، لغت‌هاى محلى را رسمیت داد، تا به تدریج زبان قرآن و منطق و تعلیمات قرآن مهجور شود و کسى چیزى از آن را درک نکند و همه از آن بیگانه شوند.

بعضى از این مستشرقان مانند «جولد تسیهر» در کتاب هایى که نوشته‌اند، مغرضانه مطالب را تحریف کردهاند و مانند «لامنس» سعى مىکنند که در تاریخ اسلام تصرف کرده و واقعیات را انکار کنند و افرادى را که خیانت کرده و با مسیحیت همکارى داشته اند تبرئه کنند و حکومت‌هایى مثل حکومت «بنى امیه» را شرعى و نمونه نظام اسلام معرفى کنند!

برخى دیگر فریبکارانه پیرامون اسلام کتاب نوشته و قصدشان این بوده است که در یک یا دو مورد حساس، حقیقتى را مسخ یا تهمتى را به اسلام وارد کنند و به طورى آن را عرضه بدارند که حتى بسیارى از مسلمان‌ها هم ملتفت سوء‌نیت و غرض آن‌ها نشوند.

برخى هم به منظور سابقه‌سازى براى اقلیت‌هایى که اختراع کرده یا تحت‌الحمایه و مزدور و جاسوس خود قرار داده‌اند، به استشراق مى‌پردازند و براى این اقلیت‌ها، تاریخ و نفوذ و دین جعل مى‌کنند، چنانکه در مورد وهابى‌ها، قادیانى‌ها، بهایى‌ها، شیخى‌ها و حتى صوفى‌ها کوتاهى نکرده و در خیانت‌ها و جاسوسى‌هاى بزرگ از آن‌ها بهره برده‌اند.

2ـ گروه دیگرى از خاورشناسان به واسطه قلت اطلاع و ضعف بررسى اظهارنظرهاى غلط و جاهلانه و دور از حقیقت مى‌کنند و بسا که صلاحیت علمى و حدود اطلاعاتشان، از حد مسافرت عادى به چند کشور شرقى و کارمندى یک سفارتخانه یا یک مؤسسه در یک کشور شرقى تجاوز نکند.

بدیهى است که بررسى‌ها و آراء این افراد، عامیانه و مبتذل و بى‌ارزش است، ولى با این همه، غربزدگان شرق، چون شیفته هر رأى و نظرى هستند که صاحبش اسم فرنگى داشته باشد و به او مِستر یا مِسیو یا مِسیس یا مادام بگویند، به گفتار و نوشته‌هاى آنان به نظر احترام نگریسته و مثل اصل مسلمى مى‌پذیرند.

3ـ گروه دیگرى را تعصب مسیحیت کور و کر کرده و براساس تعصب، از تحریف و قلب حقایق و بستن هرگونه تهمت و افترا به مسلمانان باک ندارند.

4ـ بعضى از خاورشناسان به کاوش و تجسس از آراء غیر مشهور پرداخته و اسامى و نام‌هاى فرقه‌هاى از بین رفته یا وجود نیافته را زنده مى‌کنند و این کار را به نظر خود کشفى شمرده و مسلمانان را متهم مى‌سازند.

5ـ برخى دیگر در مقام ایجاد تفرقه بین مسلمانان و آنان را در برابر و مقابل یکدیگر قرار دادن و به اتحاد اسلامى ضربه زدن، در بلاد اسلام گردش مى‌کنند و از این فرقه یا اهل این منطقه چیزى را شنیده یا نشنیده، به فرقه دیگر و اهل منطقه دیگر مى‌رسانند و تخم عداوت و کینه و بدبینى را بین آن‌ها مى‌پاشند.

6ـ بعضى دیگر براى اینکه وضع موجود را متزلزل ساخته و شعائر اسلامى را تضعیف کنند، در گذشته‌ها و سوابق بسیار دور ملل و جوامع تجسس مىکنند؛ و سپس با تجدید آن گذشته‌ها، فرهنگ مرده و کهنه را به آن‌ها عرضه مى‌دارند و مردم را عقب‌گرا مى‌کنند و التزام و تعهدشان را به سنن و شعائرى که به آن ملتزم و متعهد هستند، ضعیف مى‌سازند و سرگردان و بى‌علاقه و بى شخصیتشان کرده، خصائص دینى و قومى آن‌ها را از آنان سلب مى‌کنند.

7ـ معدودى مستشرقین بى‌غرض نیز هستند که تا حدودى صلاحیت بررسى و کاوش دارند و مقصودشان کشف حقایق و تحقیق ساده است که بر حسب درجات معلومات و تخصصى که دارند، نوشته‌هاى آن‌ها ارزش دارد، ولى با وجود این، نوشته‌هاى این افراد نیز خالى از اشتباه نیست و نیاز به تحقیق و تلخیص دارد، هر چند بررسى‌هاى آنها در بعضى از رشته‌ها مفید و مخصوصاً براى رفع تهمت‌هایى که قرن‌ها مسیحیت متعصب و خودخواه به اسلام زده است، سودمند است.

پس از این مقدمه مى‌گوییم: از بررسى کتاب «عقیدة الشیعه» استفاده مى‌شود که نویسنده با اینکه 16 سال در مشهد مقدس اقامت داشته است، ولى مسایل را با عینک حقیقت‌بینى مطالعه نکرده و حتى مانند یک فرد نه مسلمان و نه مسیحى دنبال تحقیق نبوده، بلکه اسلام و مجامع اسلامى و برنامه و آداب مسلمانان را، از دیدگاه یک نفر مسیحى مأمور و گزارشگر، مطالعه مىکرده است.

لذا اگر چه در بعضى موارد به ناچار اعترافاتى دارد و از خلال نوشته‌هایش حقایق بسیار روشن مى‌شود؛ ولى چون حقانیت اسلام را قبول نداشته و بررسى او هم براى حقیقت شناسى و رسیدن به دین حق نبوده است، در توجیه و تفسیر مسایل و حوادث، چنان روشى را پیش گرفته است که به آشکار شدن بطلان کلیسا و مسیحیت کنونى و حقانیت اسلام منتهى نشود.

این گونه بررسى و تحقیق در عقاید و آراء و جهات افتراق فِرَق، کار سازمانهاى شرق‌شناسى تبشیر و استعمار را آسان مى‌سازد و آنان را در راه گسترش نفوذ و تسلط بر کشورهاى شرقى یارى مى‌دهد.

*مسأله انتظار از دید شیعه با اوضاع عمومى جهان ارتباط دارد

کتاب «عقیدة الشیعه» باید مورد نقد و بررسى دقیق محققان شیعه قرار بگیرد و پیرامون اشتباهات و غرض‌ورزى‌هایى که در آن است، توضیحات لازم داده شود.

نویسنده در قسمت‌هاى مختلف این کتاب، به گفته‌هاى خاورشناسان مغرض یا اشتباهکارى همچون ارنولد، لامنس، نیکلسون، جولد تسیهر، براون، مویر، مرغلیوث، نیکلین، لسترینج، برتن، ماکدونالد فریدلاندر، بروکلمن، ستانلى لین بول، سریرى سایکس، بردلیم رمزى و هیوارث نیز استناد کرده و به نتایج بررسى‌هاى آن‌ها اعتماد کرده است.

در بین خاورشناسان نامبرده افرادى هستند که در قلب حقایق و تحریف مطالب و غرض‌ورزى و دشمنى با اسلام و مسلمین مشهور و معروفند. این مطالبى که او پیرامون غیبت امام(عج) در صفحه 348 و 349 کتاب مزبور نگاشته است، نمونه‌اى از اشتباهات او یا غرض‌ورزى‌ها و دشمنى‌هاى او با شیعه و مسلمانان است.

زیرا هر کس در عقاید شیعه و اخبار و احادیث راجع به غیبت حضرت صاحب الامر(عج) و کتاب‌هایى که در این موضوع نوشته شده، بررسى مختصر هم کرده باشد، مى‌فهمد که مسأله انتظار و شرایط و برنامه آن، از دید شیعه و منطق احادیث و اخبار، از این مناسبت‌ها که نلدسن ذکر کرده است، گسترده‌تر بوده، با اوضاع عمومى جهان ارتباط دارد و یک مسأله طایفه‌اى و منطقه‌اى و مربوط به گوشه‌اى از جهان نیست، بلکه مسأله تمام زمین و تمام جهان و انقلاب جهانى مطرح است؛ مسأله مهدویت با حکومت آل بویه و سلطنت صفویه با فرض اینکه برنامه کار آن‌ها تا حدودى به نظام حکومت اسلام نزدیک بوده و احکام اسلام و نظام اسلام را تا آنجایى که حکومت و استبداد آن‌ها در مخاطره قرار نگیرد پیاده مى‌کردند ارتباط ندارد.

در مسأله آمادگى براى ظهور حضرت مهدى(عج) بایستى غیر از منطقه حکومت آل بویه و صفویه، وضع سایر مناطق و امکانات بسیار دیگر را نیز در نظر گرفت تا معلوم شود که این ظهور، در آن زمان‌ها انجام پذیر نبوده است، علاوه بر آنکه حضور آن حضرت یک ظهورى است که حصول تمام شرایط و زمینه‌ها و وقت آن را فقط خدا مى‌داند.

همچنین از نظر جنگ و فتنه و فساد و بیدادگرى و خونریزى، وضع منطقه خاصى را نمى‌توان در نظر گرفت و شرایط ظهور را مساعد شمرد، زیرا که همیشه کم و بیش این حوادث بوده و هست، در منطقه‌اى حکومت شر و ظلم و فساد وجود دارد و در منطقه دیگر حکومت بالنسبه معتدل‌تر به چشم مى‌خورد. اینها مناسباتى نیست که در آن، براى آن، ظهور کلى عدل و آرامش و نظام اصلح صورت پذیر باشد.

در جنگ‌هاى صلیبى، ظلم و جور به اصطلاح عرفى حتى در مناطق طرفین وجود نداشت، اگر چه ظلم و جور به معنى حقیقى وجود داشت ـ چون همه آن حکومت‌ها براساس استضعاف و استبداد بودند ـ اما رشد جوامع به حدى نبود که آن را درک کنند و سنگینى و فشارى را که آن حکومت‌ها بر روح انسان دارد، احساس کنند و معدودى هم از مردمان آشنا با منطق حقیقى قرآن، اگر چه درک مى‌کردند، ولى در اقلیت محض بودند و جنگ‌هایى را هم که آتشش روشن بود، عدل و حق خواهى مى‌شمردند.

در هجوم مغول نیز وضع به همین گونه بود، تأسیس حکومت جهانى اسلام و انقلاب عظیم توحیدى آن، امکان پذیر نبود و همان مردمى که گرفتار این حمله بودند، این مسایل عالى را درک نمى‌کردند.

بر افرادى که به نسبت از اخیار شمرده مى‌شدند، افکار ضعیف‌پرور و از بین برنده شهامت و شجاعت و طرز تفکر درون‌گراى صوفیانه مسلط بود که از عالم پهناور اسلام، حال مقاومت و دفاع از چنین یورشى را سلب کرده بود. چنان که داستان قتل شیخ نجم‌الدین صوفى در مسجد جامع و اهانت‌هایى که از جانب مغول به قرآن مجید و مقدسات اسلام شد، نمونه‌اى از این وضع اسفناک و افکار منحرف و راکد مسلمانان است. غرض اینکه زمینه براى حکومت جهانى اسلام فراهم نبود، نه افکار و اندیشه‌ها و سطح بینش و بصیرت و رشد مردم آماده بود و نه مردم حاضر به فداکارى و همکارى در این سطح جهانى بودند.

چنانکه گفتیم ما نمى‌توانیم این شرایط را از هر جهت به دست بیاوریم و حصول تمام آن مقدمات را در یک عصر معین پیش‌بینى کنیم که مثلاً در چند قرن و چند هزار سال فراهم مى‌شود و اینکه بشر باید چه کلاس‌ها و مکتب‌هایى را ببیند و چه رژیم‌هایى را پشت سر بگذارد، از اینکه آن‌ها بتوانند اصلاحات را در سطح واحد و به نفع تمام بشریت انجام دهند، مأیوس شود و خود را براى استقبال از آن عصر علم و پاکى و عصر فضیلت و عدالت آماده کند.

حضرت امیرالمؤمنین(ع) مى‌فرماید: چه طولانى و دراز است این رنج و چه دور است این امید، این همه اخبار که در آن‌ها این جمله وارد شده است: «یَمْلاَ اللهُ بِهِ الاَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلا بَعْدَ ما مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً»، خدا پر مى‌کند به وسیله او زمین را از قسط و عدل بعد از اینکه پر شده باشد از ظلم و جور.

و مانند این فرمایش امیرالمؤمنین(ع) که مى‌فرماید: این ظهور و فرج هنگامى به وقوع مى‌پیوندد که ضربت شمشیر بر مؤمن آسانتر است از به دست آوردن یک درهم حلال، این وقتى است که عطا شونده، اجر و مزدش، از عطا کننده عظیم‌تر باشد، این هنگامى است که مست مى‌شوید از غیر شراب، بلکه از نعمت و نعیم، و سوگند یاد مى‌کنید نه از روى ناچارى، دروغ مى‌گویید، نه از جهت ضرورت، این در زمانى است که بلاء شما را بگزد، چنانکه پالان، کوهان شتر را مى‌گزد.

این احادیث دورنمایى از وضع آن زمان است، اما چه اسباب و شرایطى فراهم مى‌شود که در زمین پر از ظلم و جور شود و این سختى‌ها و تغییرات پیش بیاید و این اسباب و شرایط مقدماتش از چه زمان فراهم مى‌شود؟ به نظر مىرسد که مرور اعصار و تحولات و پیدایش مکتب‌هاى گوناگون و رژیم‌ها و نظامات در قرن‌ها و دورانها، این اسباب را آماده مى‌سازند و جهان را براى این ظهور عظیم آماده مى‌کنند.

«نلدسن» بدون توجه و بررسى این دقایق و نکات و جواب موضوع یا با توجه به اینها و به صورت مغرضانه مانند آنکه علایم و نشانى‌هاى ظهور آشکار شده باشد و امام(ع) ظاهر نشده باشد، در اینجا سخن گفته است و افکار افراد بى‌اطلاع و شیعه‌نشناس را گمراه کرده و تحقیق و بررسى را بدنام ساخته است.

بدیهى است که مسلمانان آگاه، در مورد نوشته‌ها و کتاب‌هاى خاورشناسان که بیشتر یا مغرض یا بى‌اطلاع هستند، به دستور «فَبَشِّرْ عِبادِ الَّذینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَولَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ، اُولئِکَ الَّذینَ هَداهُمُ اللهُ وَ اُولئِکَ هُمْ اُولُوا الأَلْباب»، اى رسول ما! بشارت رحمت ده بر آن بندگانى که چون سخن بشنوند، نیکوتر آن را عمل کنند، آن کسانى که خدا آنان را به لطف خاص خود هدایت فرموده و آنان نیز به حقیقت، خردمندان عالمند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.