محمدمهدی خالقی- یک: وقتی قرار است درباره مجموعهای تلویزیونی بنویسیم، باید کلیت مجموعهسازی در تلویزیون را هم در نظر داشته باشیم. صداوسیما با وجود مجموعههای درخشانی مثل «مختارنامه»، «روزیروزگاری» و مانند آنها، بیشتر سریالهایش چیزی شبیه فاجعه است؛ تقلیدهای صرف از شبکههای تلویزیونی مشهور دنیا با همان انگارههای غربزده و شرقزده و کپیکاریهای ملالآوری که عرق شرم بر چهره حتی سازندگانش مینشاند.
دو: در طول تاریخ سینما و تلویزیون، هیچگاه «فیلمسریالها»، هریک بهطور جداگانه و به یک اندازه موفق نبودهاند. در ایران نیز تجربه مجموعههایی چون «سفر به چزابه» و «لیلی با من است» مؤید این مدعاست. «معراجیها» هم از این اشکال خودخواسته خالی نبود. استقبال مخاطب «معراجیها» از نسخه سینمایی و دیدهشدن بخشهای جذاب مجموعه در آن ساختار، احتمال عدم همراهی مخاطب را در نسخه تلویزیونی با خود داشت. البته کارگردان و گروه نویسندگان سعی داشتند این ضعف را با مقدمکردن سریال بر داستان فیلم برطرف کنند؛ یعنی پروژه با هدف ساخت یک سریال شروع شده و احتمالا فیلمنامه سینمایی نیز در اختیار کارگردان بوده است. اما چنین تلاشی در بخشهایی از سریال بهدلیل سنگینبودن وزن تصاویر فیلم نسبت به نسخه سریال، چندان موفق نبود.
سه: جسارت، شاید بهترین واژه در تعریف دهنمکی و فیلمهایش باشد. با یکی از دوستان بحث داغی درباره خطشکنیهای آثار دهنمکی داشتیم و این دوست اعتقاد داشت که چنین جسارتی برآمده از رانتهای امنیتی، اقتصادی و شخصیتی اوست. پاسخ من این بود که بسیار فیلمهای متهورانهتر، بیپرواتری در سینمای ایران بودهاند که نهتنها آوردهای برای ارزشهای دینی و ملی ما نداشتهاند که با استقبال مخاطب نیز مواجه نشدهاند و از نظر رانت و استفاده از بیتالمال هم صدها برابر آثار پرفروش دهنمکی سوءاستفاده کردهاند!
چهار: «معراجیها» باز هم دربردارنده سبک ویژه دهنمکی در تلفیق طنز و تراژدی، شوخی و خنده است. او این روزها به پختگی مناسبی در این شیوه رسیده است و تماشاگری که آثار او را دنبال میکند، دل به این خنده و گریه همزمان سپرده است. البته در «معراجیها» هم مثل آثار پیشین، شاهد برخی زیادهرویها در بعضی سکانسها هستیم. برای مثال میشود به بذلهگوییهای علی صادقی در سکانسهای نهایی منطقه عملیاتی اشاره کرد که در آن فضا واقعا نچسب است؛ در حالی که لحن نمکین «عمو اکبر» در همان سکانسها بسیار دلنشین و بهاندازه درآمده است.
پنج: حضور عینی کارگردان در دفاعمقدس، به اضافه تحقیق مناسب، باعث بهوجود آمدن شخصیتها و لحظات جذابی در «معراجیها» شده است. شخصیتی که تمثالی از «حاجبخشی» است و در هر لحظه با شعارهای خود به رزمندگان روحیه میدهد، غواصها و محیط خاص آنها، صحنههای بینظیر عملیات، بهتصویر کشیدن شهادتها و… همه برآمده از همین واقعیت است و این سکانسها و پلانهای خوشفرم، محصول همآوایی درست قالب و محتواست.
شش: دفاع مقدس، نزدیکی نسلها، بالاشهر و پایینشهر، عدالت اجتماعی، نقد درونگفتمانی، ریا و تزویر، خلوص و… دغدغههای آشنای دهنمکی در آثار گذشتهاش بوده است. در «معراجیها» هم نشانههایی روشن از این مفاهیم دیده میشود. تنوع اجتماعی، فکری و اقتصادی دانشجوها، شخصیتپردازی رئیس دانشگاه و دو استاد همیشه همراهش، رزمندهها، پدر «عماد» و مادر «رها»، راننده مینیبوس و… که بیشترشان هم بهخوبی شخصیتپردازی شدهاند، نشان از تنوع این دغدغهها دارد.
هفت: «معراجیها» روایت یک سلوک مجاهدانه است؛ سفر عدهای جوان دور از حقیقت به ژرفنای حقیقت مقاومت مردم این سرزمین در جنگی جهانی و نابرابر که با پیروزی مطلق و شیرینی همراه میشود. در کنار سلوک شخصیتهای قصه، انگار این مجموعه راهی برای سلوک روحی فیلمساز و گروهش نیز هست؛ سلوکی که پنج شهید از عوامل فیلم را تقدیم هنر دفاعمقدس میکند… روحشان شاد.
Sorry. No data so far.