امروزه حقوق بینالمللی بشر که منبعث از مبانی فلسفی اومانیستی و انسان غیرقدسی در حال تبدیل به یک هنجار جهانی است. این در حالی است که متفکرین مخالف چنین گفتمانی امروزه در جهان در حال تشتت هستند؛ عدهای مرعوب چنین نظامی هستند و عدهای توان مقابله با آن را ندارند. اعلامیه حقوق بشر اسلامی قاهره نمونه یک تلاش ناقص مسلمانان جهان است. گفتمان اسلام نابی که ایران آن را از ابتدای انقلاب منتشر کرده است، تا به حال در حوزه حقوق بین المللی بشر وارد نشده است. کافه حقوق در گفت گویی با دکتر اکبر طلابکی عضو هیات علمی دانشگاه تهران به بررسی مواجهه جمهوری اسلامی با نظام بینالمللی حقوق بشر میپردازد.
در زمینه حقوق بشر در نظام حقوقی بینالمللی میان مواجهه دو گفتمان قدسی و غیرقدسی چالش جدی وجود دارد. حداقل میتوان گفت که این چالش را ما در ایران بیشتر میفهمیم. شاید در نقاط دیگر دنیا، چنین چالشی کمتر دیده میشود. ساختارهای حقوق بشر اسلامی در نظام بینالمللی حقوق بشر به چه ترتیب است؟
اعلامیه جهانی حقوق بشر پس از تصویب خود به سمت الزامآور شدن رفت و به واسطه آن دو میثاق تصویب کردند تا بتوانند آن را در کشورها جاری کنند و به هر حال ضمانت اجرا هم داشته باشد.
نکته دوم این که بعد از تصویب اعلامیه حقوق بشر، مراکز علمی مختلفی شروع به کار کردند و تولید هنجار در حوزه حقوق بشر کردند. در فضای فعلی و در شورای حقوق بشر، هر سال یک نشست دارد و در هر نشستی، قطعنامه محتوایی به تصویب میرسد. به عبارتی قطعنامه علیه کشورها، بخش اندکی از جلسات شورای حقوق بشر را تشکیل میدهد و عمده قطعنامههای شورا، ماهوی است. همه کشورها هم سعی میکنند که در بحثها مشارکت کنند و اینگونه نیست که فقط کشورهای غربی نظر بدهند. هر چند کشورهای شاخص غربی فعالتر هستند، اما بهعنوان مثال کشوری مانند کوبا در این زمینه خیلی فعال است. اکثر این قطعنامهها به ابتکار کوبا علیرغم مخالفت آمریکا و اروپا، به تصویب میرسد. یعنی آنها هم وارد فضای هنجارسازی شده که از جمله کشورهای غیراسلامی همسو با ماست.
اما در اینسو، تلاشهایی در دو دهه قبل انجام شد و منجر به تصویب اعلامیه حقوق بشر اسلامی در قاهره شد. منتها این اعلامیه در حد خودش باقی ماند. چون ما پس از تصویب اعلامیه حقوق بشر اسلامی فعالیت جدی دیگری انجام ندادیم. البته در برنامه ده ساله اعلامیه، چند نهاد از جمله کمیسیون حقوق بشر اسلامی، دیوان عدالت اسلامی و غیره پیشبینی شدند. به عنوان مثال در کمیسیون حقوق بشر اسلامی، ۱۸ کارشناس مستقل از کشورهای مختلف وارد کمیسیون میشوند و قرار است کارهایی انجام دهند. اما عملا از این کمیسیون خروجی خاصی ندیدیم.
البته مهمترین عامل این انفعال به عنوان اولین عامل، مرعوب بودن کسانی است که در زمینه حقوق بشر اسلامی در کشورهای اسلامی کار کردهاند؛ یعنی آنهایی که در کشورهای اروپایی تحصیل کردند. کتابهای حقوق بشری در کشورهای اسلامی عمدتا ترجمه شده همین کتابهای غربی هستند. در واقع به جرات میتوان گفت که این اشخاص دغدغه بالاتری دارند و آن اجرایی شدن کنوانسیونهای بینالمللی در کشور خودشان است و حجم کسانی که میخواهند در مورد این هجمه بایستند، بسیار محدود هستند. در واقع از بانیان اصلی اعلامیه حقوق بشر اسلامی در ایران، امثال علامه جعفری بودند که سعی کردند این اعلامیه تصویب شود و این نگاه را داشتند.
عامل دوم، تشتت کشورهای اسلامی بوده است. این تشتت موجب شد که خروجی در زمینه حقوق بشر نداشته باشیم. البته ما این مشکل را در کشور خودمان هم زیاد داریم. دانشگاههای ما به همان دلیل مرعوبیت، نتوانستند تولیداتی داشته باشند. حوزههای علمیه هم خیلی ورود نکردند؛ یا برایشان مساله نیست و یا اگر مساله است، بسیار اندک ورود کردند. اگر هم ورودی داشتهاند، کاملا سلبی بوده و به صورت ضمنی گفتهاند که یک حقوق بشر اسلامی داریم. ولی هیچ کار شاخصی وجود ندارد.
حالا که وارد بحث داخلی کشور خودمان شدیم، به نظرتان مشکل اصلی در نپرداختن حوزه و دانشگاه و حتی اقدامات نهادهای بینالمللی برای طرح حقوق بشر اسلامی در دنیا چیست؟
در یکی از نشستهای راهبردی که مقام معظم رهبری در بحث آزادی داشتند، گفتند که غربیها در زمینه آزادی منظومه دارند. اما در این مساله ما منظومه نداریم. این نکته بسیار پایهای در حوزه حقوق بشر است. چون چنین منظومهای نداریم، مجبوریم با تک شبههها و گزارهها برخورد کنیم. ولی اگر منظومه داشته باشید، هر گزارهژای که وارد میشود و جواب خودش را در منظومه پیدا میکند. این فقدان منظومه هم موجب شده است که هم نتوانیم دانشجویان داخل را توجیه کنیم و نه بتوانیم برای دنیا عرضه کنیم.
به لحاظ عملی هم ما نتوانستیم که این مقدار هم که داریم، عرضه کنیم. دستگاههای اجرایی ما هم چه در سطح داخلی و چه در سطح خارجی کاری نکردهاند.
اگر بتوانیم این تولید محتوا را داشته باشیم، تازه به این مرحله میرسیم که چگونه این محتوا را به جهان عرضه کنیم. یعنی باید عواملی داشته باشیم که در مجامع بینالمللی بتوانیم آنها را به صورت قطعنامه بیرون بدهیم.
یعنی شما معتقد هستید که برای ایفای نقش بینالمللی هنوز در گفتمانسازی دچار نقص هستیم. یعنی در واقع ما به یک اکتفایی در محتوا نرسیدیم؟
ما در این عرصه به منظومه نیاز داریم. تولید محتوا نیاز داریم. صدها موضوع هست که باید در داخل پاسخ کاملا منسجم داشته باشیم. پس از تولید است که باید سراغ عرضه برویم.
به نظر میرسد که امروزه تقاضا هم زیاد داریم. امروز خب متناسب با عملکردمان، ارتباطات زیاد شده است و عملکرد کشورهای شیعی مثل عراق و آیت الله سیستانی که در این عرصه آمدهاند و شیعه و اسلام را منتشر میکنند، فضایی ایجاد شده است که همه دنبال اسلام ناب هستند و میخواهند بدانند آن حرف ناب را چه کسی میزند. اما ما در این عرصه بسیار ضعیف عمل کردیم. این عرصه هم عرصه بسیار گستردهای از حقوق مدنی، حقوق سیاسی، حقوق اقتصادی، اجتماعی و … است که بسیار کم کار کردیم. و باید در این عرصه کارهایی کنیم و مطالعات را جلو ببریم.
بحثی که در مورد تقدم مطالعات و فعالیتهای علمی بر ایفای نقش بینالمللی گفتید، تقدم زمانی دارد یا رتبی؟ یعنی اولا گفتمان اسلام ناب را در حوزه حقوق بشر تعریف کنیم و سپس به ایفای نقش بین المللی بپردازیم؟
خیر، من اینگونه نگاه نمیکنم. به این معنا که اول برویم و ده سال کار علمی کنیم، غلط است. یعنی من عرض کردم که ما محتوای بسیاری داریم که همانها را هم به درستی عرضه نکردیم. ولی از لحاظ اندیشهای، اولویت با این موضوع است و ارجح، استخراج آن منظومهای است که توقع مقام معظم رهبری از حوزه و دانشگاه بود. اگر این موضوع درست شود، با پشتوانه محکمتری به ایفای نقشها در عرصههای دیگر میتوانیم بپردازیم.
برخی در مورد نشست UPR در ماه جاری، بسیار احساس نگرانی میکنند. چرا که دور دوم گزارش کشورها با ایران آغاز میشود و متناسب با شرایط امروز سیاسی کشور بعد از مساله مذاکرات هستهای، فشار بر ایران مضاعف خواهد شد. منتظر پاسخ ایران در مورد توصیههای پذیرفته شده هستند. اصرار بر توصیههای قبلی پذیرفته نشده از سوی ایران دارند و حتما به دنبال مطرح کردن اتهامات جدید هستند. این مساله را چه قدر حساس می بینید؟
یو پی آر، البته یک مساله کاملا تعاملی است. به این معنا که توصیههایی به کشورها میشود و کشورها به این موضوعات پاسخ میدهند. در نهایت جمعبندی میشود. ولی همانطور که فرمودید، فضا در مورد جمهوری اسلامی، فضای خاصی هست، بالاخره دائما دنبال بهانهجویی هستند و به این دلایل است که یو پی آر اهمیت پیدا میکند. در بحث شورای حقوق بشر هم قرار بود، تعامل باشد. اما آمدند و گزارشگر تعیین کردند.
من فکر میکنم دو بحث در این مورد داریم: یکی بحث گذشته و توصیههای قبلی که به نظر میرسد مهم است. این موضوع متاسفانه در محلهای آکادمیک نیز موضوع بحث قرار نگرفته است. ما حدود ۱۲۳ توصیه در نشست یو پی آر قبلی پذیرفتیم. چه قدر خوب بود که مجامع حقوقی در توصیهنامهها وارد میشدند و بررسی میکردند که چه چیزهایی را پذیرفتیم. آنهایی که رد کردیم، چه چیزهایی بوده است. چه قدر در این زمینه باید میپذیرفتیم و نباید میپذیرفتیم. البته منظورمان از بررسی، بررسی از جهت حقوق بشر اسلامی است. با آن نگاه که ما اصلا کاری نداریم.
پس ابتدا باید چنین کاری میشد و انجام ندادیم و حتی هنوز هم جا دارد که چنین کاری اتفاق بیفتد. منتها احساس میکنم که اصلا مجامع آکادمیک ما دنبال این موضوع نیستند و بیشتر دنبال این هستند که این هنجارهای بینالمللی صددرصد پذیرفته شود. این وظیفه هم بیشتر بر دوش دانشگاههایی است که رشته حقوق بشر دارند. ما به هیچوجه به روز نیستیم. حتی حقوق بشر اسلامی را هم کنار بگذاریم، در ترجمههای غربی هم ۲۰ – ۳۰ سال عقب هستیم و عمده کتابهای ترجمه ما قدیمی است. به هیچ وجه در حقوق غربی هم به روز نیستیم.
در مرحله ارایه گزارش هم به نظر میرسد که فکر نمیکنم چالش خیلی زیادی باشد. ضمن این که ما میتوانیم از فرصت نشستهای یوپیآر استفاده کنیم و پیشرفتهای جمهوری اسلامی را به کشورهای دیگر نشان دهیم. ما این نشستها را به عنوان یک جلسه برای پاسخگویی صرف نبینیم. باید بیایند با ابزارهای مختلف هنری و رسانهای، پیشرفتهای حقوق بشری ایران را نمایش بدهند. این پیشرفتها قطعا قابل عرضه است. در واقع این انفعال را باید با عملیاتهای فعالانه این چنینی پوشش دهیم.
نقش سمنهای بینالمللی و حقوق بشری در این حوزه چگونه است؟
خب در شورای حقوق بشر، این سمنها نقش بسیار مهمی دارند. مثلا در این نشستها به یک کشور با همه اهمیتش ۳ دقیقه وقت ارایه مطلب میدهند. به یک سمن هم به همین میزان فرصت میدهند. لذا این بحث مفصل است و باید به این موضوع بسیار با اهمیت در جای خودش پرداخت.
Sorry. No data so far.