چهارشنبه 03 نوامبر 10 | 11:24

جزئیات باورنکردنی از شکنجه زن ایرانی زندانی در آمریکا

من در سلولي به اندازه يک قبر زنداني بودم که مجبور بودم شاهد روابط کثيف زندانيان همجنس‌گرا باشم. من در شرايطي به سر مي‌برم که نفر بغل دستي‌ام به ايدز مبتلا است. من بايد با اين افراد غذا بخورم. من در شرايطي زندگي مي‌کنم که هر بيماري تصور کنيد در آن وجود دارد. من مطمئن هستم شرايط سارا شورد از من بهتر بوده است.


امريکا مدعي است که محمود سيف، همسر شهرزاد ميرقلي خان سعي داشته است از اتريش به ايران عينک‌هاي ديد در شب صادر کند. اين درحالي است که شهرزاد در غياب همسرش بازداشت و از سوي دادگاه فدرال فلوريدا محکوم به پنج سال زندان شد. شهرزاد مير قلي‌خان که در زمان دستگيري تنها 26 سال داشت، دو فرزند دارد و از سه سال پيش تاکنون در زندان امريکا اسير است.

مصاحبه با اين ايراني زنداني در امريکا را درپي مي‌خوانيد .

درباره شرايط خود در زندان بگوييد؟
شرايط وحشتناک است. وحشتناک. خيلي دلم مي‌خواهد همه دنيا مي‌توانست به چشم خود ببيند که شرايط در زندان فدرال امريکا چگونه است. زندان‌هاي ايالتي امريکا مثل همه چيز ديگر اين کشور به ظاهر و در نگاهي سطحي، خوب به نظر مي‌رسد ولي وقتي از درون به آن نگريسته شود، به زباله‌داني بيش نمي‌ماند.

زندا‌ن‌هاي دولتي امريکا و ايران را از دو بعد مي‌توان با هم مقايسه کرد. امروز در قرن بيست و يکم کشور تازه تاسيس امريکا، ايران را کشوري جهان سومي مي‌داند. با اين نگاه کسي انتظار ندارد شرايط و امکانات زندان‌هاي ايران خوب باشد. دولت ايران هم تاکنون نگفته است که شرايط زندان‌هاي ما از نظر حقوق بشر بهترين در دنيا است.

چه مدت است که زنداني هستيد و در کدام زندان؟
من 19 دسامبر 2007 (28 آذر 1386) در فرودگاه ميامي دستگير و به کمپ زندان فدرال ميامي منتقل شدم که مکاني وحشتناک و پر از افراد شرور است. من سه سال را در اين زندان گذراندم. کل پرونده دولت امريکا عليه من جعلي و ‌‌ساختگي است. ما در اصل گروگان‌هاي آنان هستيم. من 18 ماه تا زمان محاکمه‌ام در اين مکان و در ساختماني بودم که هيچ وقت رنگ آفتاب را نمي‌ديدم. امريکايي‌ها زمان انتقال زندانيان به دادگاه، آنان را مانند برده‌ها به زنجير مي‌کشيدند.

آنان حتي براي انتقال من و هم‌بندانم، از راهرويي زير زميني استفاده ‌کردند که روي آفتاب را نبينيم. پس از آن در زمان محاکمه من را به زندان منطقه‌اي منتقل کردند. در مورد زندان فدرال به جرأت مي‌گويم که مثل سطل زباله است. در جريان محاکمه به زندان ايالتي منتقل شدم. اين زندان هم کثافت محض است. در آن مدت، ماموران زندان با من به طور وحشتناکي بدرفتاري کردند. به خصوص افراد رتبه‌بالا، با درجه سروان، ستوان و همچنين نگهبانان بزرگترين دشمنان من بودند. سپس چند ماه پس از محکوم شدنم، به اين‌جا يعني انستيتوي اصلاحي فدرال در دنبري منتقل شدم. شرايط اين‌جا در مقايسه با زندان ميامي کمي بهتر است ولي آخر هر روز به سلولم که همان مزبله است، بر‌مي‌گردم.

تعدادي از شهروندان امريکايي ‌در ايران زنداني هستند. سارا شورد به تازگي از سوي مقامات ايراني آزاد شده است. شنيده‌ايم پس از آزادي شورد شرايط شما بدتر شده است. وضعيت شما اکنون چگونه است؟
اين برنامه از اول کار چنين بوده است. رژيم شيطاني امريکا مي‌خواست شوهر سابقم را دستگير کند به همين علت تصميم گرفتند من را به اين کشور دعوت کنند، به زندان بيندازند و بعد از من جاسوسي بسازند که شوهرش را بر خلاف منافع ايران به امريکا تحويل دهد. ولي آنان به اين نتيجه رسيدند که کاري نمي‌توانند از پيش ببرند.

حالا پس از آزادي سارا شورد و نامه‌‌هايي که به رئيس جمهور ايران نوشته‌ام، متوجه شده‌اند که من ساکت نخواهم ماند و خانواده‌ام در ايران براي حمايت از من اقدام خواهند کرد.

در سه چهار ماه گذشته نامه‌هاي زيادي به رئيس جمهور احمدي نژاد نوشته‌ام و ضمن آگاه کردن او درباره شرايطم، خواستار اقدام براي احقاق حقم و حمايت شدم. از ايشان خواسته‌ام در دادگاه‌هاي بين‌المللي طرح شکايت کنند زيرا در امريکا عدالتي وجود ندارد.

پس از آزادي سارا شورد، رسانه‌هاي امريکا و جهان مي‌خواهند حقيقت را بگويند ولي دولت اين کشور اجازه نمي‌دهد. سانسور دولت امريکا، همه جا را فرا گرفته و آنان براي اين کار از عبارت حفظ امنيت ملي سوء استفاده مي‌کنند.

پس از بازگشت سارا به امريکا آنان خواستار دسترسي به همه مدارک قانوني و اسناد من شدند و تحقيق درباره پرونده من را آغاز کردند.

فرزندانم در ايران با سارا ديدار کردند. وي زماني که به امريکا آمد، نامه‌اي از فرزندانم به همراه آورد که چيزي از آن در جايي منعکس نشد. من هم از محتواي آن چيزي نمي‌دانم و اطلاع ندارم که آيا وي درباره من با رئيس جمهور اوباما صحبت کرده است يا خير؟

شنبه گذشته آنان ناگهان به سلولم آمدند و پس از زدن دستبند، مرا به واحد اقامتي ويژه (HSU) که محل نگه‌داري زندانيان بسيار خطرناک است منتقل کردند.

آنان به همه نامه‌هايم به آقاي احمدي‌نژاد دست پيدا کردند. وقتي بعد از شش روز بازگردانده شدم، متوجه شدم که حدسم در اين‌باره درست بوده است. با مراجعه به افسر زندان، کاغذها و مدارکم را از وي پس گرفتم. گرفتن مدارک و اسناد قانوني من برخلاف قوانين اين کشور است. مطمئن هستم که پس از کپي کردن اين کاغذها، به دنبال راهي براي نابود کردن اسناد بودند.

من شاهدي زنده هستم که درباره اين حقايق براي عموم صحبت مي‌کنم و آنان مي‌خواهند با قطع ارتباطم با دنياي خارج مانع شنيده شدن صدايم در دنياي خارج شوند. آنان اين را دوست ندارند و بايد مرا از بين ببرند. آنان بايد ارتباط من و دنيا را قطع کنند تا هيچ‌کس صدايم را نشنود. آنان به کارهاي شيطاني خود ادامه مي‌دهند که همچنان ابرقدرت باقي بمانند.

پس از برگشتن سارا شورد به امريکا همه رسانه‌هاي آن کشور با وي مصاحبه کردند و از رفتاري که در ايران با وي شده بود پرسيدند…..
ديديد که سارا چطور در برنامه‌‌هاي تلويزيوني با چه ترسي درباره مدت زنداني بودن خود در ايران صحبت مي‌کرد؟ من براي سارا شورد پيامي دارم. مي‌خواهم بگويم که خانم… بدان که شرايط تو در ايران خيلي بهتر از من بوده است. من در سلولي به اندازه يک قبر زنداني بودم که مجبور بودم شاهد روابط کثيف زندانيان همجنس‌گرا باشم.

من در شرايطي به سر مي‌برم که نفر بغل دستي‌ام به ايدز مبتلا است. من بايد با اين افراد غذا بخورم. من در شرايطي زندگي مي‌کنم که هر بيماري تصور کنيد در آن وجود دارد. من مطمئن هستم شرايط سارا شورد از من بهتر بوده است.

اول اين که سارا قانون ايران را شکسته بود. ولي من خلافي نکرده‌ام. آنان از مرز ايران عبور کرده بودند ولي من به دعوت دولت امريکا براي کار به اين کشور آمدم. آنان براي من بليط فرستادند. آنان از فرودگاه مرا به خاک جهنمي امريکا آوردند. آنان به من دستبند زدند، به زندان انتقال دادند و به هر روش ممکن به‌خصوص از نظر رواني شکنجه کردند. آنان مرا به شدت شکنجه کردند که حاضر شوم برايشان نقش جاسوس را بازي کنم و همسر سابقم را تحويلشان دهم.

پيام من به امريکا اين است. ببخشيد شما ابر قدرت جهانيد. شما همه جاي دنيا جاسوس داريد و به گمان خود بر جهان حکمراني مي‌کنيد. حالا همسر سابق مرا مي‌خواهيد… خوب برويد و او را بگيريد. شما چقدر بيچاره هستيد که يک مادر بدون سرپرست 29 ساله را اسير کرده‌ايد که يک مرد ايراني را به چنگ آوريد. شرمتان باد.

اما درباره سارا بگويم. آنان براي تفريح و گشت و گذار رفته بودند. من اين‌جا سؤالي از دولت امريکا دارم. اگر قرار بود من در کانادا به گردش بروم و به اشتباه وارد خاک امريکا مي‌شدم شما چه اقدامي عليه من مي‌کرديد؟ چه اتهاماتي به من مي‌زديد؟ اولين چيزي که مي‌گفتيد اين بود که من با يک گروه تروريستي در ارتباطم. بعد مي‌گفتيد جاسوس ايرانم و بعد باقي قصه‌ را مي‌ساختيد.

آيا از عواقب اين که با ما مصاحبه مي‌کنيد و نظراتتان پخش مي‌شود نگران نيستيد؟
البته. ولي من فقط مي‌‌خواهم همه دنيا صرف‌نظر از آن‌چه دولت امريکا مي‌گويد، حقيقت را بشنوند و بدانند. من اين‌جا در زندان هستم. من با اراده خودم و آگاهي کامل مي‌خواهم دنيا حقيقت را درباره امريکا بداند. ديگر به آن‌چه آنان مي‌خواهند سرم بياورند، اهميت نمي‌دهم. زيرا اگر آب‌هاي اقيانوس‌هاي دنيا مرکب شود براي نوشتن آن‌چه اين‌‌جا با من کرده‌اند کافي نيست. من مي‌خواهم حقيقت آشکار شود. مي‌خواهم پرس تي‌وي به تماس گرفتن با من ادامه دهد تا همه چيز را به شما بگويم و بگذارم همه سياستمداران به جريان من بپردازند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.