امروز گرچه از آثار ابنطفیل فقط «زنده بیدار» موجود است ولی همین داستان کوتاه فلسفی، چنان اثر بزرگی بر غرب گذاشته که یکی از برجستهترین کتابهای قرون وسطی محسوب میشود. روح این اثر به قول «گوتیه» به هزار و یک شب شباهت دارد.
در وادی آش «گوادیکس» از اقلیم غرناطه متولد شد. در طب، ریاضیات، فلسفه و شعر شهرت داشت. در غرناطه به طبابت پرداخت و در سال 543 هجری دبیری فرمانروای طحنه، امیر ابوسعید، یکی از فرزندان عبدالمؤمن، اولین حکمران سلسله موحدین اسپانیا را پذیرفت و سپس به مقام وزارت خلیفه ابویعقوب یوسف بن منصور، دومین خلیفه موحدین رسید و سبب جذب علما به دربار شد که یکی از آنان ابن رشد، فیلسوف جوان بود. او در سال 581 در مراکش وفات یافت.
ابوبکر محمد بن عبدالملک بن طفیل اندلسی در فلسفه، طبیعیات و الهیات، آثار فراوانی داشت که از جمله آنها رساله حی بن یقظان (زنده بیدار) باقی مانده است. البته علت شهرت او نیز همین کتاب است. درباره این اثر باید گفت یکی از مسائل حکمتپژوهان، چگونگی وصول به عقل فعال بود که دو راه داشت:
1-روش متصوفه که غزالی مدافع آن بود. 2- طریق تفکر و نظر که فارابی و شاگردانش مدافعان آن بودند. در میان اسلاف ابن طفیل، بوعلی نیز حکایتی تمثیلی و عرفانی با همین عنوان نوشته است.
*حکایت تمثیلی حی بن یقظان
داستان از این قرار است که روزی وی به همراه چند تن به حومه شهری برای تفرج رفتند و تصادفی به پیرمردی (که همان حی بن یقظان بود) برخوردند و از او تقاضای همسفری کردند. پیرمرد گفت: ممکن نیست مگر اینکه دوستانت را ترک کنی! در این داستان بوعلی مظهر نفس ناطقه، و همراهان وی مظهر حواس مختلف و حی بن یقظان مظهر عقل فعال است. اما ظاهراً قهرمان داستان ابن طفیل همان نفس طبیعی انسان است که به نور عالم بالا منور است و به هیأت شخص در آمده و اگر این روح درست فهمیده شود، با روح حضرت محمد(ص) مطابقت دارد. دو شخصیت دیگر داستان، سلامان و ابسال هستند که از مطالب مربوط به شرح خواجه نصیر بر اشارات با آن آشنا میشویم.
ابن طفیل در رساله حی بن یقظان خواست تا آرای ارسطو را با نوافلاطونیان از یک سو و آرای غزالی را با ابن باجه از سوی دیگر سازش دهد.
*فلسفه طبیعی
وی در طبیعیات دنبالهرو ارسطو، فارابی و ابن سیناست. وی درباره نفس انسان از ارسطو و فارابی و ابن سینا پیروزی نکرد و خواست تا نظریه مستدل دیگری بیان کند. به این صورت که انسان علاوه بر آنچه نبات و حیوان دارند، دارای روحیات و معقولات مجرد از ماده است که با حواس درک نمیشوند و بدان نفس ناطقه هم گفته میشود که امری ربانی و الهی است و نه مستحیل شود و نه فسادپذیر است، هم عارف است و هم معروف.
امروز گرچه از آثار ابن طفیل فقط حی بن یقظان موجود است ولی همین رساله داستانی کوتاه فلسفی، چنان اثر بزرگی بر غرب گذاشته که یکی از برجستهترین کتابهای قرون وسطی شناخته شده است. روح این اثر به قول «تئوفیل گوتیه» (نویسنده فرانسوی قرن نوزدهم میلادی) به هزار و یک شب شباهات دارد و سبکش هم فلسفی و عرفانی است .او دراین کتاب تخیل و شهود را به کمک عقل میخواند. این کتاب به زبان عربی، لاتین، انگلیسی، فرانسه، اسپانیولی، هلندی، آلمانی، روسی و فارسی مکرر ترجمه و چاپ شده است.
*حدوث و قدم
ابن طفیل برخلاف اسلافش که قدم جهان را قابل استدلال میدانستند و حدوث آن را نمیپذیرفتند، همانند کانت معتقد است که این قضیه جدلی الطرفین است ولی به طرف قدم عالم تمایل نشان میدهد.
*اخلاق
غایت اخلاق در نظر وی، نه سعادت دنیوی و نه حتی مقام خلافت الهی،بلکه لقاءالله است. برای رسیدن به این مرحله باید دانست که انسان معجونی است از جسم و روح حیوانی و جوهر مادی.
*فلسفه و دین
گرچه ابن طفیل دولت موحدین را از تدریس فلسفه برای عموم برحذر میدارد ولی تعلیم فلسفه و تدریس آنرا برای طبقه خوش قریحه و مستعد میپذیرد و میگوید: دین برای تودهها و عوام است،اما فلسفه امتیاز نخبگان و خواص است و ساحت و قلمرو آن دو از هم جداست. بدون شک دین اگر درست فهمیده شود با فلسفه یکی است. هر دو از دو راه به حقیقت میرسند و آنها نه تنها در روش و میدان عمل بلکه در درجه خوشبختی و سعادتی نیز که به پیروان خویش میبخشند متفاوتاند.
Sorry. No data so far.