شرکت دهها هزار آمریکایی در تظاهرات روز ۱۲ سپتامبر واشنگتن نشان داد که «جنبش میهمانی چای» یا همان تیپارتی در دومین سال تولد خود به یک نیروی تأثیرگذار و رو به رشد سیاسی در آن کشور تبدیل شده است. قدرتی که هر دو حزب بزرگ سیاسی را با نگرانیهایی روبهرو ساخته. جنبش تیپارتی در آمریکا، حرکتی اجتماعی – سیاسی است که بهتازگی شکل گرفته و ضمن انتقادهای تند از دولت باراک اوباما، شعار دولت کوچکتر – مالیات کمتر را مطرح میکند.
این جنبش که عمدتا از سوی جمهوریخواهان حمایت میشود، خود را به پیشینهای تاریخی متصل میسازد که در آن آمریکاییها، چایهای وارداتی از کنیا را بهعنوان اعتراض به دریا ریختند. کنیا همان کشوری است که زادگاه اولیه باراک اوباما محسوب میشود. نومحافظهکاران آمریکا که یک سال پیش از دموکراتها شکست خوردند، قصد دارند با طرح چنین ایدهای به مبارزه با سیاستهای دولت اوباما برخاسته و خود را برای برنده شدن در دور بعدی انتخابات آمریکا مهیا کنند. جنبش تیپارتی اگرچه با تناقضات و مشکلات زیادی از لحاظ ساختار و تشکیلات مواجه است، اما در واقع خود را برای تبدیل به نیرویی اثرگذار در انتخابات مقدماتی بعدی ریاستجمهوری آماده میکند و به همین دلیل، ضروری است با بررسی این جنبش هم به درکی از نگرشها و رویکردهای سیاستمداران حامی آنان و هم به فضای سیاسی که به ورود آنان به عرصه منجر شد، برسیم.
پیامدهای یک شکست همهجانبه
انتخابات عمومی سال 2008 که کاخ سفید و کنگره را بهدست دموکراتها سپرد، از تاریکترین دوران معاصر برای جمهوریخواهان ایالات متحده بهحساب میآید. از دست دادن همزمان قوه مقننه و مجریه برای جناح راست در آمریکا یک شکست همهجانبه بود؛ شکستی که ایدهآلهای نئومحافظهکاران و مذهبیون انجیلی را با خطر مواجه میساخت. دوران فرمانروایی بوشها بهسر آمده بود و چنین مینمود که جامعه آمریکا بهسوی لیبرالیسم و ایدهآلهای جریانات لیبرال پیش میرود. شاید از سالهای دهه 60 به این سو دموکراتها و لیبرالها چنین احساس رضایت و اعتماد به نفسی پیدا نکرده بودند. اما این رضایت و خشنودی یک سال هم به طول نینجامید. اوباما انتظار داشت برنامههای لیبرالش مانند بیمه بهداشتی برای همگان، استفاده از روشهای نوین برای تولید انرژی، تحول در سیستم آموزشی، اصلاح مؤسسات مالی و بانکها و بسیاری برنامههای دیگر با کمک کنگره دموکرات به سرانجام برسد. با این حال، صدای مخالفت و اعتراض به طرحهای وی که در ابتدا ضعیف بود، در اولین تابستان ریاستجمهوریاش تبدیل به یک موج عظیم از مردمی شد که در سراسر ایالات متحده علیه برنامههای اوباما بهویژه بیمه بهداشت همگانی و کمکهای مالی به وال استریت و سایر مؤسسات مالی، با خشم فریاد زده و او را کمونیست و سوسیالیست نامیدند. ایشان افرادی بودند که خود را عضو جنبش میهمانی چای نامیده و اگرچه تمایلشان به جریان محافظهکار و حزب جمهوریخواه بیشتر بود، اما با سیاستهای جورج بوش نیز مخالف بودند. جمهوریخواهان در کنگره برای جلب رضایت این گروه که روز به روز بر تعدادشان افزوده میشد، به تمام برنامههای اوباما رای منفی دادند تا آنجا که حتی لایحه بیمه بهداشتی که بالاخره تصویب شد، آن لایحهای نبود که اوباما و اکثریت لیبرال میخواستند.
تولد در تالار بورس شیکاگو
این جنبش زمانی تأسیس شد که خشم عمومی نسبت به اقدام دولت در پشتیبانی و حمایت از بانکهای ورشکسته، شرکتهای بیمه و صنایع خودروسازی در جریان فروپاشی اقتصادی سال ۲۰۰۸ اوج گرفته بود. بیشتر اعضای این جنبش بر این باورند که گفتههای بیپرده و صریح ریک سانتلی، ویراستار اخبار تجاری شبکه «سی ان بی سی» که بهطور زنده از تلویزیون پخش شد، به شکلگیری این جنبش شتاب داد. آقای سانتلی در حالیکه در تالار بورس شیکاگو ایستاده بود، دولت را برای حمایت از کسانی که به گفته او «سرمایهگذاریهای نامطمئن و ضعیفی» انجام داده بودند، به باد انتقاد گرفت و گفت که چنین اقدامی نوعی «تشویق به بدرفتاری» است. او كه فریاد میزد به این «بیعرضهها» در مورد رهن املاکشان کمک نکنید، گفتههايش با تشویق معاملهگران سهامی که پشت وي ایستاده بودند، مواجه شد. گفتههای احساساتی او تنها یک زنگ بیدارباش نبود، بلکه نوعی فراخوان برای اقدامی عملی در این زمینه محسوب ميشد. در کمتر از 10 روز بعد، معترضانی که از سانتلی الهام گرفته بودند، در ۴۰ شهر ایالات متحده دست به تظاهراتی علیه «دولت فربه و بیعرضه» زدند. این گروه تازه تولد یافته از فعالان محافظهکار خود را «جنبش اعتراضی چای» نامید.
پیشینه تاریخی
تیپارتی که برخی آن را با عنوان جنبش ناراضیان آمریکا میخوانند، نام خود را از جنبش حزب چای که در سال 1773 میلادی در ایالت بوستون آمریکا ایجاد شد، اقتباس کردهاست. در آن زمان، دولت انگلیس که بخش بزرگی از آمریکا را به صورت مستعمره در کنترل خود داشت، تصمیمات سودجویانهای را به اجرا گذاشت که موجب برانگیختن خشم عمومی مردم شد؛ از جمله انحصار واردات چای به آمریکا. این جنبش در سال 1773 به وضع مالیات از سوی دولت انگلیس اعتراض و چنین استدلال میکرد که مردم آمریکا بهدلیل آنکه در پارلمان انگلیس نمایندهای ندارند، نباید به دولت این کشور مالیات دهند. میهمانی چای مقدمه حرکتهای استقلالطلبانه بعدی و شکست دادن دولت استعماری آمریکا شد. جنبش کنونی چای در تظاهرات و گردهماییهای کنونی خود نیز همچنان از شعارهای قدیمی دوران جنگهای استقلال استفاده میکند. تیپارتی کنونی که همزمان با به قدرت رسیدن باراک اوباما، رییسجمهوری فعلي ایالات متحده شکل گرفته است، ظاهرا ارتباطی به تیپارتی سال 1773 میلادی ندارد. اگر مردم آمریکا در سال 1773 به وضع مالیات اعتراض میکردند و وضع این قوانین را غیرقانونی میدانستند، دولت کنونی ایالات متحده بیتردید دولتی قانونی است که از سوی مردم آمریکا انتخاب شد.
اولین کنگره در نشویل
اولین نشست سراسری جنبش مهمانی چای، در هفته اول فوریه 2009 در شهر نشویل ایالت تنسی با حضور سخنرانانی چون تام تنکریدو -نماینده سابق حزب جمهوریخواه از ایالت کلورادو – و سارا پیلین – فرماندار سابق آلاسکا برگزار شد. این نشست سهروزه که توسط جادسون فیلیپس سازماندهی شده بود، با حضور حدود 600 نفر از هواداران این جنبش برگزار شد. تام تنکریدو، سخنران مراسم افتتاحیه، در سخنانی که از سوی برخی منتقدین بهشدت «نژادپرستانه» خوانده شد، با محکوم کردن دولت اوباما وی را متهم به بیکفایتی در اداره امنیتی کشور خواند و او را یک سوسالیست نظریهپرداز خواند. وی دلیل انتخاب آقای اوباما را «بیسوادی» رأیدهندگان آمریکایی دانست. سارا پیلین نیز در سخنرانی خود اوباما را متهم کرد که در جلوگیری از حملات تروریستی و کم کردن مالیات شرکتهای کوچک ضعیف عمل کرده است. وی که با تشویق شدید حضار که خواهان نامزد شدن وی برای انتخابات بعدی ریاستجمهوری بودند، اذعان داشت که بهنفع حزب جمهوریخواه است که جنبش چای را بهسمت خودش جلب کند. بیش از هزار شرکتکننده مراسم پایانی نشست این جنبش، برای حضور در این مراسم و سخنرانی خانم پیلین، دستکم 300 دلار پرداخته بودند. از نکات قابلتوجه این نشست، پرداخت 100 هزار دلار به سارا پیلین برای سخنرانی در این نشست بود!
جنبشی مردانه و نژادپرست
جیل لئوپور، استاد تاریخ دانشگاه هاروارد، در گزارش مفصلی در روزنامه «یواسای تودی» به نحوه شکلگیری تیپارتی و قدرت روزافزون آن اشاره کرده و مینویسد: «یک سال و نیم پس از آنکه ایدههای جریان تیپارتی به محافل سیاسی و اجتماعی آمریکا راه یافت، از هر ۱۰ آمریکایی سه نفر خود را حامی این گروه مینامند. اگرچه این افراد دقیقا اطمینان ندارند مفهوم واقعی گروه چیست، ولی شمار عنوان شده برابر تعداد کسانی است که خود را جمهوریخواه مینامند. تصویری که از این گروه نشان داده میشود، همانند گروه محافظهکار سنتی است. بیشتر مردان عضو آن هستند و بیشتر این افراد هم قدری مسنتر از اعضای دیگر احزاب هستند. ساکنین ایالتهای جنوبی و غربی آمریکا بیشترین طرفداران تیپارتی محسوب میشوند؛ ولی این گروه در زمان کنونی قطعا یک جنبش در سراسر کشور است و هماکنون ۲۸ درصد در غرب و ۲۷ درصد هم در شرق این کشور خود را حامیان تیپارتی معرفی میکنند. این افراد عموما سفیدپوست هستند. جنبش تیپارتی با استفاده از گرایش مذهبی آمریکاییها، البته رنگ و بویی مذهبی نیز به خود داده است و همزمان با سنتشکنی دولت لیبرال و جدیتر شدن توجه به طبقات آسیبپذیر، معتقد است آمریکا از تعالیم مسیح فاصله گرفته است. در راهپیماییهای تیپارتی دیده شده است افراد پلاکاردهای نژادپرستانه حمل میکردهاند. حمایتکنندگان تیپارتی کمتر از دیگران تبعیض نژادی را بهعنوان تهدیدی برای آینده کشور و سختی برای اقلیتها میدانند. سه نفر از هر چهار آمریکایی در تیپارتی بر این باورند که اقلیتهای نژادی فرصتهای شغلی مشابهی با سفیدپوستان دارند. در مقابل نیمی، از افراد عادی غیر عضو این گروه فکر میکنند که اقلیتهای نژادی و دیگران فرصتهای شغلی مشابهی ندارند. اعضای تیپارتی بهسادگی بر این باورند که اگر سیاهپوستان از فرصتهای شغلی و درآمد مناسبی برخوردار نیستند، فقط به این دلیل است که انگیزه و تمایل جدی در بهتر کردن وضع زندگی خود ندارند که در مقابل، فقط یک سوم از شهروندان آمریکایی که عضو تیپارتی نیستند، نظریه مشابهی دارند. حامیان تیپارتی بسیار کمتر از دیگران در مورد مهاجرین غیرقانونی نظر موافق دارند؛ بهطوری که از هر پنج حامی چهار نفر بر این باورند که مهاجرین غیرقانونی در درازمدت با استفاده از خدمات بهجای آنکه شهروند سودمندی برای کشور باشند، هزینه سنگینتری را بر دوش مالیاتدهندگان آمریکایی میگذارند. «مرکز پژوهشهای نژادی و جنسیتی» دانشگاه واشنگتن از مراکزی است که پژوهشی جامع در مورد مواضع و رویکرد اعضا و هواداران جنبش تیپارتی انجام داده است. دکتر «کریستوفر پارکر» که ریاست گروه تحقیقاتی این پروژه را بر عهده داشته، معتقد است که احتمال نژادپرست بودن هواداران این جنبش، 25 درصد بیش از کسانی است که مخالف این جنبش هستند.»
تیپارتی، حزب سوم آمریکا
شاید مهمترین نکتهای که باید در مورد جنبش اعتراضی چای دانست، آن است که این جریان سیاسی طبقهبندیهای سنتی را به چالش میکشد. «کیت رزنیک» خبرنگار نیویورک تایمز و نویسنده کتاب «جنبش چای از درون» مینویسد: «اعضای این گروه ممکن است شخصا از نظر اجتماعی و در مورد مسائلی چون سقط جنین یا ازدواج همجنسگرایان محافظهکار باشند، با وجود اين، آنها عقیده دارند که حزب جمهوریخواه از هنگامی که با وسواس، محافظهگرایی اجتماعی را در پیش گرفته، از محافظهگرایی اقتصادی دست کشیده است. اعضای این جنبش از جورج دابلیو بوش جمهوریخواه و از باراک اوبامای دموکرات به یک اندازه ناامید و متنفر هستند. هرچند اعضای تیپارتی با جمهوریخواهان همسوترند، اما در عین حال از این حزب نیز ناخشنودند. بسیاری از ایشان بر این باورند که حزب جمهوریخواه آنها را به حال خود رها کرده است.» زرنیک همچنین تأکید میکند: «اینکه جنبش چای و حزب جمهوریخواه با هم کنار آمدهاند، یک پیشداوری رایج اما اشتباه است. در واقع این دو حزب در بسیاری از مناطق کشور درگیر مبارزهای تمامعیار با یکدیگرند.» با همه این احوال، جنبشی که شالوده خود را بر جذب انرژی نسل ناراضی آمریکا استوار ساخته است، در اولین خیز انتخاباتی خویش توانسته شماری از چهرههای سرشناس سیاسی را از صحنه رقابت خارج سازد و اکنون در تلاش است تا در انتخابات میاندورهای ماه نوامبر کنگره نامزدهای تازهای را به رأیدهندگان معرفی کند. با وجود آنکه اکثریت مطلق رأیدهندگان طرفدار جنبش چای را اعضای حزب محافظهکار و منتقدان جنبش را طرفداران حزب دموکرات آمریکا تشکیل میدهند، اما رهبری حزب جمهوریخواه از پاگرفتن و افزایش قدرت «تیپارتی» راضی نیست. زیرا بهعنوان نمونه در جریان انتخاب «راند پل» در ایالت کنتاکی، جنبش حزب چای درست مانند یک پسر ناخلف و مستقل از حزب جمهوریخواه عمل کرد و یا در انتخابات درون حزبی آریزونا، جان مک کین، نامزد انتخابات ریاستجمهوری پیشین ایالات متحده را مجبور ساخت تا برای حفظ کرسی خود در مجلس سنا، دست به دامان راستگرایان جمهوریخواه شود. پیروزی «او دانل» در ايالت دلاور نیز شوک بزرگی برای حزب جمهوریخواه بود، قدیمیترین حزب آمریکا که تقریبا اطمینان داشت در انتخابات ماه نوامبر اکثریت دو مجلس آمریکا را از آن خود خواهد کرد، بهدنبال موفقیت نامزد تندرو و افراطیی چون او دانل آن هم در دلاور، امیدهای خود را بر باد رفته میبیند. در نقطه مقابل، حزب دموکرات ضمن انتقاد از گرایشهای جنبش چای در باطن از شکل گرفتن و نحوه تأثیرگذاری آن راضی است. دلیل ساده این تضاد پنهان در نحوه تأثیرگذاری جنبش بر رأیدهندگان آمریکایی است. در انتخابات مقدماتی درونحزبی اخیر به منظور معرفی کردن نامزدهای حزب جمهوریخواه حمایت جنبش چای از شماری از نامزدها موجب شکست داوطلبانی شد که در رقابت با نامزد رقیب از حزب دموکرات از شانس بیشتری برای پیروزی در انتخابات ماه نوامبر برخوردار بودند. از این لحاظ، حزب جمهوریخواه، جنبش چای را بهگونهای انشعاب در درون صفوف خود تلقی میکند. شکل گرفتن انشعابی از این دست در سال 1912 میلادی به شکست غیرمنتظره حزب جمهوریخواه در انتخابات ریاستجمهوری انجامید. حزب جمهوریخواه نگران است که تاریخ به شکل دیگری در انتخابات نوامبر امسال تکرار شود. «کریس وان مولن» از استراتژیستهای معروف حزب دموکرات در این رابطه معتقد است: «جمهوریخواهان امید داشتند بتوانند از انرژی تیپارتی بهنفع خود بهرهبرداری کنند؛ اما حالا میدانند قادر به کنترل آنها نيستند .»
Sorry. No data so far.