انبارلویی معتقد است: پس از قیام 9 دی لحن رادیوهای خارجی و دشمن تغییر پیدا کرد و در واقع قیام 9 دی تیر خلاص به فتنه بود حتی کسانی که در اتاقهای جنگ نرم نشسته و بازتولید آن را طراحی میکنند، بعید است که 9 دی را فراموش کنند.
روزهاى سال، به طور طبیعى و به خودى خود همه مثل همند؛ این انسانها هستند، این ارادهها و مجاهدتهاست که یک روزى را از میان روزهاى دیگر برمیکشد و آن را مشخص میکند، متمایز میکند، متفاوت میکند و مثل یک پرچمى نگه میدارد تا راهنماى دیگران باشد.
روز نهم دى هم از همین قبیل است؛ یعنى برخاسته از بصیرت است، از دشمنشناسى است، از وقتشناسى است، از حضور در عرصه مجاهدانه است.
نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در «سالگرد این حماسه»، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعدههای الهی تبیین شود. حضرتآیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب
9 دی در گذار از 8 ماه فتنه پیچیده، آخرین حلقه از اتفاقات تلخ و ناخوشایندی بود که با آفرینش آن، حلاوت پشتیبانی مردم از انقلابشان ذائقه انقلاب اسلامی را شیرین کرد و از پی آن گرد و غبار 8 ماه آتشافروزی در خیابانها و مساجد و پاره کردن عکس امام روحالله و شعارهای ضد فلسطینی و ضد مقاومت و آتش روزهخواری علنی و حمله به پایگاه بسیج و مردم بیدفاع و حمله به اموال عمومی و نهایتاً آتش جسارت به خیام ابا عبدالله در خیابانهای تهران و عزاداران حسینی در هنگامه عزا و ماتم برای امام شهیدشان فرونشست و اینگونه نهم دی به تعبیر پیر انقلاب پرچم راهنمایی دیگران و روزی «متمایز» شد.
در پنجمین سالگرد حماسه 9 دی با انتشار ویژهنامهای به بررسی ابعاد مختلف آفرینش حماسه 9 دی و چرایی مانایی آن در تاریخ انقلاب اسلامی پرداخته است.
در همین زمینه محمد کاظم انبارلویی دبیر سیاسی حزب موتلفه و سردبیر روزنامه رسالت به بازخوانی مهمترین رخداد سال 88 یعنی حماسه 9 دی و علل و ریشه های این قیام مردمی پرداخت.
چرایی شکل گیری فتنه 88، خشونت فتنه گران و اصلاح طلبان افراطی در سال 88، بازتولید فتنه 88 در پوشش رفع حصر، سابقه جنبش های اجتماعی در ایران و چگونگی جلوگیری از تکرار روح دیکتاتوری بین خواص از مهمترین فرازهای این گفت و گوی یک ساعته است که مشروح آن در ادامه می آید:
با توجه به اینکه قیام 9 دی در 30 سالی که از تاریخ انقلاب میگذرد، از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ در نگاهی کلان جایگاه این قیام را در مختصات تاریخ انقلاب چطور تحلیل می کنید؟
انبارلویی: موضوع 9 دی یک نقطه عطف در نبرد ملت ایران با بیگانگان بود. در 9دی ما شاهد قیام خودجوش ملت و واکنش آنها نسبت به اهانت به مقدسات بودیم. از این رو هیچ نهاد و جریانی بانی 9 دی نیست که بگوید ما مردم را فراخوان کردیم بلکه مردم وقتی در روز عاشورا دیدند که عدهای به خیمههای عزاداری حمله میکنند و شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه میدهند نتوانستند تحمل کنند و با اینکه 9 دی روز چهارشنبه و یک روز کاری در وسط هفته بود از زمین و زمان، جمعیت جوشید؛ لذا این پدیده نشان میدهد که انقلاب توسط تودههای مردم اداره میشود و کسی در تحرک مردم نقش ندارند. البته نظیر این واکنشها در زمان امام و در مقابله با شرارتهای منافقین دیده بودیم که مردم خودشان منافقین را از کف خیابانها جمع کردند.
اما نکته قابل توجه در این زمینه در دهه چهارم این است که نسلهای سوم و چهارم انقلاب که روزهای اول انقلاب را ندیدهاند حساسیتی که نسبت به انقلاب دارند قویتر از نسل های گذشته است لذا ارزش 9 دی در این نکته است. بسیاری از کسانی که در 9 دی حضور داشتند از افرادی بودند که به موسوی و کروبی رأی دادند و شعارهایشان نیز این را نشان می داد. بنابراین مردم نشان دادند که با هیچ کس عقد اخوت نبستهاند بلکه فقط با اسلام و رهبری، ولایت فقیه و امام عقد اخوت بستهاند و اگر کسی به اینها نزدیک شود طرفشان مردم هستند نه نیروهای مسلح و بسیج. بنابراین ارزش 9 دی علامتی به بیگانگان بود که شما نمیتوانید از طریق نبرد نرم، انقلاب اسلامی را به زانو درآورید.
*طراحان جنگ نرم هم حماسه 9 دی را فراموش نمی کنند
پس از قیام 9 دی لحن رادیوهای خارجی و دشمن تغییر پیدا کرد. حتی کسانی که فریب خورده بودند مصاحبه کردند و نمیتوانستند اهانت به عاشورا را تحمل کنند؛ در واقع قیام 9 دی تیر خلاص به فتنه بود حتی کسانی که در اتاقهای جنگ نرم نشسته و بازتولید آن را طراحی میکنند، بعید است که 9 دی را فراموش کنند.
* نبرد نرم دشمن علیه ایران از زمان مشروطه آغاز شده است
ریشهیابی براندازی نظام جمهوری اسلامی و فتنه 88 به چه زمانی باز میگردد و این فتنه در مسئله «براندازی» چگونه تحلیل میشود؟
انبارلویی: موضوع فتنه 88 نبرد نرم دشمن علیه جمهوری اسلامی بود و سابقه یکصد ساله دارد و از زمان مشروطه شروع شده و به نهضت ملی و سپس به انقلاب اسلامی منتهی میشود. در این نبرد دو اندیشه هستند که با هم میجنگند، یکی اندیشه مدرنیسم با ابعاد فکری سیاسی و دیگری اندیشه اسلام است. ما در مشروطه مغلوب این نبرد شدیم و رهبران مشروطه ظرف یکسال اعدام شدند و وضعیت دوباره به استبداد بازگشت؛ در نهضت ملی شدن نفت هم همین اتفاق رخ داد.
دشمن می خواست در انقلاب اسلامی از شکست نهضت مشروطه و نهضت ملی کپیبرداری کند و استکبار جهانی آن را در ظهور لیبرالیسم در دوران بنی صدر تجربه کرد که البته شکست خورد. چاشنی آن نبرد نرم در زمان بنیصدر، یک چاشنی سخت بود که ما با جنگ تحمیلی و قدرتهای جهانی هم درگیر بودیم اما موضوع نبرد نرم در دورهای که پیرامون آن بحث میکنیم دو پروژه 10 ساله است؛ یکی پروژه سالهای 78-68 است که تقریبا جریان مدرنیسم در این 10 سال شروع به غنیسازی خود کرد که میخواست محصول خود را 18 تیر برچیند که منحصر به قیام مردم در 23 تیر 78 شد. اما از سال 88تا 78 یک دوره 10 ساله دیگر است که در آن دوره ما شاهد غنیسازی فتنه سال 78 بودیم که در سال 88 به اوج خود رسید.
* دشمن در ایجاد شکاف اجتماعی موفق بود
دشمن در این فتنه ها چه راهبردهایی داشت؟
انبارلویی: راهبردهای دشمن را میتوان به سه دسته تقسیم کرد؛ اولین راهبرد دشمن بر هم زدن وحدت و همگرایی ملت بود که با استفاده از فعال کردن شکاف سیاسی بین مردم دنبال میشد. دشمن در ایجاد این شکافها موفق بود و همین باعث شد که موتور فتنه را روشن کند.
راهبرد دوم دشمن در این نبرد نرم، فشار اقتصادی و افزایش تحریمها برای انتقام از ملت بود که در اوج فتنه هم فتنهگران به آمریکا و اروپا خط میدادند و هم آنها خودشان این خط را دنبال میکردند.
راهبرد سوم تضعیف اعتقادات مردم نسبت به اسلام بود چون اسلام موتور حرکت مردم در نهضتهای صد ساله اخیر شناخته میشد.
تحلیل شما از تقابل با این رویکرد اسلام خواهی و دین محوری انقلاب اسلامی در دوره اصلاحات چیست؟
انبارلویی: ما کارنامهای در زمان خاتمی در مطبوعات کشور داریم که دفتر سیاسی تبلیغات حوزه علمیه قم در زمان خاتمی آن را تهیه کرد. این گزارش خیلی جالب است که مطبوعات زمان خاتمی دستاندرکار تهیه آتش فتنه 78 و 88 بودهاند. آنچه در دفتر سیاسی حوزه علمیه قم روی این مطبوعات صورت گرفته رصد شبهاتی بود که این روزنامهها علیه نظام و انقلاب انجام میدادند.
مطبوعات آن دوره از 2 زاویه رصد می شد که یکی از زاویه شبههافکنی در مقولات نظری مثل دینشناسی، فلسفه سیاسی، اسلام، حقوق اساسی ملت، فقه ،حقوق، بود و وجه اصلی مطبوعات زمان خاتمی شبههافکنی بود تا مردم را نسبت به دین دچار تردید کنند.
رصد دوم نیز در حوزه مسائل هنری، سینما، مسائل اجتماعی و ادبی و به ویژه فیلم و سینما بود که در آن لاابالیگری اخلاقی و نافرمانی مدنی ترویج میشد.
* 2350 مورد شبهه افکنی دینی در مطبوعات دولت اصلاحات احصا شده است
این رصدها در همه دولتها انجام شد؟
انبارلویی: خیر فقط در دولت خاتمی بود یعنی از سال 76 تا 84. جمعبندی مجموع شبهاتی که در روزنامه علیه دین احصا کردند 2350 مورد است که در حوزه اجتماعی و سیاسی 691 مورد در حوزه دینشناسی 436 مورد بوده است، این آمار در اختیار علما و روحانیون قرار میگرفت تا پاسخ این شبهات در جامعه داده شد.
مثلا هفتهنامه «عصر ما» ارگان سازمان مجاهدین در این قضیه خیلی مطرح بود، خود روزنامه ایران ارگان رسمی دولت، هفتهنامه ایران جوان، ماهنامه آفتاب که مدیر مسئول آن همین عیسی سحرخیز بود که مدیرکل مطبوعات داخلی هم بود که همه این کارها در دوران آقای مهاجرانی صورت گرفت. محصول کار اینها این شد که نظام در مقام مقابله با این روزنامهها قرار بگیرد.
اتهامات روزنامههای زنجیرهای اصلاحات بیش از 20 مورد اتهام بود که شامل 1-درج مطالب مخالف موازین اسلامی 2-ترویج مطالب خلاف عفت عمومی 3-درج مطالب متضمن دروغ،تهمت و افترا4-تبلیغ علیه نظام5-توهین به امام راحل (ره)، 6-توهین به مراجع، 7-تشکیک در مشروعیت اصل مترقی ولایت فقیه، 8-القای وجود استبداد، 9-زیر سوال بردن مشروعیت حکومت دین، 10-تهدید نظام به اقدام و رفتن به سمت محاربه با نظام و براندازی، 11-القای نقض حقوق بشر در جمهوری اسلامی، 12-سیاهنمایی، 13-ترویج نظریه جدایی دین از سیاست، 14-دفاع از همجنسبازی، 15-به سخره گرفتن معنویت و دین مردم، 16-تبلیغ علیه مبانی دین مبین اسلام و تشیع علوی، 17-تشویق مردم به ارتداد، 18-مسخره کردن مراسم عزاداری اباعبداللهالحسین (ع)، 19-توهین به ائمه معصومین (ع)، 20-تلاش برای تجدید روابط ایران و آمریکا، 21-تبلیغ اپوزیسیون ضدانقلاب و تشویق مسئولان نظام به خروج از حاکمیت، اینها جرائم روزنامههای دوران آقای خاتمی است. فتنه سال 88 بر گرده ساخت و ساز مطالب برخی رسانههای آن دوره بوده است.
در فتنه 88 شاهد رونماییهایی بودیم و دیدیم وزیر ارشاد آقای خاتمی سر از BBC درمیآورد، خبرنگاران همین روزنامههایی که محکوم شده بودند در سال 88 فرار کرده و از کادر رادیو فردا و BBC و … شدند. بنابراین میبینیم که غرب در ایران یک شبکه رسانهای داشت که با فتنه 88 این شبکه رو شد و ناچار شدند فرار کنند. ما در زمان امام و پس از آن در زمان حضرت آیتالله خامنهای همواره خطر رسانهها را گوشزد می کردیم، هرچه قدر اینها روی این خطر تأکید میکردند، دشمنان مدعی میشدند که ایران با آزادی بیان و آزادی قلم مشکل دارد.
در حالی که مشخص بود ما با آزادی استبداد در داخل و علیه ملت مخالف بودیم اما آنها میخواستند به خرج مردم و خرج انقلاب،افکار خود را ترویج کنند. این کپیبرداری که غرب از فروپاشی شوروی در ایران دنبال میکرد در شوروی تمام کادر رسانهای و حتی امنیتی را خریده بودند لذا دیدیم که امپراتوری شوروی بدون شلیک حتی یک گلوله از پای درآمد و آن موقع با مفهوم نبرد نرم آشنایی پیدا کردیم.
همین بلا را میخواستند در انقلاب ما ایجاد کنند با این تفاوت که فکر میکردند اسلام مثل مارکسیسم است چون مارکسیسم از لحاظ ریشه با لیبرالیسم مشترک بوده و هر دو تفکر الحادی است اما اسلام با لیبرالیسم و مارکسیسم و کفر جمع نمیشود؛ قبل از دوره خاتمی هم این اتفاقات میافتاد.
قبل دوره خاتمی یعنی چه دورهای؟
انبارلویی:دوره آقای هاشمی و دوره اول انقلاب که یک روز همه روزنامهها غیر 5-4 روزنامه تعطیل کردند، آن اوایل انقلاب از چپترین گروهها و مارکسیستها نشریه داشتند تا راستترین آنها مثل جبهه ملی، منتهی همین مسیر را میرفتند و اهانت به مقدسات، شبههافکنی درباره دین، مسخره کردن معنویت مردم را دنبال میکردند، یعنی میدانستند اول باید دین را زد تا بتوانند انقلاب را بزنند اسلام ناب و اسلام انقلابی هدف اصلیشان بود اما موفق نشدند. ما در سه دهه گذشته بارها این اصطکاک را با دنیا داشتهایم که اوج آن 18 تیر 78 و فتنه 88 بود، کارکرد این نبرد سربازگیری دشمن از بطن انقلاب است و اینطور نیست کسانی از بیرون بیایند و با ما بجنگند یا کسانی که با ما میجنگیدند در همین روزنامههای داخلی بودند کسانی که سال 88 از سران فتنه شدند از کادرهای همین انقلاب بودند لذا ما درگیر یک نبرد فوقالعاده پیچیده بودیم که با مدیریت مقام معظم رهبری و هوشیاری نخبگان و دانشگاهیان و بصیرت مردم از این بحران عبور کردیم و ایران پس از فتنه 88 فوقالعاده نیرومندتر از ایران قبل فتنه 88 است. یعنی در نگاه جهانیان یک کشوری که توانسته از جنگ سخت عبور کند و بحران را از خودش به منطقه بکشاند یک رونمایی دیگری از قدرت نرم جمهوری اسلامی در داخل شد.
یعنی مردم ملاحظه این را نکردند که موسوی یا کروبی خدماتی داشته اند وقتی دیدند رفتار آنها به نفع انقلاب نیست با این حد از هوشمندی توانستیم از این بحران عبور کنیم.
به نظر شما فتنه 88 و آشوب سال 78 مصداق براندازی بود؟
انبارلویی: اینها پازلهای یک نقشه کلی بود.
ابتدا برایمان براندازی را توضیح دهید. چون خیلیها معتقدند این فتنه اختلاف سلیقه انتخاباتی بود نه براندازی.
انبارلویی: اگر شعارهای فتنه 88 معطوف به همین اختلاف سلیقهها بود، قبول اما شعارها اصلا علیه منتخب مردم نبود بلکه متوجه اصل نظام بود. در عاشورای سال 88 شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه میدادند، مگر یک ضلع رقابت در ایران با اصل ولایت فقیه است که آنها مشکل داشتند؟ در 16 آذر88 تمثال امام را در دانشگاه آتش زدند، مگر آنها با امام رقابت داشتند؟ در روز قدس سال 88 شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران میدادند،این شعارها چه ربطی به نتیجه انتخابات داشت؟ یا در 13 آبان 88 مردم تظاهرات میکردند اما طرفداران موسوی و کروبی آن را بر هم زدند و گفتند که «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» شعارها ناظر به رقابت انتخاباتی نبود، دنباله اینها در خارج چه میکردند؟ BBC صدای آمریکا چه میگفتند؟ پای امپریالیسم خبری و اسرائیل در میان بود، نتانیاهو آمد گفت آنها (جنبش سبز) به نمایندگی از ما در تهران میجنگد. اگر این یک اختلاف داخلی بود و ربطی به خارجیها نداشت قاعدتا آنها نباید اظهار خوشحالی میکردند.
*بخشی از اعتراضات 88 توسط منافقین هدایت می شد
مقام معظم رهبری گفتند با دشمن مرزبندی کنید، شعار کلیدی منافقین مرگ بر اصل ولایت فقیه است پس بخشی از اعتراضات را منافقین هدایت کردند یک فردی مثل سروش در کنار گوگوش قرار میگیرد در واقع از یک نقطه فکری تا یک خواننده بیآبرو در مقابل انقلاب آرایش گرفتند. بنابراین غرب با هنرمندی، همه کسانی که به نوعی با انقلاب مخالف بودند را کنار هم گذاشت و یک سری از خودی را هم که استمداد پیدا کرده بودند که در این رقابت زیر دعوا بزنند، به آن ضمیمه کردند. برخی متوجه شدند و خیلی سریع کنار کشیدند، آقای هاشمیرفسنجانی خیلی سریع کنار کشید، آقای خاتمی تا حدودی کنار آمد اما موسوی و کروبی زیر خیمه فتنه ماندند.
بسیاری از اصلاحطلبان بعد از راهپیماییهای اولیه کنار کشیدند و فقط محدودهای از مخالفان را داشتیم، یعنی باید انصاف داشت و گفت که برخی متوجه شدند و از فتنه فاصله گرفتند منتهی نه به اندازهای که ما فاصله داشتیم.
شما که میگویید آقای هاشمی و خاتمی فاصله گرفتند، آنها از نظر شما چه نقشی در فتنه داشتند؟
انبارلویی: من در مقام داوری نیستم اما صورت مسئله این بود که انتخاباتی برگزار شد و نتیجهای داشت و نکته اول این است که یک نفر که خودش رقیب است نباید اعلام پیروزی کند.
بله و پیش از آن هم آقای خاتمی تبریک گفتند.
انبارلویی: در صورتی که اگر اینطور بود نیازی به صندوق رأی و شورای نگهبان نبود. 800 هزار نفر در سراسر کشور رأی مردم را جمع کردند و آنها هنوز شمارش نکرده بودند، موسوی اعلام پیروزی کرد. یعنی از اول برای انتخابات نقشه داشتند و نمیخواستند تابع ساز و کار نتایج انتخابات در داخل باشند.
کما اینکه کمیته صیانت از آراء هم به همین منظور تشکیل شد.
انبارلویی: بله در انتخابات میتوان گفت با اختلاف 200 هزار و 500 هزار رأی تا یک و دو میلیون را ممکن است تقلب شده باشد اما نه 11 میلیون رأی و اصلا امکان آن نیست اما بنا نداشتند در ساز و کار نظام عمل کنند و در یک ساز و کار دیگری عمل میکردند، برخی از آنها متوجه بودند که سریع به خارج رفتند و آنهایی که متوجه نبودند و غفلت داشتند و در داخل ماندند به زندان رفتند.
*سران فتنه دیگر هیچ دفاع منطقی ندارند
البته برخی از آنها در زندان متوجه شدند که این یک بازی بوده است اما حالت لجاجت و یکدندگی سران فتنه باعث شد آنها در اتاق فکر غرب باقی بمانند در حالی که خیلی راحت میتوانستند بیرون بیایند اما در این بازی ماندند و دیگر الان هیچ دفاع منطقی ندارند. اینها در حقیقت نه به نظام بلکه به 800 نفری که در کشور شمارش آرا را بر عهده داشتند تهمت تقلب زدند چون آقای جنتی که نمیرود آرای انتخابات را بشمارد.
*فتنه گران با دروغ وارد بازی انتخابات شدند
درباره کمیته صیانت هم آنها از اول بنای شان برهم زدن بازی بود. مثل اینکه در بازی فوتبال شما علاوه بر داورهای موجود یک داور دیگر هم خودتان تعیین کنید که امکانپذیر نیست. آنها از اول ثبتنام نوشته بودند که به اسلام، نظام، ولایت فقیه، قانون اساسی التزام عملی دارم. لذا اگر مثل منافقین نمیپذیرفتند میتوانستند مانند منافقین بروند و سلاح به دست بگیرند اما آنها به دروغ گفتند ما این اصول را میپذیریم و قبول داریم.
*غیریت جنبش سبز نظام بود
درباره آقای خاتمی که گفتید از فتنه کنارهگیری کرد. بر چه مبنایی این صحبت را مطرح کردید؟
انبارلویی: موسوی و کروبی با بیانیههای ساختارشکنانه خود رهبری جنبش سبز را بر عهده گرفتند. وقتی جنبش گفته میشود صحبت از یک گفتمان است و این گفتمان یک غیریت و دیگری دارد، غیریت جنبش سبز هم نظام و انقلاب است.اما خاتمی چنین همراهی در بیانیهها با سران فتنه نداشت البته همراهی میکرد اما این تفاوت دارد.
بله به خاطر همان تفاوت است که آقای خاتمی در حصر نیست اما در بحث دخیل بودن در فتنه و توبه نکردن ایشان هنوز کاری نکرده کما اینکه اگر کاری کرده بود در موضوع عیادت از مقام معظم رهبری ایشان را میپذیرفتند یا در انتخابات مجلس نهم به صورت مخفیانه در دماوند رأی نمیداد. رهبری هم در صحبتهای خود گفتهاند کسانی که در خفا میگویند چنین چیزی نبود، علنی بگویند.
*خاتمی جرات ندارد که بگوید تقلب شده است
انبارلویی: من که نمیگویم این کارها را کرده است. اما آقای موسوی پس از حمله فتنهگران به عزاداران و چادرهای عزاداری، آنها را مردان خدا نامید اما خاتمی که این حرف را نزد آقای خاتمی هم معتقد است تقلبی صورت نگرفته و شرایطی که به وجود آمد امنیت ملی را به خطر انداخته است ولی جرأت گفتن این مسئله را ندارد اما در عین حال با آنها همراهی نکرده است.
اینکه آقای موسوی را قبل از اعلام نتایج برای پیروزی متوهم کرد و به او تبریک گفت و بازی کاندیداتوری قبل از انتخابات را ایجاد کرد باعث شد موسوی توهم بزند که پیروز انتخابات است.
انبارلویی: این اتهامات آقای خاتمی است.
بله من هم میگویم با توجه به این نقشی که داشتند باز هم میتوانیم بگوییم که آقای خاتمی خود را از مسیر فتنه جدا کرد یا آتش فتنه را روشن کرد و سپس کنار کشید؟
انبارلویی: من نگفتم که آنها از مسیر فتنه جدا شدند اما اگر فاصله نمیگرفت در حال حاضر در حصر به سر میبرد. موسوی و کروبی این ننگ را پذیرفتند و هنوز هم سایتهای آنها و مطالب شان علیه نظام فعال است و سایتشان از استراسبورگ فرانسه بارگذاری میشود، دقیقا همان جایی که منافقین حضور دارند.
البته این به معنای تبرئه آقای خاتمی از فتنه نیست. آقای هاشمی هم همینطور او در حال حاضر رئیس مجمع تشخیص کشور است و صریحا اعلام کرد که من زیر سقف جامعه اسلامی ایران فردی بالاتر از رهبری نمیشناسم. این با موسوی و کروبی که به مردم، نظام و جمهوریت فحش دادند فرق میکند.
البته نوع مواضع هاشمی و خاتمی هم در برابر فتنه تفاوت دارد.
انبارلویی: بله،تفاوت دارد. اینکه فتنه را از خارج هدایت میکردند به شکست رسیده و نتوانستند همگرایی مخالفان علیه نظام را مدیریت کنند. لذا الان از آن رأی موسوی در سراسر کشور شاید 500 هزار نفر هم دیگر حامی او نباشند. در تهران در روز 9 دی همان مردمی که به موسوی رأی داده بودند همانها آمده بودند بنابراین مدیریت هوشمندانه مقام معظم رهبری و آگاهی و بصیرت نخبگان، به خصوص مردم باعث شد که این نبرد مغلوبه شود و اگر نه قضایای مصر و شوروی در کشور ما هم اتفاق میافتاد.
* جمهوریت نظام در فتنه 88 تثبیت شد
مردم مصر پس از یک انقلاب دیدند که مبارک تبرئه شد و این خیلی مفهوم دارد یعنی کسانی روی کار آمدن یک انقلاب را پس زدند و کودتا کردند از این رو فتنه 88 در واقع کودتا علیه نظام بود و اصل نظام هدف آنها بود لذا خودشان هم میگفتند که «انتخابات بهانه است اصل نظام نشانه است»؛ اما این استراتژی نه تنها شکست خورد بلکه ایران برآمده از فتنه 88 خیلی قویتر و نیرومند از ایران قبل از فتنه است. در انتخابات بعدی که تفاوت رأی 250 هزار رأی بود طرفین پذیرفتند اما آنجا تفاوت رأی بیش از 11 میلیون رأی بود. از این رو سال 88 هم اگر دنبال فتنه نبودند خیلی راحت میتوانستند نتیجه را بپذیرند و چند صندوق را هم بازشماری کنند. ز و در حال حاضر جمهوریت نظام طوری است که اگر هفت دهم درصد هم رقابت باشد همه به راحتی میپذیرند و کسی جرأت نمیکند که بازی را بر هم زند اما فتنهگران میخواستند با تفاوت 12 میلیونی بازی را برهم بزنند اما نتوانستند. لذا نظام با ثبات خود یکی از مهمترین قدرتهای منطقه است.
یکی از دستاویزهای جریان فتنه در سال 88 که به استناد به آن اردوکشیهای خیابانی را قانونی جلوه میدادند اصل 27 قانون اساسی بود. تا جایی که اوج این قانونشکنیها روز عاشورا بود؛ عاشورای 88 در قالب چه بستری اتفاق افتاد؟
انبارلویی: اصل 27 قانون اساسی که راهپیمایی و اجتماعات را مجاز میداند تابع تصمیمات نظام است یعنی کسی نمیتواند برای راهپیمایی علیه نظام مجوز بگیرد و هیچ کجای دنیا نیز اینگونه نیست که کسی بخواهد علیه رأی و جمهوریت یک نظام سیاسی تظاهرات کند.
خواستههای صنفی و سندیکایی از جمله مواردی است که میتوانند برای آن درخواست مجوز راهپیمایی کنند اما انتخابات ساز و کار خاص خود را دارد و عمل کردن خارج از آن خارج از عقلانیت سیاسی است. غیر از این ساز و کار که مردم پای صندوقهای رأی بروند و نتیجه نهایی را تعیین کنند و تمسک به اصل 27 قانون اساسی برای تغییر نتیجه منطقی نیست.در همین قانون اساسی درباره وظایف شورای نگهبان، وظایف رئیسجمهوری و رهبری تعیین تکلیف شده است اما آنها همه این اصول را کنار گذاشتند و فقط به اصل 27 آویزان شدند.
*ادبیات بیانیه های سران فتنه براندازانه بود
آنها بدون مجوز راهپیمایی کردند و در حین راهپیمایی هم دیدیم علاوه بر آنها منافقین هم حضور دارند که شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه سر دادند. لذا آنها میگویند که ما این شعار را ندادهایم و سوال ما هم این است که شما چطور در راهپیمایی حضور داشتید که منافقین آمدند و با شما شریک شدند. شما میگویید ما راهپیمایی میکنیم و سپس به بسیج حمله میکنید و نهایتا 22 شهید در بنیاد شهید به ثبت رسید که در فتنه به شهادت رسیدند.در این صورت شما دیگر محارب و باغی هستید. آنچه که در عاشورای 88 اتفاق افتاد و نقطه پایان قضیه فتنه بود فرایندی را از اولین راهپیماییها به مناسبتهای مختلف در روز قدس، 13 آبان و 16 آذر طی کرد تا اینکه در آن مقطع بیانیههایی از سران فتنه منتشر شد که ادبیات آنها براندازانه و مخالفت با اصل نظام بود و در واقع هیچ ربطی به اصل انتخابات نداشت.
*صورت اصلی فتنه مستظهر به براندازی بود
بنابراین مردم دیدند که صورت مسئله فتنه رقابت بین دو رقیب نیست بلکه صورت اصلی آن براندازی نظام از طریق یک نبرد نرم بود که مستظهر به پشتیبانی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی شده بود و الحمدالله مردم توانستند این فتنه را مهار کنند. اما سران فتنه و برخی هنوز امید دارند که این فتنه را بازتولید کنند و به همین دلیل هوشیاری نیروهای انقلاب در برابر این فتنه ستودنی است به خصوص مجلس شورای اسلامی که اجازه بازتولید فتنه را نداده است.
*پروژه رفع حصر سران فتنه برای بازتولید فتنه است
در همین موضوع بازتولید فتنه که اشاره میکنیم برخیها برای رفع حصر موسوی و کروبی فشار میآورند، تحلیل شما از این فشارها برای رفع حصر سران فتنه چیست؟ آیا این را در بستر بازتولید فتنه ارزیابی میکنید؟
انبارلویی: قطعا همینطور است. قبل از تبری اینها از فتنه هر گونه اقدام برای رفع حصر بازتولید فتنه محسوب می شود و کسانی که این کارها را میکنند به جای آنکه به سران فتنه برای دست برداشتن از فتنهگری فشار بیاورند به نظام فشار میآورند که حصر را بردارد و مشخص است که این یک فریب سیاسی است چون اگر این افراد واقعا علاقمند به آرامش سیاسی کشور هستند نباید به نظام بگویند که وظایف خود را نادیده بگیرد بلکه باید به فتنهگران فشار بیاورند که با دشمن مرزبندی کنند.
آقای فرهادی وزیر پیشنهادی علوم یک کلام گفت که رهبری فصلالخطاب و فتنه خط قرمز ماست و با اینکه اصلاحطلب هم بود مجلس رأی بالایی به او داد از این رو ما دیدیم مردم و مجلس با چنین شخصیتهایی حرفی ندارند اما دو وزیری که رأی نیاودند حاضر نشدند حتی کلمه فتنه را استفاده کنند. بنابراین سر مجلس کلاه نمیرود. الان هم خیلی از اصلاحطلبان درون نظام کار میکنند و علاقمند به نظام و رهبری هستند و در جلسات مخفی خود نیز فتنهگران را محکوم میکنند اما جریان مرکزی فتنه که هنوز در خارج فعالیت میکند و اینها نیز با آن جریان ارتباط دارند.
مقام معظم رهبری در سال 88 فرمودند عدم انقیاد به قانون باعث روح دیکتاتوری میشود، به نظر شما روشهای دیکتاتورمأبانه در سال 88 چطور شکل گرفت و چگونه باید از بروز مجدد این روشها جلوگیری کرد؟ به ویژه جریان اصلاحات که در این زمینه در سال 88 امتحان بدی پس داد.
انبارلویی: ما در خانه احزاب یک منشور وفاق داشتیم که پیش از فتنه 88 همه گروههای اصلاحطلب و اصولگرا آن را امضا کردند و یکی از بندهای اصلی آن این بود که ما بیگانگان را در مسائل داخلی شریک نکنیم و نتیجه انتخابات هر چه بود بپذیریم اما فرمولی که ما برای برون رفت از این بحران دیکتاتوری داریم همین است که ما رأی ملت را به تعبیر مقام معظم رهبری امانت بدانیم و اجازه ندهیم که دیگران و دشمنان نظام در رقابت ما اثرگذاری کنند و راهحل مشاجرات و منازعات ما نیز قانون، اخلاق و گفتوگو است. کف خیابان راهحلی برای حل و فصل منازعات نیست آن هم وقتی که منجر به کشته شدن افراد و حمله به مردم عادی و پایگاه بسیج شود.بنابراین باید منافع ملی را در نظر گرفت و کسی که منافع خود را به مصالح ملی ترجیح میدهد دیکتاتور است؛ یعنی میگوید اگر من انتخاب نشدم،دیگر به جهنم.
*جریان رقیب در سال 88 نانجیب بود
شورای نگهبان باید دقت کند و اجازه ندهد که آنها در معرض انتخاب مردم قرار بگیرند و هدف از انتخابات تشدید یک منازعه ملی نیست بلکه انتخاب مدیران آینده کشور است و همه رقبا باید پس از انتخابات تبریک بگویند؛ اصولگرایان چون به این نکته معتقد بودند سال 76 که خاتمی برنده شد بلافاصله به او تبریک گفتند و سال 92 هم به روحانی تبریک گفته و اعلام همکاری کردند یعنی روش درست و اخلاقی و عقلانی همین است اما رقیب ما یک رقیب نانجیب است و عدم نجابت خود را در سال 88 نشان داد.
آنها حتی در سال 84 میخواستند زیر بازی بزنند اما چون خودشان برگزار کننده انتخابات بودند این کار را نکردند اما به هر حال گفتند که در سال 84 تقلب صورت گرفته است و خیلی ها نیز پاسخ دادند این چه استدلالی است که وقتی یک دولتی دیگر سر کار است و کاندیدای مخالف آن دولت رأی می آورد این کجایش تقلب است. لذا آنها این مسئله را فقط در جلسات خود گفتند و کار به اردوکشی نکشید.
راهحل جلوگیری از دیکتاتوری و کسانی که رأی ملت را نمیپذیرند همین است که مردم هوشیار باشند و کسانی که با صدای آمریکا و صدای BBC همراهی میکنند اجازه ندهند که در رقابتهای سیاسی شرکت کنند و اختلافات باید از طریق نهادهای قانونی فیصلهبخش طی شود.ما که در این کشور 10 فصلالخطاب نداریم. بنابراین راه مشخص است و ما چون از فتنه عبور کردهایم دیگر اتفاقات سال 88 رخ نخواهد داد.
* لشکرکشیهای ناتو به اطراف ایران دکوری نیست
اما براندازی هدف بلندمدتی است که غرب به هر حال آن را پیگیری میکند.
انبارلویی: بله، حساب ما با غرب یک حساب ویژه است و قضیه هستهای بهانه آنهاست و پس از آن نیز احتمالا درباره حقوق بشر و تروریسم ایجاد مسئله میکنند. لشکرکشیهای ناتو به اطراف ایران دکوری نیست بلکه منتظرند در داخل ایران یک اختلافی ایجاد شود و بیایند و دخالت کنند و تا زمانی که ما هم حواسمان جمع باشد به نبرد نرم میپردازند اما استحکام امنیت ملی ما به حدی است که آنها دیگر هوس نمیکنند مانند نسخه 88 را تکرار کنند و ممکن است فتنه بعدی که در زمان 98 باشد یک شکل دیگری باشد و ما از روی شکل آن این مسئله را شناسایی کنیم.
Sorry. No data so far.