اظهارات اخیر سه تن از مدعیان اصلاحات بدون اغراق تلاشی است که چند سال در ایران پیگیری میشود و قصد دارد یگانه منبع تغذیه اصلی انرژی جهان در سالهای آینده یعنی انرژی هستهای را به ذلیلانهترین وجهی از دستان مردم ایران بیرون بکشد.
16 آذر سال 32… بزرگنیا، قندچی و شریعترضوی در جریان اعتراض دانشجویان به کودتای 28 مرداد و سفر متفرعنانه نیکسون آمریکایی به ایران به شهادت میرسند و مدال استکبارستیزی تا همیشه بر سینه جنبش دانشجویی ایران حک میشود.
و حالا 60 سال بعد و تنها چند روز پس از مراسم بزرگداشت 16 آذر 93… 3 چهره سیاسی شهره به هواداری از مواضع آمریکا! در یک دانشگاه پشت تریبون سخنرانی میروند.
یکی از چهرهها صادق زیباکلام است، دیگری احمد شیرزاد و سومی شخصی به نام داود هرمیداس باوند.
آنها از این میگویند که الآن وقت تصحیح اشتباهات ما در مقابل آمریکاست… از چاه انرژی هستهای آبی برای کشور درنمیآید و اینکه اساساً انرژی هستهای چیز منفعتداری هم برای ایران و ایرانی نیست.
البته این اظهارات از جانب این افراد مسبوق به سابقه بوده و پیش از این هم از سوی همین افراد و در برهههای مختلف اعلام شده بود که تمام مشکلات ما از روز تسخیر سفارت آمریکا آغاز شد! درباره برنامه هستهای خود به دنیا دروغ گفتهایم، دیدار روحانی و اوباما لازم است، 50 درصد تحریمها هم لغو شود خوب است و …
صحبتهای این افراد و شبهات درون آنها جدای از آنکه بارها توسط متخصصان امر برای افکار عمومی توضیح داده شده؛ در صورت جزئی خود نیز از هیچ عمقی برخوردار نیست و این نوشتار هم قصدپاسخ دادن به آنان را ندارد.
اما آنچه که درباره آنها به توضیح، تحلیل و تدقیق نیاز است، ترسیم نمایی از صورت کلی اقدام سه فرد اشاره شده در روزهای برگزاری مذاکرات هستهای میان ایران و 1+5 است.
صورت کلی را در سه گام زیر میتوان در فضای تقریب به ذهن قرار داد.
1- اُپنهایمر عربی و اُپنهایمر ایرانی
چهار سال قبل بود که شبکه الجزیره گزارشی را تحت عنوان «اُپنهایمر عربی» منتشر کرد و طی آن تلاش برخی ملل عرب منطقه و جهان را برای دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای تقبیح کرد.
(رابرت اپنهایمر نام دانشمندی است که مسئولیت پروژه منهتن آمریکا بر عهده او بود. هدف اصلی این پروژه تولید اولین بمب اتمی جهان بود!)
رسانه الجزیره در همان گزارش با اشاره به موفقیتهای هستهای ایران و در واکنش به الگو شدن این دستاوردها؛ تلاشهای ایران در این زمینه را نیز جاهطلبی خوانده بود.
الجزیره در آن گزارش همچنین مدعی استعداد کشورهای عربی در استفاده از انرژیهای خورشیدی و بادی شد و در ادامه نیز تلاش برای دستیابی به راکتورهای انرژی هستهای را یک بدفکری توصیف و تأکید کرده بود که انرژی هستهای یک مبحث پرهزینه است.
در گزارش مورد اشاره، همچنین کشورهای عربی از رخداد انفجار در تأسیسات اتمی چرنوبیل نیز ترسانیده شدند و تصویری که برای گزارش انتخاب شد، تصویر شهری بود که تمام انرژی خود را بوسیله باتریهای خورشیدی تأمین میکرد!
با خوانش این گزارش و در اشاره به صحبتهای آن 3 نفر! بهوضوح مشخص میشود که عدهای در حال تلاش برای رسوخ دادن مفهومی به نام «اُپنهایمر ایرانی» به اذهان عمومی مردم ایران هستند.
تلاشی که بیهیچ اغراقی نزدیک به چند سال است در ایران پیگیری میشود و قصد دارد یگانه منبع تغذیه اصلی انرژی جهان در سالهای آینده یعنی انرژی هستهای را به ذلیلانهترین وجهی از دستان مردم ایران بیرون بکشد و آینده تاریک کشورهایی مثل عربستان و قطر را برای مردم ایران نیز حتمی کند.
اکنون سؤال آنجاست که آیا سه فرد اشاره شده و یا یک نفر از آنها که البته گاهی هم در شبکه الجزیره به عنوان مصاحبه شونده حضور مییابد! با عنایت به همین گزارش، صحبتهایی را در ردّ انرژی هستهای برای ایران و ایرانی بیان کرده یا اینکه بیان آن سخنان کم دلیل و بیمبنا؛ آنهم طی چند سال و از تریبونهای مختلف، دلائل دیگری دارد و از سر اتفاق با معنای گزارش الجزیره همسان به نظر میرسد؟
2- «آزاداندیشی و نقد» البته بر اساس نسخههای کاخ سفید
سه فرد مذکور که به بیان نظریات شاذ در عرصه سیاست شهرهاند؛ هرازگاهی برچسب نقد و یا «آزاداندیشی» را به صحبتهای خود الصاق میکنند.
این در حالی است که این افراد به این سؤال پاسخ نمیدهند که چرا آزاداندیشی ضد هستهای آنها درست در روزهایی که مذاکرات هستهای ایران و 1+5 در جریان است در عرصه افکار عمومی بیان میشود؟
همچنین این چه نوع آزاداندیشی و نقدی است که درست هممعنا و همشکل و ایبسا تندتر از منویات و مواضع کاخ سفید و هیئت حاکمه رژیم صهیونیستی در قبال دستاوردهای هستهای ایران اسلامی است؟! آیا این همزمانیها اتفاقی است؟! آیا این نکته میتواند اتفاقی باشد که یک رسانه قطری _صهیونیستی، چهار سال قبل یک پوست خربزه را زیر پای برخی ملتهای عرب منطقه بگذارد و کسی متوجه نشود! و آنوقت چهار سال بعد عدهای از راه برسند و تلاش کنند همان پوست خربزه را با کادوپیچی مضحکتری زیر پای مردم ایران بگذارند؟! آنهم در سالگشت روزهایی که سه آذر اهورایی جنبش دانشجویی در مقابله با استکبار آمریکا به شهادت رسیدهاند.
3- از مخالفت با امام(ره) تا مخالفت با انرژی هستهای
جامعه ایرانی تا آن اندازه فهمیده و دارای تحلیل صحیح و محاسبه درست هست که صحبتهای 3 فرد مذکور غیر از اثری که بر پرونده خودشان خواهد گذاشت؛ نه در یاد کسی بعنوان یک گزینه مهم بماند و نه مبنای هیچ تحلیل ولو مغرضانهای قرار گیرد.
اما یک نکته در این میان هست که نباید از آن گذشت!
هر سه فرد اشاره شده در جامعه ما بعنوان «اصلاحطلب» شناخته میشوند و همچنین داعیه حمایت از دولت را نیز دارند.
اکنون سؤال و نکته آنجاست که جریان اصلاحطلب که مشخصاً دارای لیدر، رسانه و چهرههای صاحبنظر است؛ چه موضعی در قبال این اظهارات دارند؟
دولت محترم در قبال این صحبتهای سراسر غلط که مشخصاً برای ترویج محاسبه غلط تلاش میکنند؛ چه موضعی دارد؟
آیا باید منتظر گامهای سوم و چهارم و بعدی افراد اردوگاه اصلاحات نیز بود که بعد از ابراز مخالفت چندی قبل با امام راحل و ابراز مخالفت با انرژی هستهای صلحآمیز در روزهای کنونی؛ بزودی قسمت دیگری از ساختار نظام اسلامی را نیز مورد هجمه قرار دهند و باز هم صدایی از اردوگاه اصلاحات در ردّ این افراد برنخیزد؟
آیا حاضرین در اردوگاه اصلاحات عزم و تکلیفی بر خود احساس نمیکنند که باید در مقابل این اظهارات غلط ایستاد؟
آیا آنها نمیدانند جریانی که هنوز در معرض بدبینیهای شدید نظام قرار دارد؛ باید برای رفع این بدبینیها حتماً در مقابل چنین اظهارات ساختارشکنانهای که خلاف امنیت ملی ایران نیز هستند، موضع بگیرند؟!
و آیا آنها نمیدانند که «سکوت علامت رضایت است»؟
پینوشت: محمد خاتمی چندی قبل در سخنانی تأکید کرده بود که نظام اسلامی نسبت به اصلاحطلبان بدبینیهایی دارد که البته اصلاحطلبان باید برای رفع این بدبینیها تلاش کنند.
او در همین سخنان نیز بر ضرورت تعیین مرز توسط اصلاحطلبان و پذیرش اشتباهات توسط این طیف تأکید کرد.
Sorry. No data so far.