چهارشنبه 21 ژانویه 15 | 08:42
یادداشت

صيانت از جمهوريت نظام

محمدکاظم انبارلویی

عده‌ای با نقاب و بی‌نقاب می‌خواهند آرای ملت را سرقت کنند و اگر ملت هم دست آنها را خواند، با سناریوی دروغ تقلب، اساس جمهوریت در نظام را به هم زنند. انقلاب و نظام از یک سوراخ نباید چند بار گزیده شود.


13911207000043_PhotoA

عده‌ای با نقاب و بی‌نقاب می‌خواهند آرای ملت را سرقت کنند و اگر ملت هم دست آنها را خواند، با سناریوی دروغ تقلب، اساس جمهوریت در نظام را به هم زنند. انقلاب و نظام از یک سوراخ نباید چند بار گزیده شود.

1- شورای نگهبان یک نهاد مقدس و ارزشمند در نظام جمهوری اسلامی است. براساس اصول 91 و 99 قانون اساسی، شورای نگهبان صیانت از اسلامیت و جمهوریت نظام را برعهده دارد. شاید در نگاه اول موضوع ماموریت صیانت از اسلام مهم‌تر از موضوع صیانت از جمهوریت نظام باشد. اما با کمی دقت معلوم می‌شود ماموریت دوم اگر اهمیتش بیشتر از ماموریت اول نباشد، کمتر از آن هم نیست چرا که اگر خدای ناکرده مجلس بخواهد قوانینی تصویب کند که برخلاف اسلام باشد، حوزه‌های علمیه و از همه مهم‌تر مردم مسلمان پا به میدان می‌گذارند و اجازه چنین انحرافی را نخواهند داد.

اما صیانت از جمهوریت نظام این‌گونه نیست چرا که اگر شورای نگهبان به مثابه دژی برای صیانت از آرای مردم و از همه مهم‌تر صیانت از شرایطی که باید انتخاب‌شوندگان داشته باشند،در نیاید، جمهوریت نظام میل به سلطنت و دیکتاتوری خواهد کرد، و اکنون بسیاری از نظام‌های جمهوری وجود دارد که طعم اصلی آنها دیکتاتوری و سلطنت با زرورق جمهوری است.

2- شورای نگهبان طی سه دهه گذشته در صیانت از آرای مردم و پاسداری از جمهوریت نظام راه پرفراز و نشیبی را طی کرده است. اوج این فداکاری و نگاهبانی از سلامت جمهوریت نظام، تصویب قانون نظارت استصوابی است.

تصویب قانون نظارت استصوابی یک دستاورد سترگ در فهم صیانت از جمهوریت نظام است. برخی می‌خواستند اعضای شورای نگهبان به شکل صوری به وظایف سنگینی که در اصل 99 دارند عمل کنند و خود را وارد ماجرای مبارزه با دیکتاتورها و دزدان رای ملت و خائنین به جمهوریت نظام نکنند. آنها می‌خواستند از شورای نگهبان یک قبه نور بسازند که بدون اینکه خود را وارد ماجراهای تلخ انتخابات بکند همچنان نورانیت خود را حفظ کند.

بحث احراز صلاحیت‌ها برای ورود به نهادهای انتخابی مهم است. اگر کسانی که التزام به اسلام و نظام و قانون اساسی نداشته باشند بخواهند وارد سلسله مراتب قدرت در جمهوری اسلامی شوند از درون، جمهوریت و اسلامیت نظام را می‌پوسانند و از حیّز انتفاع ساقط می‌کنند.

کسی که عدالت نداشته باشد و بخواهد در سلسله مراتب قدرت در جمهوری اسلامی که پایه اصلی آن روی عدالت بنا شده، وارد شود، نظام را به سمت ستم و ستمگری می‌برد و از مشروعیت مردمی و الهی می‌اندازد. این یعنی پوسیدگی از درون!

منفذ ورودی دشمن در حاکمیت از همین نقطه شروع می‌شود. به همین دلیل شورای نگهبان همواره مورد بغض و کینه و عداوت و خصومت‌ورزی دشمن بوده است و عده‌ای هم در داخل همیشه هیزم این آتش دشمنی را تدارک می‌دیدند.

کسی که نماز نمی‌خواند – و اگر می‌خواند زن و بچه او حاضر نیستند به او اقتدا کنند- آیا می‌تواند در سلسله مراتب قدرت در جمهوری اسلامی، مستظهر به رای ملت باشد؟ کسی که در پنهان شراب می‌خورد و مرتکب معصیت کبیره و صغیره می‌شود چگونه می‌تواند در سلسله مراتب قدرت بخشی از جمهوریت نظام باشد؟

اینها کسانی هستند که از فیلتر شورای نگهبان در اثر فقد اطلاعات و دقت‌های نظارتی رد می‌شوند. اینها تهدید برای جمهوریت نظام هستند اما تهدید بالاتر آن است که کسانی که در نهادهای امنیتی، انتظامی و قضائی پرونده‌های فساد اخلاقی، فساد سیاسی یا فساد مالی دارند بیایند با زیر پا گذاشتن نظارت استصوابی وارد نهادهای انتخابی شوند، و یک جریان نیرومند در داخل و خارج آتش تهیه بر سر نهاد مظلوم شورای نگهبان بریزد و آنها را منفعل کند تا اجازه دهند آنها از سد احراز صلاحیت‌‌ها عبور کنند و در معرض رای ملت قرار گیرند. این جریان فشار در داخل و خارج می‌خواهد جمهوریت نظام را از درون بپوساند و آن را در معرض نفوذ نوکران اجنبی و سرویس‌های امنیتی دشمن قرار دهد.

این رویکرد چه خطری را به ما گوشزد می‌کند؟ ضعف نظارت استصوابی قبل و بعد از انتخابات! در این ضعف حقوق ملت ضایع می‌شود و جمهوریت نظام آسیب می‌بیند.

مصلحت سنجی در تایید صلاحیت‌ها کار درستی نیست، نتیجه‌اش این می‌شود که یک مشت قالتاق از مسیر نهادهای انتخابی به نهادهای انتصابی راه یابند و حقوق ملت را ضایع کنند. این خیانت به ملت و خون شهداست. این آغاز سیر از جمهوریت نظام به سلطنت و دیکتاتوری است.

شورای نگهبان با شش فقیه برجسته و عادل و شش حقوقدان منتخب مجلس، عالی‌ترین و مطمئن‌ترین نهاد برای صیانت از آرای ملت چه قبل از انتخابات، چه حین برگزاری انتخابات و چه بعد از انتخابات است. فقط این نهاد می‌تواند از «حق‌الناس» در انتخابات صیانت کند. ما در طول تاریخ اسلام و تشیع نداریم محکمه‌ای با چنین تجمیعی از قضات بلندپایه در خصوص یک موضوع اجتماعی و سیاسی داوری کند. یک قاضی مجتهد برای داوری در امری کافی است که اگر او به حکم رسید همه باید از آن متابعت کنند و احدی نمی‌تواند طبق شرع مقدس اسلام برخلاف آن حکم، حرفی بزند. حالا که محکمه‌ای مثل شورای نگهبان متشکل از 6 فقیه و
6 حقوقدان داریم به مراتب اولی کسی نباید در این تردید کند که آنها قیامت خود را به دنیای کسی نمی‌فروشند و در مسیر صیانت از آرای ملت هستند.

3- از اول انقلاب تاکنون ما با جریانی روبه‌رو هستیم که مجهز به یک منطق فاسد هستند و می گویند؛

1- ما پیروز انتخابات هستیم، شکی در آن نیست.

2- اگر ما را پیروز اعلام نکردند حتما تقلب شده است. نیازی نیست ما که مدعی تقلب هستیم دلیلی برای آن بیاوریم لذا از طریق نهادهای قانونی عمل نمی‌کنیم بلکه کف خیابان تکلیف این ادعا را روشن می‌کند.

3- ما نهادی به عنوان شورای نگهبان را قبول نداریم، لذا کمیته صیانت از آراء تشکیل می‌دهیم، رای کمیته صیانت فقط موید نتایج انتخابات است. چون در هر صورت ما پیروزیم. لذا آنها نظارت استصوابی را از شورای نگهبان گرفتند دادند به «کمیته صیانت»!

براساس این سه منطق می‌آیند در انتخابات شرکت می‌کنند. کارنامه انتخاباتی و تبلیغاتی آنها همین را نشان می‌دهد. اوج کارکرد این منطق در فتنه 88 رخ داد.

اینکه چرا در سال 84 به خیابان نریختند برای اینکه اولا: مجریان انتخابات خود آنها بودند، ثانیا: لشکر اردوکشی خیابانی آنها به صف نبود، ثالثا: سرویس‌های دشمن تدارک شورش‌های خیابانی را به لحاظ لجستیک سخت و نرم نداشتند.

اما در فتنه 88 تمام ابزار سخت و نرم را مهیا کردند و قبل از پایان رای‌گیری و آغاز شمارش آراء، خود را پیروز انتخابات اعلام کردند. شورای نگهبان چون سدی در برابر این خیانت ایستاد، مردم هم مانند کوه در برابر این دیکتاتوری قیام کردند و حماسه حضور تاریخی ملت در 9 دی سال 88 باید به نام روز صیانت از جمهوریت نظام در تاریخ ایران ثبت شود.

جالب است تهدید علیه جمهوریت نظام توسط کسانی صورت می‌گیرد که پرچمدار لیبرالیسم در ایران هستند و دموکراسی و آزادی را به صورت چماقی بر سر ملت ایران نگه داشته‌اند و از آن به عنوان پیراهن عثمان در جنگ جمل، علیه امام و انقلاب و اسلام استفاده می‌کنند.

تاریخ ایران و بویژه انقلاب نشان داده است دیکتاتوری لیبرال‌ها خطرناک‌تر و خیانت‌بارتر و جنایت‌آمیزتر از هر نوع دیکتاتوری است.

فقط کارنامه مصدق را در دوران کوتاه پس از 30 تیر نگاه کنید. خیلی دوتر نرویم؛ خیانت بنی‌صدر و منافقین را در کشتار 17 هزار نفر از مردم مظلوم ایران و شهادت 72 تن از بلندپایگان کشور در هفتم تیر و شهادت رجایی و باهنر و شهدای محراب را نظاره کنید، کشف خواهید کرد جنس دیکتاتوری خروج از جمهوریت نظام و آرای ملت چه جنسی است.

فتنه‌گران وقتی در سال 88 در 9 دی در کف خیابان شکست خوردند نماینده به آمریکا فرستادند که دیگر کاری از ما ساخته نیست. تنها راه، تشدید تحریم‌هاست. باید به ملت فشار بیاورید چون پشت به ما کردند! لذا از ملت انتقام گرفتند و در صدور قطعنامه 1929 شورای امنیت مشارکت کردند.

4- پنج‌شنبه گذشته همایش اصلاح‌طلبان «خوش‌خیم» برگزار شد. برخی از سخنرانان باز بر طبل بی‌مهری به شورای نگهبان و نظارت استصوابی کوبیدند و عَلَم صیانت از آراء را برافراشتند. همین جماعت گاهی در پیام‌ها و بیانیه‌‌ها و قطعنامه‌ها حول و حوش همین واژگان سیر و سلوک می‌کنند. در این همایش از رفع حصر کروبی و موسوی (به عنوان دشمنان اصلی جمهوریت نظام) سخن گفتند. اینها «خوش‌خیم‌ها»ی اصلاحات بودند. «بدخیم‌ها»ی اصلاحات که اکنون سر در آخور سفارتخانه‌های خارجی دارند و گاهی از بی‌بی‌سی و رسانه‌های اجنبی با انقلاب سخن می‌گویند، حساب دیگری دارند.

کار اصلی آنها این است که صورت رقابت را در داخل، از صف‌بندی معتقدین به نظام و انقلاب خارج کنند و دست سرویس‌های امنیتی دشمن را در تدارک یک نبرد نرم با ملت باز نگه دارند. آنها پای مداخله بیگانگان به رقابت‌های داخل را باز می‌کنند تا در پرتو یک انتخابات، استقلال کشور را آن هم به ثمن بخس به فروش بگذارند. هیچ تقیه‌ای هم نمی‌کنند که بیگانگان پشت سر آنها از آنها حمایت می‌نمایند، حتی به آن افتخار هم می‌کنند.

شورای نگهبان به عنوان اصلی‌ترین نهاد نگهبان جمهوریت نظام باید خیلی هوشیار باشد.

عده‌ای با نقاب و بی‌نقاب می‌خواهند آرای ملت را سرقت کنند و اگر ملت هم دست آنها را خواند، با سناریوی دروغ تقلب، اساس جمهوریت در نظام را به هم زنند. انقلاب و نظام از یک سوراخ نباید چند بار گزیده شود. در همایش اصلاح‌طلبان یکی از سخنرانان به این نکته توجه داشت و گفت:«انتخابات آینده از دوقطبی‌های انقلاب اسلامی خواهد بود»، اما هیچ تضمینی برای این سخن نداد. خود او می‌داند که ارتش رسانه‌ای غرب پشت چه قطبی در ایران وجود دارد و این قطب در انتخابات 88 چه بلایی سر جمهوریت و اسلامیت نظام آورد.

آنها شورش را به دستور جین شارپ و جر‌ج سوروس از شعار «رای مرا پس بده» شروع کردند و به شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» و «انتخابات بهانه است اصل نظام نشانه است» ختم کردند.

این یعنی راهبرد در هم شکستن «جمهوریت» نظام برای تیر خلاص زدن به «اسلامیت» نظام! یعنی راهبرد 30 ساله آمریکا در مقابله با انقلاب اسلامی. ما از اصلاح‌طلبان «بدخیم» ناامید هستیم، باید ببینیم اصلاح‌طلبان «خوش خیم» در انتخابات آینده چگونه می‌خواهند از راهبرد آمریکا فاصله بگیرند و رقابت را داخل انقلاب تعریف کنند. هوشیاری شورای نگهبان و مهارت دولت در اجرا، ضامن صیانت از جمهوریت و اسلامیت نظام در انتخابات آینده خواهد بود.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.