چهارشنبه 28 ژانویه 15 | 13:57
یادداشت دکتر ویس کرمی

به نام شهیدمطهری، به کام فتنه گران

آقای دکتر علی مطهری، مانند بسیاری از افراد سیاسی، دارای نقاط قوت و ضعفی است. اما مهم، نوع ضعف و قوت و نیز شدت و ضعف هر کدام از آنهاست. آنچه در یکسال اخیر، از جناب آقای دکتر علی مطهری دیده می شود، از چند زاویه قابل بررسی است.


alt

آقای دکتر علی مطهری، مانند بسیاری از افراد سیاسی، دارای نقاط قوت و ضعفی است. اما مهم، نوع ضعف و قوت و نیز شدت و ضعف هر کدام از آنهاست. آنچه در یکسال اخیر، از جناب آقای دکتر علی مطهری دیده می شود، از چند زاویه قابل بررسی است.

چکیده: نوشتار کنونی،به بهانة بیانات و حرکات چند سال اخیر آقای دکتر علی مطهری نوشته شده و به آسیب شناسی پدیده های مشابه مطهری در انقلاب اسلامی می پردازد.

به نظر نگارنده، آقای دکتر علی مطهری، مانند بسیاری از افراد سیاسی، دارای نقاط قوت و ضعفی است. اما مهم، نوع ضعف و قوت و نیز شدت و ضعف هر کدام از آنهاست. آنچه در یکسال اخیر، از جناب آقای دکتر علی مطهری دیده می شود، از چند زاویه قابل بررسی است که به اختصار مورد بررسی قرار می گیرد.

1-جنبه روانشناختی

معروف است ابوسفیان، غلام خود را بالای چاه زمزم گمارده بود که به دروغ مردم بگویدکه -نعوذ بالله- ابوسفیان، چاه زمزم را نجس کرده و زمانی که دلیل جعل این دروغ را جویا شد، ابوسفیان گفت که این کار را برای معروف شدن انجام می دهد و بس!

همه مردم ایران می دانند که مشکلات امروز کشور، تورم وگرانی، مذاکرات هسته ای، اقتصاد وابسته به  نفت، مفاسد اقتصادی، تهدیدات نهاد خانواده، گروه افراطی داعش، وهابیت و امثال آن است. حال سؤال اصلی این است که، آقای علی مطهری، به عنوان نماینده تهران، در کدامیک از موارد بالا دارای تخصص است؟ حال سؤال این است که فردی مانند ایشان که با ندانم کاری منتقدان امروزی خود، معروف شد و کرسی نمایندگی تهران را تصاحب نمود، چه هنری برای حل مشکلات نامبرده و خودنمایی دارد؟ جز این که بر نام شیخ شهید مطهری، تکیه کند و به نام پدر و کام منافقان فتنه گر، آرامش روانی جامعه را مختل کند تا شأن نزول خود را برای  نشستن در جایگاه شهید مدرس، توجیه نماید؟!

همه می دانند که با وجود این که میرحسین موسوی، به مدت بیست سال، از چرخه اجرایی کشور، دور بوده، کشور ایران و انقلاب اسلامی، به خوبی مسیر رشد را طی کرده و عدم حضور ایشان در عرصه سیاست، هیچ آسیبی به روند امور وارد نکرده است. آیا حصر خانگی میر حسن موسوی، مردم و نظام را از کدام مصلحت دور کرده که به دغدغه اصلی آقازاده نواندیش ما تبدیل شده است؟ آیا حصر خانگی موسوی و کروبی، از حصر قانونی منتظری و شریعتمداری که در مقطعی، مرجعیت سیاسی و فقهی داشته اند، غیر طبیعی تر است؟ همه می دانند که برخورد با افراد نامبرده، در زمان امام راحل(رض) صورت گرفته است. آیا آقای مطهری، بیش از امام، قانون اساسی و اسلام را می فهمد؟

2- از منظر فلسفه تاریخ

به نظر نگارنده، یکی از رموز برافتادن سلسله های بزرگ تاریخی مانند عباسیان، عثمانی ها، صفویه -صرفنظر از مشروعیت آنها- این بود که در ابتدای حرکت و تشکیل حکومت، افرادی با تکیه بر توانایی های شخصی خود، دست به تشکیل حکومت زده و آن را با تکیه بر توانایی و نبوغ شخصی، اداره می کرده اند. اما چون نام بنیانگذاران این حرکات، از نظر سیاسی و اجتماعی، بزرگ بوده پس از مرگ آنها، حکومت، از طریق موروثی به فرزندان و وابستگان آنها منتقل شده است.

روشن است که نام و نشان و وراثت ژنتیکی، برای تکیه بر جای بزرگان و پیشبرد اهداف آنان، کفایت نمی کند. به همین دلیل، آثار رخوت و سستی و کاستی در ارکان حکومت پیدا شده و به انقراض آن انجامیده است. ظهور سلاطین بی کفایتی مانند شاه حسین صفوی، در همین راستا قابل ارزیابی است. متأسفانه در انقلاب اسلامی نیز در مواردی به جای تکیه بر توانایی و لیاقت افراد، به اصل و نسب و شهرت پدران افراد تکیه می شود و ظهور قشر نامناسبی به نام آقازاده ها از همین نقطه سرچشمه گرفته است.

علی مطهری، نیز، به دلیل شهرت شیخ شهید، با نوشتن نامه های سرگشاده به خاتمی (رئیس جمهور وقت) با عنوان فرزند شهید مطهری، به جامعه معرفی و ظاهرا با اصرار برخی از شخصیت های سیاسی، در لیست اصولگرایان، وارد مجلس شد و سپس برای حفظ این دولت بی خون دل، رو به خود زنی سیاسی آورد. در حالی که اگر ایشان، بر اساس توانایی شخصی خود، بالا می آمد، بدون خودزنی هم قادر به حفظ موقعیت نمایندگی خود بود و نیاز به این همه تکرار قصه حصر خانگی فتنه گران نبود. البته این یک برداشت خوش بینانه از ماجرا است. چرا که برخی از رفتارهای اخیر ایشان به عملیات انتحاری برای دفاع از کسانی است که نمک پرورده آنان است! لازم به تذکر است که این اشتباه در مورد برخی دیگر از آقازاده ها در حال جریان است.

درس اول.در همه حال، بایستی شرایط جامعه به گونه ای باشد که فرصت رشد و ترقی افراد بر اساس کمالات خودشان باشد نه شهرت وفضل پدر! جناب آقای علی مطهری، نه دیروز  شرایط قرار گرفتن در لیست نخبگان را داشت و نه امروز خطر بزرگی برای اسلام است. اصولا خانی نیامده بود که بخواهد برود! به نظر نگارنده، بهترین برخورد با امثال ایشان “صفح جمیل” و “مروا باللغو مروا کراما” است. البته نصیحت دوستان دلسوز و نقد سخنان ایشان، برای تنویر افکار عمومی ضروری است: “أُولئِكَ الَّذينَ يَعْلَمُ اللَّهُ ما في‏ قُلُوبِهِمْ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَعِظْهُمْ وَ قُلْ لَهُمْ في‏ أَنْفُسِهِمْ قَوْلاً بَليغاً.”(نساء،63)

3- از منظر ملاک حقalt

تکیه بر بزرگانی مانند شهید مطهری هم، بایستی به دور از افراط و تفریط باشد. در این مورد هم برخی چنان سخن می گویند که گویا پس از شهید مطهری و آثار ایشان، حرفی برای گفتن و مسأله ای برای حل کردن وجود ندارد. در حالی که این برداشت غلط است. به عنوان مثال، از کتاب شهید جاوید، مرحوم صالحی نام می برم که دارای تأیید تعدادی از اندیشمندان شیعه بود. اما کتاب مزبور، در مورد علم غیب امام به شهادتش، با نقد شهید مطهری مواجه شد و ایشان نیز در کتاب عصای موسی به پاسخ نقدهای شیخ شهید پرداخت. اما در دوران سازندگی، با استناد به فرمایش امام راحل -مبنی بر سازنده بودن آثار شهید مطهری- از چاپ کتاب نامبرده جلوگیری شد. البته در این مورد به نظر نگارنده، نظر مرحوم صالحی بسیار ضعیف است. اما بحث کنونی ما ناظر به اهمیت نقد و نظر آراء و آزاد اندیشی است. چرا که نقد یک تفکر قوی به تثبیت آن می انجامد.

واقعیت این است که مطهری بسیار بزرگ بود اما نه معصوم بود و نه کتب ایشان، مخزن علم الهی و غیر قابل نقد است. به همین دلیل، رهبر معظم انقلاب، در موارد متعددی، تآکید می کنند که نباید در مطهری متوقف ماند: “……بايد اولًا شخصيت فكرى و هويت روشن‏فكرى مرحوم مطهرى‏ و نقش او در جريان فكرى و روشن‏فكرى اسلامى در كشور باشد – كه اين بسيار مهم است- ثانياً تلاش شود اين جريان تداوم پيدا كند و متوقف نشود؛ چون ما هميشه به مطهرى‏ نياز داريم. در شخص شهيد مطهرى‏ نمى‏شود متوقف شد. بر پايه‏ى پيشرفتهاى فكرى و نوآورى‏هاى او بايد جامعه و مجموعه‏ى فكرىِ اسلامى ما به نوآورى‏هاى ديگرى دست پيدا كند. ما احتياج داريم مطهرى‏هايى براى دهه‏ى 80 و 90 داشته باشيم؛ چون نيازهاى فكرى روز به روز و نوبه‏نو وجود دارد…”[i]

یکی از اشکالات دکتر مطهری این است که به جای استدلال بر مواضع نادرست خود، آنها را با استناد به شهید مطهری، اثبات می کند. در حالی که برخی از نظرات شیخ شهید از متشابهات افکار ایشان است و بایستی با محکمات دین محک بخورد. (مجموعه ‏آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏24، ص: 175) به عنوان نمونه جناب دکتر علی مطهری، به مناسبت انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 در جمع اساتید بسیجی استان اصفهان، که نگارنده مجری آن بود، با ورود آقای هاشمی رفسنجانی به انتخابات مخالف بود و دلیل این امر را مخالفت شهید مطهری با ورود روحانیت به کارهای اجرایی عنوان نمود. در کمال تعجب، ایشان در سال 1392 با التماس از آقای هاشمی، خواهان ورود ایشان به عنوان یگانه منجی انقلاب شد!!

درس دوم. بایستی افراد را با حق محک بزنیم نه این که افراد غیر معصوم، ملاک حق باشند. بایستی آزاد اندیشی، را در جامعه ارج بنهیم و در چارچوب قانون و اخلاق اسلامی به رواج آن کمک کنیم. این کار، از تشکیل بت هایی که شکستن آنها هزینه سنگینی دارد، جلوگیری می کند.

4-ضعف تئوریک بر اثر توقف در کتب شهید مطهری

امروزه، مسائل فراوانی در جامعه، بروز نموده که نیازمند پاسخ علمی و دقیق می باشد. اما کتب شهید مطهری -به عنوان یگانه منبع آقازاده جنجالی ما- به دلیل شرایط زمانی صدور آنها، از حل این مشکلات فکری ناتوان است. به عنوان مثال، بحث حساس ولایت فقیه، در آثار شیخ شهید، مورد بحث جدی قرار نگرفته و شاید راز برداشت های غلط دکتر علی مطهری از ولایت فقیه، به همین موضوع بر می گردد!

اگر آقای دکتر مطهری، به ولایت فقیه اعتقاد و علم کافی دارد، بایستی ازتعریف و شرایط “حکم حکومتی”هم اطلاع داشته باشد. از مسلمات اسلام است که حاکم اسلامی، در راستای حل مسائل کشور، در مواردی می تواند، حتی احکام اولیه را به طور موقت تعطیل نماید. کما اینکه مرحوم میرزای شیرازی، استعمال تنباکو را در حکم محاربه با امام زمان، اعلام فرمود! حصر سران فتنه، بر اساس تصمیم شورای امنیت ملی از همین قبیل است.

حال سؤال ما این است که جناب ایشان، چرا برای لغو حکم حکومتی ولی فقیه، به اصول قانون اساسی، استناد می جوید! حکم حکومتی، بر اساس مصلحت نظام، برای رفع تزاحم، از ولی فقیه صادر و پس از رفع تزاحم، با تشخیص ایشان نیز لغو می شود. موقتی بودن حکم نیز به همین معناست. پس این همه جنجال ایشان را جز بیسوادی یا مرض، بر چه چیزی می توان حمل نمود؟ آیا جناب ایشان، اصل 57 را در مورد ولایت مطلقه ندیده یا این که معنای  ولایت مطلقه فقیه را نمی داند یا ایشان، مصلحت را بهتر از ولی فقیه تشخیص می دهد؟ آیا حصر سران فتنه از کشتن اصحاب جمل توسط علی(ع) در عین ممنوع کردن تصرف در اموال آنها عجیب تر است؟ آیا دکتر مطهری نمی داند که پیامبر اسلام(ص) در فتح مکه، که همه را بخشیدند، خون یک شاعر و دو خواننده را به دلیل اشعار هجوی که علیه اسلام می سرودند و می خواندند، هدر اعلام  فرمود؟! آیا ایشان نمی داند که قرآن کریم، در سورة احزاب، پس از آنکه گروهی از اراذل و اوباش، مزاحم زنانی شدند که از مسجد برمی گشتند، و به تشویش اذهان عمومی می پرداختند و شایعه پراکنی(اراجیف) می کردند ونیز افراد مریض القلب را به تبعید تهدید فرمود، آنها را ملعون خواند و در صورت اصرار، به قتل، تهدید فرمود؟!

يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى ‏أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً. لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَ كَفِيها إِلاَّ قَلِيلاً. مَلْعُونِينَ أَيْنَ ما ثُقِفُوا أُخِذُوا و َقُتِّلُوا تَقْتِيلاً. سُنَّةَ اللَّهِ فِي الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِيلاً (احزاب،59-62)

“هان اى پيامبر! به همسرانت، و دخترانت و زنان مؤمنين، بگو تا جلباب خود پيش بكشند، بدينوسيله بهتر معلوم مى‏شود كه زن مسلمانند، در نتيجه اذيت نمى‏بينند، و خدا همواره آمرزنده رحيم است. اگر منافقان و بيمار دلان و گل‏آلودكنندگان جو مدينه، دست بر ندارند، تو را عليه آنان مامور مى‏كنيم، تا ديگر جز مدتى كوتاه در مجاورتت نمانند. در حالى كه ملعون و رانده باشند، به طورى كه هر جا ديده شوند كشته شوند. سنت خدا در اقوام گذشته و قبل از اين نيز همين بود، و تو هرگز سنت خدا را دگرگون نخواهى ديد.

آیا بیانیه های سران فتنه و دخالت غیرمستقیم یاران پشت پرده آنها، آتش زدن مساجد، حمله به بسیج، اتهام به نظام اسلامی، مصداق همین فتنه گری ها نبوده و نیست؟ آیا امثال موسوی و کروبی و هم سوگندهای آنان، باعث کشتار دهها نفر و تخریب اموال عمومی نشدند؟ آیا این گناهان، از اراجیف بافی و مزاحمت برای زنان مسلمان، کمتر است؟! آیا رفتارهای امروز مطهری به اشعث بن قیس شباهت ندارد که در عین حضور در لشکر علی(ع) با ایراد های خود، حضرت علی را به خشم می آورد و در بحبوحه جنگ علی را به صلح با معاویه وادارنمود؟؟! این که دکتر مطهری، علی رغم اطلاع از نظر ولی فقیه، همچنان بر موضع خود تاکید دارد، انسان را نگران می کند!

راه نجات امثال دکتر مطهری را قرآن چنین بیان می فرماید:

وَ یَقُولُونَ طاعَةٌ فَإِذا بَرَزُوا مِنْ عِنْدِکَ بَیَّتَ طائِفَةٌ مِنْهُمْ غَیْرَ الَّذی تَقُولُ وَ اللَّهُ یَکْتُبُ ما یُبَیِّتُونَ فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ کَفى‏ بِاللَّهِ وَکیلاًأَ فَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فیهِ اخْتِلافاً کَثیراًوَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَ إِلى‏ أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَتُهُ لاَتَّبَعْتُمُ الشَّیْطانَ إِلاَّ قَلیلاً

مى‏گويند: وظيفه ما اطاعت است [و بايد دعوت به جهاد تو را بپذيريم] وليكن همين كه از نزد تو بيرون مى‏شوند، شبانه تدبيرى مى‏انديشند غير از آنچه كه در پاسخ تو گفته بودند، خدا آنچه را در پنهانى طرح‏ريزى مى‏كنند ثبت مى‏كند، از آنان روى بگردان و برخدا توكل كن كه تكيه گاه بودن خدا (براىتو) كافى است….و چون از ناحيه كفار خبرى از امن و يا خوف به اين سست ايمان ها برسد آن را منتشر سازند، در حالى كه اگر قبل از انتشار، آن را به اطلاع رسول و صاحبان امر خويش رسانده، درستى و نادرستى آن را از آنان بخواهند، ايشان كه قدرت استنباط دارند، حقيقت مطلب را فهميده، به ايشان مى‏گويند و اگر فضل و رحمت خدا بر شما نبود جز مواردى انگشت شمار هر لحظه شيطان را پيروى مى‏كرديد. (سوره النساء، آيات 81، 83).

ربنا لا تؤاخذنا ان نسینا أو اخطأنا.


[i]-بيانات در ديدار اعضاى كنگره‏ى حكمت مطهر(18/ 12/ 1382)

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.