یکشنبه 15 مارس 15 | 16:32
بهار در شعر شعرای افغانستان

شعر: نوروز را نداده کسی راه در قطار

سروده‌ای با نام «سفارش» از محمدکاظم کاظمی، حال و هوای مهاجران افغانستانی را در آستانه نوروز بیان می‌کند.


13930417000437_PhotoA

سروده‌ای با نام «سفارش» از محمدکاظم کاظمی، حال و هوای مهاجران افغانستانی را در آستانه نوروز بیان می‌کند.

 

وصف بهار و نوروز در سروده‌های اغلب شاعران افغانستان دیده می‌شود. افغانستان از جمله کشورهای حوزه تمدنی نوروز است و به همین دلیل شاعران این سرزمین به عید باستانی نوروز و بهار توجه ویژه‌ای دارند.

در آستانه عید نوروز و فصل بهار، اشعار تعدادی از شعرای مهاجر و داخل افغانستان در وصف بهار و نوروز برای خوانندگان انتخاب شده است.

محمد کاظم کاظمی شاعر مشهور افغانستانی مقیم ایران، سروده‌ای دارد که در آن عید نوروز با حال و هوای مهاجرین افغانستانی تلفیق شده است.

تسبیح و فال حافظ و قندان نقره‌کار

فرهنگ انگلیسی و دیوان شهریار

مُهر امین و پستة خندان و زعفران‌

« بگذار تا حقوق بگیرم‌، بزرگوار!
گفتی که در اوایل اسفند می‌رسی‌

اسفند، ماه آخر سال است و اوج کار

اسفند کودکی است که تعطیل می‌شود

از پشت میز می‌رود آخر به پشت دار

اسفند پسته‌ای است که مادر می‌آورد

تا بشکند به مزد و نشیند به انتظار

اسفند دختری است که آسوده می‌شود

از درد زندگی به مداوای انتحار

اسفند لوحه‌ای است که آماده می‌شود

بر قطعة صد و سی و شش‌، قبر شصت و چار

اسفند نامه‌ای است که تمدید می‌شود

آری‌، اگر که یار شود بخت و روزگار

«این نامه‌ها به بال کبوتر نمی‌شود

باج و خراج بایدمان داد، بی‌شمار»
اسفند ناله می‌کند و دود می‌شود

در دفع چشم زخم بزرگان روزگار

 *
گفتی قطار خرّم نوروز می‌رسد

نوروز را نداده کسی راه در قطار

نوروز، گرم کوره و نوروز پشت چرخ‌

نوروز مانده آن طرف سیم خاردار
*
پرسیده‌ای که «سال‌ِ فراروی‌، سال چیست‌؟

نومید بود باید از آن یا امیدوار؟»

وقتی که سال‌، سال کبوتر نمی‌شود

دیگر چه فرق می‌کند اسپ و پلنگ و مار؟

این خرّمی بس است که سنجاق می‌شود

بر سررسید کهنة من برگی از بهار

تا شعر تازه‌ای بنویسم بر آن ورق‌

از ما همین دو جمله بماند به یادگار

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.