دوشنبه 13 آوریل 15 | 20:01

پرویز پرستویی مجری شد

در رونمایی از دو کتاب «سفر به روایت سرفه‌ها» و «سفر به جزیره سوخته» که در حوزه هنری با حضور خانواده جانبازان شیمیایی برگزار شد به مناسبت روز زن از همسران جانبازان تقدیر به عمل آمد.


13940124000642_PhotoA

در رونمایی از دو کتاب «سفر به روایت سرفه‌ها» و «سفر به جزیره سوخته» که در حوزه هنری با حضور خانواده جانبازان شیمیایی برگزار شد به مناسبت روز زن از همسران جانبازان تقدیر به عمل آمد.

 

کتاب فارسی-انگلیسی «سفر به جزیره سوخته» نوشته هدایت‌الله بهبودی و ترجمه ژاپنی کتاب «سفر به روایت سرفه‌ها» نوشته حمید حسام امروز دوشنبه 24 فروردین ماه در تالار مهر حوزه هنری رونمایی شد.

بر اساس این گزارش، اجرای مراسم بر عهده پرویز پرستویی بازیگر سینما و تلویزیون بود، او بخش‌های برنامه را اعلام و حتی به این دلیل که در سفر به هیروشیما با گروه جانبازان همراه بود به خوبی آنها را معرفی می‌کرد.

* فرزند شهید صادقی: پدرم همیشه خوش خنده و مهربان بود

ابتدای مراسم به تجلیل از خانواده جانباز شهید جهانشاه صادقی اختصاص داشت که پس از پخش فیلم کوتاهی از سفر وی به همراه دیگر جانبازان شیمیایی به شهر هیروشیما از خانواده وی تقدیر به عمل آمد.

فرزند این شهید در غیاب مادرش هدیه‌ای را از کمال تبریزی دریافت کرد و با بغض در صدا اینگونه گفت که، دوست داشتم امروز در اینجا پدرم حضور داشت و شخصا تجلیل می شد. امیدوارم که راهش ادامه یابد، پدرم همیشه خوش خنده و مهربان بود و امیدم این است که ما نیز بتوانیم همانند او باشیم.

* کمال تبریزی: امیدوارم خداوند عمری اعطا کند تا بخش کوچکی از ایثارهای جانبازان شیمیایی را هنرمندانه به تصویر بکشیم

کمال تبریزی از کارگردانان سینمای کشورمان هم پس از اهدای لوح به فرزند این شهید عنوان داشت: آنقدر ناگفته در مورد درد و رنج جانبازان باقی مانده که منجر شده این روزها خیلی ها از روزگار و حال آنها اطلاعی نداشته باشند.

وی گفت: امیدوارم خداوند عمری به ما اعطا کند که بتوانیم در کنار سایر هنرمندان بخش کوچکی از ایثارهای آنها را هنرمندانه به تصویر بکشیم.

وی در ادامه به شهید صادقی اشاره کرد و گفت: در سفری که با این شهید بزرگوار به هیروشیما داشتیم، صداقتی ناب را در وجودش شاهد بودم. هر حرفی که از دهانش خارج می شد تنها ناشی از اعتقادی بود که از صمیم قلب به آن داشت.

وی ادامه داد: خبر شهادتش هم برای من حس عجیبی داشت. در طول این سفر هر گاه می‌دیدمش به این فکر می کردم که این افراد فاصله کوتاهی را در حیات طی خواهند کرد و همین موضوع نوعی حال درونی را در آنها ایجاد کرده بود که در کلامشان نیز می شد آن را دید.

* پخش کلیپی از شهید منصور زنگی آبادی و سخنرانی نماینده سازمان ملل

در ادامه این مراسم، کلیپی از شهید منصور زنگی‌آبادی از دیگر جانبازان شهید شیمیایی پخش شد و در ادامه از الیزابت لوئیس کارمند و فعال سازمان ملل در تهران برای سخنرانی دعوت شد. سخنرانی او به یادبود شهید جهانشاه صادقی بدین شرح است؛

من نخستین بار جهانشاه صادقی را در بهمن سال گذشته دیدم، زمانی که او با شهامت تجربیات خود از دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و این‌که چگونه در معرض سلاح‌های شیمیایی قرار گرفته بود، با من در میان گذاشت.

من روبروی او نشستم و به داستان او گوش دادم. برایم واقعاً دشوار بود خشونت/ وحشت تجربیات ناشی از جنگ و مصدومیت را با مهربانی مردی که در مقابلم نشسته بودم یک‌جا ببینم.
زیرا در مقابل من مردی بود که قلبش سرشار از صلح و احساسات شاعرانه بود.

چگونه او توانسته بود با وجود همه آن‌چه برایم تعریف می‌کرد به زندگی ادامه دهد؟ در میان کشتار و آشفتگی. چگونه او می‌توانست هم‌چنان در مقابل دشمنان سابقش بخشنده/ بزرگوار باشد؟
ولی این جوهره جهانشاه صادقی بود. مهربانی. شخصیتی با عمقی بی‌کران/ عمق بی‌کران یک شخصیت. و بالاتر از همه تلاشی فداکارانه/ بی‌پایان برای انجام هرکاری که مانع شود اتفاقی که برای او افتاده، برای دیگران هم روی دهد.

جهانشاه صادقی، دلیرانه به عنوان یک پزشک‌یار در زمان جنگ و در خط مقدم به کشورش خدمت کرد. از خود گذشتگی او زندگی بسیاری از رزمندگان مجروح در زمان جنگ را نجات داد.

او به من گفت: «من عاشق کارم بودم. واقعاً احساس می‌کردم مفید هستم. من سربازانی را با جراحت‌های بسیار وخیم می‌دیدم و احساس می‌کردم وظیفه دارم به این سربازان آسیب‌دیده کمک کنم تا زنده بمانند.»

متاسفانه جهانشاه صادقی خود نیز مانند این سربازان مجروح شد. مصدومیت او نتیجه یک حمله شیمیایی به بیمارستان صحرایی سومار در نهم دی ماه سال 1365 بود، جایی که او در آن زمان مشغول خدمت بود.
آن روز، 8 بمب حاوی خردل گوگردی بر روی این بیمارستان فرو افتاد. و از آن روز زندگی او با درد، دشواری، چشمان همیشه اشک‌آلود، شب‌های بی‌خوابی و تنگی نفس همیشگی همراه شد.

جهانشاه صادقی خیلی زود از میان ما رفت. زندگی که به واسطه کاربرد بی‌رحمانه سلاح‌های شیمیایی کوتاه شد. اما مرگ او بیهوده نبود.

جهانشاه صادقی با صحبت‌های شجاعانه خود بر ضد کاربرد سلاح‌های شیمیایی، میراثی گران‌بها برای نسل آینده بر جای گذاشته است؛ هم در ایران و هم در دیگر بخش‌های دنیا.

او با مشارکت خود دریکی از پروژه‌های موزه صلح با نام نوای صلح؟! ، تجربیات دست اول خود را در خصوص این‌که سلاح‌های شیمیایی چه بر سر انسان‌ها خواهند آورد و چرا هیچ‌گاه نباید به کار روند، در اختیار فرزندان و نوادگان ما گذاشته است.

اما بیش از آن، او از این سخن گفت که همه ما باید نقش خود را در ایجاد فرهنگ صلح، آموختن درک متقابل، اعتماد به یکدیگر و دوستی هرچه بیش‌تر بازی کنیم.

دوست دارم سخنانم را با جملاتی از خود جهانشاه صادقی به پایان برسانم: «هر فعال صلحی در جهان، فارغ از این که چه مذهبی دارد؛ باید بسیار تلاش کند تا مطمئن شود دیگر خشونتی علیه انسان‌ها رخ نخواهد داد. باید به قرآن، انجیل و تورات مراجعه کنیم و هر آن چه خوبی در آن‌ها نوشته شده پیدا کنیم و با رعایت آن‌ها زندگی کنیم. فکر می‌کنم مسئولیت همه ماست که با هم دوست باشیم و به یکدیگر لبخند بزنیم. آن وقت است که این همه تنش بین کشورها و ملت‌‎ها ناپدید خواهد شد. آن وقت است که مردم خوشحال خواهند شد. آن‌وقت است که من هم خوشحال خواهم شد. »

* گری لوئیس: جنگ از ذهن آدمی آغاز می‌شود، صلح نیز باید از ذهن آدمیان آغاز شود

گری لوئیس، کارمند سازمان ملل در تهران در ادامه این مراسم در سخنانی اظهار داشت: من به شخصه دو کتابی که امروز در این مجلس رونمایی می شود را نخوانده‌ام، اما اضافه شدنش به دانش ما در مورد حملات اتمی و شیمیایی را تبریک می گویم.

وی در ادامه با بیان اینکه از زمان حضورم در ایران اطلاعات زیادی درباره تاثیر سلاح های شیمیایی روی قربانیانش به دست آورده‌ام و مایلم در این زمینه از تلاش موزه صلح تشکر کنم، گفت: سازمان ملل نیز به این تلاش ها احترام می گذارد.

لوئیس با تاکید بر اینکه از آنجایی که جنگ از ذهن آدمی آغاز می شود صلح نیز باید از ذهن آدمیان آغاز شود، افزود: من همیشه فکر می کنم که معنای صلح واقعی چیست؟ آیا داشتن امنیت واقعی است؟ اینکه غذایی مناسب داشته باشند و شغلی که برای آن تلاش کنند؟ به نظرم اگر به این موضوع بیشتر فکر کنیم کمتر در جنگ ها حاضر خواهیم بود

وی همچنین به شهید جهانشاه صادقی اشاره کرد و گفت: یک سال قبل در مراسمی که به خاطر قتل عام در روآندا برگزار کرده بودیم آقای صادقی نیز حضور داشتند. وقتی در آن جلسه میان حاضران اختلاف نظر و تنشی ایجاد شد او در سخنانی با ابراز تاسف این این نزاع عنوان داشت: آنچه که باعث درگیری در جهان می شود، این است که نمی توانیم در چشمان طرف مقابلمان نگاه کنیم و حرف بزنیم. این سخنان او در کنار اینکه قربانی جنگ شیمیایی بود حاضران را تحت تاثیر قرار داد که چطور چنین فردی اینگونه اصول اولیه انسانیت را با زیبایی روایت می کند.

* همسر شهیدی که اشک امان صحبت به او نداد

در ادامه مراسم، مرضیه طهماسبی، همسر شهید زنگی‌آبادی توسط محسن مؤمنی رئیس حوزه هنری مورد تجلیل قرار گرفت.

وی که با تالم خاطر سخن می‌گفت و به سختی اشک خود را نگه داشت تا چند کلامی صحبت کند، گفت: خوشحالم که همسرم دوستانی مانند شما دارد و از یادتان نمی رود. امیدوارم خدا هم به من صبری بدهم که بتوانم دوری او را تحمل کنم.

* پخش کلیپ و تقدیر از همسر شهید عطشانی/ شهیدی که در نوروز به خیل همرزمانش پیوست

بخش بعدی این مراسم، بخش کلیپی از شهید منصور عطشانی و تجلیل از همسر وی بود.

همسر این شهید پس از دریافت هدیه خود که توسط داریوش فرضیایی یا همان عمو پورنگ به وی اهدا شد.

این همسر شهید که سال‌ها در کنار همسرش پرستار وی بود و در فروردین 94 او را به خیل همرزمانش سپرد در این مراسم گفت: خوشحالم از اینکه در جایی هستم که فکر می‌کنم روح همسرم هست. امروز اینجا عزیزانی هستند که مانند همسرم در زندگی زخم برداشتند تا سپر بلای تمام مردم ایران شوند. 34 سال زندگی با او برایم خاطرات زیادی داشت، اما در این 40 روز آخر تا ساعت 16:00 روز پنجم فروردین ماه 94 دیگر حس کردم که او می خواهد برود. با من خداحافظی کرد. می دانستم که سال ها است دوست دارد به میان دوستانش برگردد و به همین خاطر تنها از او خواستم که شفاعت من را بکند.

* داریوش فرضیایی: ممنون رشادت جانبازان شیمیایی هستم که شهید زنده عصر ما هستند

داریوش فرضیایی هم در چند جمله کوتاه ضمن ادای احترام به مقام شهدا و جانبازان شیمیایی عنوان کرد: هر آنچه که ما داریم، یعنی من و امثال من، که در آرامش زندگی می کنیم و ممنون رشادت چنین افرادی است که شهید زنده عصر ما هستند و هیچ انتظاری از هیچ مقام و مسئولی ندارند.

* معرفی یک مترجمی که در اسارت‌گاه‌های بعثی‌ها رزمندگان ایرانی را کمک می‌کرد/ تقدیر از ملا صالح قاری

ملاصالح قاری، دیگر شخصیتی بود که در این مراسم از همسر وی تجلیل شد.

قاری، مترجمی عراقی بود که در ماجرای اسارت 23 نوجوان ایرانی در عراق پس از عملیات آزادسازی خرمشهر با وجود عراقی بودن به یاری و کمک به اسرای ایرانی پرداخت.

* درخواست گلعلی بابایی از هنرمندان برای شناساندن چهره یک مترجم در اسارتگاه‌های عراق

سردار گلعلی بابایی رئیس سازمان هنری و ادبیات دفاع مقدس که هدیه قاری را به همسر وی اهدا کرد، درباره این مترجم که سالها پیش با او آشنا شده بود،تصریح کرد: سالها پیش او را دیدم و با وی مصاحبه‌ای انجام دادم، او اتفاقاتی که در کلیپ پخش شد را برای من کامل تعریف کرد، اتفاقاتی که برای او افتاد چهره ناشناخته‌اش را آشکار کرد، او حتی مدتی پس از آزادی تحت تعقیب بود چرا که عنوان ستون پنجم دشمن را به او می‌دادند،  ولیاو جرو افراد خاص جامعه ما است.

وی ادامه داد: از دوستان هنرمند تقاضا دارم این شخصیت را بشناسانند زیرا او سریال بلندی است که می‌تواند موارد مختلف را از سینه او استخراج کرد و به گوش مردم رساند.

ملاصالح قاری نیز پس از دریافت جایزه و اهدای آن به دخترش در سخنان کوتاهی خاطر نشان کرد: من در جایی ناخواسته قرار گرفتم که حکمت خداوند بود و نعت او بود که شامل حال من شد تا از این جریان سرافراز بیرون بیایم.

* بخش بعدی این مراسم تجلیل از همسران جانبازان موزه صلح تهران بود

در این بخش از مراسم، همسر جانباز تقی پور، مدیر موزه صلح تهران، مادر شهید محمد طباطبایی، همسر جانباز حمید صالحی، همسر جانباز بهروز عباسی، همسر جانباز علیرضا یزدان پناه، همسر جانباز اسدالله محمدی، همسر جانباز محمد رضایی، همسر جانباز کاظم مقدس و همسر جانباز حسن حسنی‌سعدی و… مورد تجلیل قرار گرفتند.

* حسام: به زبان مشترکی به نام دل رسیده‌ایم

حمید حسام که کتاب «سفر به روایت سرفه‌ها» را تالیف کردهف در این مراسم اظهار داشت: این مراسم بهترین مکان است تا سلام دهیم به حلقه‌ای توانست نماینده سازمان ملل و شما عزیزان و حتی دوستانی که 13 هزار کیلومترها آن سو تر هستند مانند خانم سویا را گرد هم آورد. این حلقه انعکاس همان صداها و نفس‌ها و سرفه‌های است، ترجمه همدلی است که از همزبانی بهتر است از این رو نشان داده‌ایم که ما به زبان مشترکی به نام دل رسیده‌ایم. خدا را شاکرم که توانستم نیم نگاهی به دلهای شما داشته باشم.

* بهبودی خطاب به جانبازان شیمیایی: حلال کنید، 30 سال نان اسم شما را خورده‌ایم

هدایت‌الله بهبودی نویسنده کتاب «سفر به جزیره سوخته» هم در این مراسم ابراز داشت: این کتاب در آن جایگاهی نبود که به این برنامه بیاید و روی سکو قرار بگیرد و بخواهیم از آن رونمایی کنیم.

وی افزود: آقای حبیب احمدزاده اما مرا قانع و توجیه کرد نه بخاطر اینکه در کتاب از در و دیوار ژاپن هم یاد آمده بلکه بخاطر یادی که در کتاب از جانبازان شیمیایی شده است.

بهبودی عنوان کرد: 30 سال و اندی است که نان اسم شما‌ها(جانبازان شیمیایی) را می‌خورم، تعدادی از شماها نیستید، یک تعدادی که هستید مرا حلال کنید، تا نان حلال از گلوی ما پایین رود و آن دنیا پوست موز زیر پای ما نباشد.

* اجرای پرستویی و بغض فروخورده/ هماهنگی‌های حبیب احمدزاده

همانگونه که اشاره شد اجرای برنامه برعهده پرستویی بود او مدام با حبیب احمدزاده هماهنگی‌هایی را برای دعوت از میهمانان انجام می‌داد زیرا سنگ بنای این برنامه احمدزاده بود که پرستویی در خلال سخنانش از وی هم تقدیر کرد.

حبیب احمدزاده هم حق مطلب را برای جانبازان شیمیایی و همسرانشان ادا کرد و به مناسبت گذشت چند روز ی از روز زن و ولادت حضرت زهرا(س) از همسران جانبازان تقدیر به عمل آورد.

به گزارش خبرنگار فارس، این مراسم با استقبال فراوان جانبازان شیمیایی و هنرمندان همراه بود، که در آن از خانواده شهدا و جانبازان شیمیایی هشت سال دفاع مقدس تقدیر و تجلیل به عمل می‌آید.

در پایان این مراسم با حضور محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری، لوئیس نماینده سازمان ملل در تهران، کمال تبریزی از دو کتاب فارسی-انگلیسی «سفر به جزیره سوخته» نوشته هدایت‌الله بهبودی و ترجمه ژاپنی کتاب «سفر به روایت سرفه‌ها» نوشته حمید حسام امروز دوشنبه 24 فروردین ماه در تالار مهر حوزه هنری رونمایی به عمل آمد و همه حاضران عکسی به یادگار انداختند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.