پنج‌شنبه 25 نوامبر 10 | 10:35

امیرالمومنین حجتیه‌ای نبود!

نمي دانم آن ها كه در جلسات معرفتي(!) و جشن‌هاي آن چناني خود در خانه‌هاي اشرافي شمال شهرشان به ناسزاگويي به اهل سنت و پيشوايانشان مشغول اند و براي شادي دل دختر پيامبر در مذمت آن‌ها داستان‌هاي خيالي مي‌گويند و اشعار ركيك مي‌سرايند، چگونه از كنار سيره‌ي امامشان مي‌گذرند؟


تریبون مستضعفین- محمد ثقفی

وحدت بين مذاهب اسلامي نه محتاج به كتمان عقايد است و نه موجب كم رنگ شدن آن‌ها. الگوي وحدت ما همان پيشواي مذهب ماست. امام علي(ع) هرگز به بهانه‌ي وحدت از مطالبه‌ي حق خود و صراحت لهجه‌اش در شكايت از غاصبان نكاست، اما اين باعث نشد كه از جماعت مسلمين كناره بگيرد و از ياري حكومت بپرهيزد.

– پس از ماجراي سقيفه امام و يارانش از بيعت با ابوبكر اجتناب كردند، اما آن هنگاه كه تهديد روميان و قبايل مرتد براي اسلام و مسلمين جدي شد به ياري حكومت در دفع فتنه شتافتند.

– امام درخواست ابوسفيان را براي مطالبه‌ي خلافت و وعده‌ي پشتيباني فرزندان عبد مناف نپذيرفت و در سخناني مردم را به دوري از فتنه دعوت كرد.

– در نبرد ذوالقصه با مرتدان، امام به ابوبكر پيشنهاد كرد كه خود به جنگ نرود و او نيز اين چنين كرد.

– بعد از وفات پيامبر، امام ترديد ابوبكر را در جنگ با روم برطرف كرد و مژده‌ي پيروزي به او داد. ابوبكر شاد شد و گفت: «اين علي وارث علم پيامبر است، هركه در راستي او شك كند منافق است.»

– سه خليفه‌ي اول بارها براي قضاوت از علي ياري مي‌جستند تا جايي كه بارها «لولا علي لهلك العمر» شنيده شد.

– درجنگ با ايران امام علي به خليفه پيشنهاد كرد كه خود به جنگ نرود، او نيز سعد وقاص را به فرماندهي سپاه گماشت.

– درنبرد سپاه اسلام با هراكليوس (قيصر روم) امام به عمر گفت كه فرمانده‌ي سپاه اسلام (ابوعبيده) را به پيروزي مژده دهد و از ترديد درآورد.

– در جنگ بيت المقدس عمر پس از مشورت با امام گفت: «من جز به مشورت علي عمل نمي‌كنم و او را در مشورت مي‌ستايم و پيشاني‌اش را سفيد مي‌بينم.»

– در جنگ خراسان امام ويژگي شهرهاي خراسان را به عمر گفت و او را به فتح آن‌جا ترغيب كرد.

– سلمان فارسي و عمار ياسر از ياران امام علي با اذن او از طرف عمر به ولايت مدائن و كوفه گماشته شدند.

– مالك اشتر در نبرد قادسيه از فرماندهان بود و «آمد» و «نصيبين» به دست او فتح شد.

– حذيفه بن يمان در جنگ نهاوند جزو فرماندهان بود.

– عمار ياسر در فتح مصر فرماندهي سواره نظام را به عهده داشت.

-هاشم بن عقبه يار وفادار امام در زمان خليفه‌ي دوم فرمانده‌ي سپاه پنج هزار نفري شد و در فتح بيت المقدس و آذربايجان حضور داشت.

– جرير بن عبد الله ديگر يار امام در حمله به عراق و حيره فرمانده سپاه بود.

– امام علي سه بار به هنگام خروج عمر ابن خطاب از مدينه، از جانب او به جانشيني و اداره¬ي امور شهر منصوب شده است؛ اول حركت عمر به سوي شام، دوم اعزام سپاه كمكي براي نبرد قادسيه و جسر و سوم حركت براي سامان دادن اوضاع بيت المقدس.

– خليفه‌ي دوم در مسائل اقتصادي چون چگونگي دريافت افراد از بيت المال، مصرف جواهرات كعبه و تقسيم سرزمين‌هاي عراق با امام علي مشورت كرد و طبق رأي او عمل نمود.

– پس از فتح مدائن خليفه تصميم به ثبت تاريخ گرفت و به پيشنهاد امام علي هجرت پيامبر را مبدأ قرار داد.

– در غائله‌ي شورش عليه عثمان، امام نقش ميانجي بين خليفه و ناراضيان را ايفا كرد؛ به خليفه و اهل بيتش آب رساند و فرزندان خود را براي محافظت از خانه‌اش گماشت.

– پس از قتل عثمان، امام به شورشيان و محافظان خانه اعتراض شديدي كرد و به همراه چند نفر از اصحاب عثمان را به خاك سپرد.

– امام علي دخترش ام كلثوم (دختر فاطمه‌ي زهرا) را به عقد عمر بن خطاب درآورد. (كافي، ج6، ص 115)

– امام علي پسراني معروف به‌ ابوبكر (فرزند ليلي بنت مسعود الدارميه) عمر (فرزند ام حبيب بنت ربيعه) و فرزندي به نام عثمان (فرزند ام البنين) داشت كه دو نفر اخير در كربلا به شهادت رسيدند. (كشف الغمة في معرفة الأئمة؛ لعلي الأربلي 2/66)

– امام علي در جنگ صفين يارانش را از دشنام دادن به معاويه و سپاهيانش باز داشت. (نهج البلاغه،خ206)

– امام در پاسخ شاعري كه در ذي حق بودن امام براي خلافت و ذم مخالفين ايشان شعر تحريك‌آميزي سروده بود او را از اين كار نهي كرد و حفظ اسلام را مهم‌ترين هدف عنوان نمود. (سيري در نهج الباغه، استاد مطهري، ص 179-181)

نمي دانم آن ها كه در جلسات معرفتي(!) و جشن‌هاي آن چناني خود در خانه‌هاي اشرافي شمال شهرشان به ناسزاگويي به اهل سنت و پيشوايانشان مشغول اند و براي شادي دل دختر پيامبر در مذمت آن‌ها داستان‌هاي خيالي مي‌گويند و اشعار ركيك مي‌سرايند، چگونه از كنار سيره‌ي امامشان مي‌گذرند؟ آن‌ها از ترس جان و مالشان در بحبوحه‌ي جنگ و انقلاب در كنج خانه‌هايشان خزيده بودند و كساني را كه با اين جنگ و انقلاب ظهور را به تاخير انداخته بودند لعنت مي كردند، حكماً قياس به نفس مي‌كنند و سيره‌ي امام علي را «تقیه از ترس جان» مي‌پندارند! در قاموس آن‌ها وحدت يعني خيانت به ولايت و دهن‌كجي به مصائب دختر پيامبر؛ و اين‌چنين است كه سيره‌ي امام علي در غم‌خوار مستضعفين و مظلومين جهان بودن را به كناري مي‌نهند و مصائب فلسطينيان و ديگر ملل مسلمان را بلايی خدايي بر سر منكرين ولايت علي(ع) مي‌انگارند و در دل اللهم اشغل الظالمين بالظالمين مي خوانند!

ما وحدتي جر آن چه علي(ع) كرد نمي‌شناسيم و نمي‌طلبيم و در اين راه جز او الگويي نداريم. اما با تمام وجود يقين داريم كه امام علي(ع) انجمن حجتيه‌اي نبود!

براي ديدين منابع غير از آن‌چه كه ذكر شده به مقاله‌ي «تعامل امام علي با خلفا در جهت وحدت اسلامي» به قلم «اسماعیل دانش» رجوع كنيد.

  1. بسم رب الحسین
    12 ژانویه 2013

    میدونم که تولی و تبری جزء فروع دینه و ضمنا میدونم که دعای صنمی قریش از امیرالمومنینه!!!
    و میدونم که اینم پیامبر گفتن«من بهت مؤمنا او مؤمنة او قال فیهما ما لیس فیه اقامه الله تعالى یوم القیامة على تل من نار حتى یخرج مما قاله»
    دیدار به قیامت

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.