محمدعلی علومی نویسنده و پژوهشگر فرهنگ عامه با اشاره تالیف کتاب تازهای از خود با موضوع بررسی اسطوره ها در قصه های ایرانی گفت: نیاکان و اجداد ما نخست برای سرگرمی قصه می ساخته اند و در ادامه نیز آنها را مبدل به اسطوره کردند. البته اسطوره ها در قصه های ایرانی بخش های مختلفی دارند. گروهی از آنها قبل از ورود اقوام آریایی به ایران و تحت تاثیر اسطوره بابل و نیز اسطوره های مردم شوش شکل گرفته اند. برخی دیگر نیز میان ایران و هند مشترک هستند، دسته دیگر اسطوره های مشترک میان مردم ایران با مردم مصر و آسیاس صغیر است که حاصل ارتباطات در دوره هخامنشی است و دسته دیگر هم اسطوره های زرتشتی هستند که در اوستا از آنها یاد شده است.
علومی ادامه داد: در قصه های ایرانی اسطوره های ایرانی دارای سه ایزد بوده اند. ایزد آناهیتا که فرشته موکل آبهای جاری است، ایزد تیز که باران ساز است و ایزد بهرام که ایزد جنگ آوری است. جالب این است که در قصه های ایرانی پس از ورود اسلام به ایران نام این ایزدها تغییر و کارکردشان باقی می ماند. در این دوره است که می بینیم نام های اسطورهای در قصه ها تغییر می کند؛ جمشید مبدل به ابراهیم می شود. شهربانو مبدل به فاطمه می شود و….
وی در همین زمینه به وام گیری برخی از داستان پردازان اروپایی از فرهنگ ایرانی اشاره کرده و گفت: داستان سیندرلا روایتی هندواروپایی از قصه ای به نام فاطمه خانوم است که اصالتا ایرانی است و در کتاب فرهنگ مردم مرحوم صبحی درباره آن شرح داده شده است.
این محقق و داستان نویس افزود: قصه ها و اسطورها موضوعاتی مرتبط با هم هستند. در یک نظرگاه اسطوره ها از قصه های قومی شکل گرفته اند یعنی از شکل روایی صرف به موضوع جهان نگری وارد شده و با تغییر فرم وارد فرهنگ مردم شده اند. مثلا داستان کیومرث نخست یک اثر قومی بوده و پس از آن به جهانبینی مردم ما وارد شده است.
وی در ادامه در پاسخ به سوالی درباره اینکه چرا در چند سال اخیر مساله نویسندگی را تنها به پژوهش در حوزه فرهنگ عمومی تقلیل داده است، گفت: جای خالی پژوهش در فرهنگ عامه ما بسیار زیاد است. من قبلا در زمینه طنز نیز به توصیه مرحوم عمران صلاحی به کار پژوهشی پرداختم. الان نیز حس میکنم در زمینه اسطورههای فارسی واقعا جای خالی بسیار زیاد است. از طرف دیگر تمام علاقه من هم پژوهش در حوزه فرهنگ و هنر است و وقتی این مساله برایم اینقدر جذاب است، همه وقتم را صرف آن می کنم.
علومی در پایان با انتقاد از تامین مالی نشدن فعالیت های پژوهشی در ایران نیز گفت: ما اینجا آنقدر دعواهای سیاسی و اجتماعی داریم که امر پژوهش رفته رفته به کنار رفته است. سال ها قبل سارتر گفته که کار ادبیات در فرانسه یک شوالیه گری بیهوده است. من به تاسی از او می گویم که کار ادبیات در کشورهای جهان سوم شوالیه گری نیست، دیوانه گری است.
Sorry. No data so far.