تریبون مستضعفین – حسین سلیمانی – استحالۀ نرم؛از انقلابی 57 تا ضدانقلاب 89
اسفند 87، زمانی که «میرحسین موسوی» رسماً حضور خود را در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کرد، شاید کسی فکرش را هم نمیکرد روزی برسد که اپوزسیون خارج نشین از میرحسین بخواهد که بیا و «رهبری ضدانقلاب» را برعهده بگیر!
امروز اما، بعد از گذشت تقریباً دو سال از آن روزها، وبسایت رسمی ضدانقلابِ خارج نشین، جنبش راه سبز – «جرس»، دردنامهای را منتشر کرده است که «میرحسین عزیز! بیا و تعارف را کنار بگذار. نمیشود که یکی به نعل بکوبی و یکی دیگر به میخ. باید تکلیف ما رهروان جنبش را مشخص کنی.»
سایت جرس دهم آذر ماه یادداشتی کوتاه را منتشر کرده است و در آن «دستورالعمل»های جدید صادر شده از «اتاق فکر جنبش»، مستقر در واشنگنتن و لندن را دسترس عموم سبزها قرار داده است. در این دستورالعمل فاز جدیدی از استحالۀ نرم میرحسین موسوی کلید خورده است. طی این یادداشت نگارنده از میرحسین موسوی میخواهد که تعارفات را کنار بگذارد و رسماً بپذیرد که اوست که جریان ضدانقلاب را رهبری می کند. نگارندۀ یادداشت جرس در ادامه دلیل این امر را چنین ذکر کرده است:
«متناسب با درک وتجربه خودم معتقدم که بخشی از مشکلات جنبش سبز که همچون وزنهای موجب سنگینی و در نتیجه عدم یا کم تحرکی جنبش گردیده، به عدم شفافیت و به عبارتی به تعارفاتی مربوط میشود که همچون گل ولای به گامهای ما چسبیده است.»
اما به واقع دلیل نگارش یادداشتی این چنین «آمرانه» از طرف ضدانقلاب به میرحسین موسوی چیست؟ در بخشهایی از این یادداشت به میرحسین «دستور» داده میشود که حساب جنبش سبز را از انقلابیون ۵۷ و امام جدا کند. نویسنده از موسوی میخواهد که با خودش صادق باشد و قبول کند که جنبش سبز حقیقتاً و صراحتاً با امام و آرمانهایش رابطهای ندارد.
«دوره امام هم هرچه بود گذشت وهیچ ارتباطی با نسل امروز ندارد. اما به لحاظ «فرم و شکل» انقلاب ۵۷ تضادی عمیقتر را با جنبش سبزبه معرض نمایش گذاشته است».
تاکیدات یادداشت بر اینکه میرحسین باید خودش را یک رهبر فرادینی و مذهبی جلوه دهد و … همه و همه سعی در القا نگاه سکولار و جدایی دین از سیاست را به میرحسین دارند.
اینها لایۀ رویی ماجرای این یادداشت است. اما به نظر میرسد اتاق فکر جنبش سبز به این نتیجه رسیده است که بزرگترین مشکل جنبش سبز و عامل اصلی شکست جنبش همین عدم رهبریت و وجود مرکزیت داخلی برای آن است. تعارفهایی که در قبل از انتخابات سبب شد تا از هم گسیختگی و هرج و مرج در جبهۀ مخالفین و منتقدین و ضدانقلاب پیش بیاید حالا همچنان گریبانگیر جنبش است.
اما حالا بهترین موقعیت است که میرحسین موسوی به رهبری ضدانقلاب خارج نشین تن دهد و نقش رهبر داخلی این جریان را بازی کند. در حال حاضر هدایت رسانهای و خط دهی اصلی به تتمۀ حامیان میرحسین موسوی با اپوزیسیون خارج نشین است.
جرس، بالاترین، کلمه و … همه از طریق ضدانقلاب هدایت شده و با ایدههای جدید به روز میشوند. این وضعیت سبب میشود تا میرحسین که از ابتدا به بازیچۀ جریان ضدانقلاب تبدیل شده بود، وادار به پذیرش سناریوی جدید شود. جریان ضد انقلاب تمام تلاشش را خواهد کرد تا میرحسین را وادار کند به پذیرش نقش جدید تن دهد. از طرفی اگر میرحسین تصمیم بگیرد از «اوامر» اتاق فکر سرباز زند و بخواهد «خودسرانه» به بازی ادامه دهد، در ادامۀ مسیر تنها خواهد بود. چرا که رسانههای فعلی دیگر به حمایت از وی نخواهند پرداخت و حتی سیاست «تخریب و تمسخر» وی را در پیش خواهند گرفت. با این وضعیت شرایط برای محاکمه و حذف میرحسین از صحنۀ بازی، برای جمهوری اسلامی فراهم خواهد شد و این هرگز شرایط مطلوبی برای موسوی نخواهد بود.
قرار گرفتن این شرایط در کنار هم سبب میشود تا میرحسین قدم به قدم با ضدانقلاب جلو رود. جریان ضد انقلاب هم تلاش حساب شدهای را برای چرخاندن گام به گام میرحسین از یک فرد انقلابی به اپوزیسیون و ضدانقلاب طرح ریزی و پیاده سازی کرده است. بند آخر یادداشت جرس در همین راستا جالب توجه است:
«تعارفات دیگری هم هست از جمله تعارف در مورد قانون اساسی و اصل ارتجاعی ولایت فقیه که بماند برای آینده»
این همان بندی است که به طور خلاصه گام بعد ضدانقلاب را تعریف میکند. اینکه میرحسین چه تصمیمی را خواهد گرفت و آیا حاضر میشود بزدلی و محافظه کاری را کنار گذاشته و برافراشته در مقابل انقلاب بایستد با توجه به شناخت قبلی از وی به شدت بعید به نظر میرسد. میرحسین در آزمونهای مختلف ثابت کرده است که تمام شجاعتش بیانیه است و استعفا و قهر و … اما تلاش ضدانقلاب هم نمیتوان در این بحث نادیده گرفت.
در هر دو حالت نباید فراموش کنیم که جنبش سبز به لحاظ «تعریف سیاسی» در حال حاضر یک جریان مرده است. جریانی که با تفکرات رادیکالی هر روز خودش را بیشتر به حاشیه کشانده و سبب ریزش وابستگانش میشود قطعاً راه به جایی نخواهد برد.
البته به نظر میرسد که اگر ضدانقلاب این سناریو را برای کروبی طرح ریزی میکردند زودتر به نتیجه میرسیدند؛ چه اینکه کروبی اشتیاق بیشتری را برای کسب مقام رهبری جنبش از خود نشان داده است و مثل میرحسین بزدل و محافظه کار هم نیست.
Sorry. No data so far.