سیدرضا صالحی امیری از یاران نزدیک حجتالاسلام حسن روحانی است که اگرچه پس از یک دوره سرپرستی ۷۰ روزه در وزارت ورزش و امور جوانان در همین ایام در سال گذشته، نتوانست اعتماد مجلس را برای به دست گرفتن سکان هدایت این وزارتخانه به خود جلب کند، اما از او به عنوان یکی از اصلیترین مهرههای کلیدی رئیس جمهور در پیشبرد برنامههای فرهنگی دولت تدبیر و امید نام برده میشود.
وی که در حال حاضر مسئولیت سازمان اسناد و کتابخانه ملی را بر عهده دارد، توانسته است در این مدت کمِ یک سال و نیمه، تحولاتی جدی در کارکردهای سازمان متبوعش ایجاد کند، البته نباید توجهات ویژه دولتمردان به ویژه شخص معاون اول رئیس جمهور و نیز رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور را هم در این زمینه بیتاثیر دانست.
صالحی امیری هفته گذشته به پرسشهایی پیرامون برنامه دولت برای بهبود وضعیت اقتصاد فرهنگ پس از حل معضل هستهای، حاصل رفت و آمدهای متعدد مردان ارشد دولت به کتابخانه ملی، وضعیت نامناسب نگهداری از صدها هزار برگ سند و نیز نسخه خطی ایرانی در کشورهای دیگر و برنامهاش برای حل این مسائل، آخرین وضعیت کاربری ساختمان قدیمی و متروک کتابخانه ملی در خیابان ۳۰ تیر تهران، سرانجام طرح پیشنهادی او برای سخت و زیان آور تلقی شدن شغل مرمت اسناد و نیز سرنوشت هدایای ریاست جمهوری محمود احمدینژاد که قرار بود فهرست آنها به سازمان اسناد و کتابخانه ملی داده شود، پاسخ داد.
حاصل گفتگوی مهر با سیدرضا صالحی امیری مشاور رئیس جمهور و رئیس سازمان اسناد و کتابخانه ملی در ادامه از نظر شما میگذرد:
* شما در مراسم معارفهتان در روز دوشنبه ۵ اسفند ۱۳۹۲ گفتید «قصد دارم کتابخانه ملی را به مرکز گفتگو، اندیشه و اتاق فکر تبدیل کنم طوری که همه اندیشهها با همه سلایق، اینجا را خانه خودشان بدانند». بعد از گذشت یک سال و نیم، فکر میکنید واقعاً کتابخانه ملی امروز به مرکزی برای تلاقی افکار از همه جناحهای فکری در کشور تبدیل شده است؟
ما برای تحقق این شعار که در روز اول دادیم، مرکزی به نام «اندیشگاه فرهنگی» ایجاد کردیم که توسط آقای سیدحسن خمینی در خرداد ۹۳ افتتاح شد. تا پایان آن سال، این اندیشگاه ۱۶۰ نشست فرهنگی با حضور حدود ۵۰۰۰ نفر از نخبگان و اندیشمندان از تمامی نحلههای فرهنگی برگزار کرد.
در سه ماهه اول سال جاری ۱۲۰ نشست در این مرکز برگزار شد. در حال حاضر به صورت متوسط روزانه یک تا سه نشست در اندیشگاه فرهنگی برگزار میشود. ما برای میزبانی از این نشستها دو پیش شرط داریم؛ اول اینکه موضوع جلسه حتماً باید فرهنگی باشد و دوم اینکه حتماً نحلههای مختلف فکری در این جلسات برای بحثهای روشنگرانه حضور داشته باشند.
در حقیقت ما بر اساس اندیشه مقام معظم رهبری، «اندیشگاه فرهنگی» را به عنوان یک کرسی آزاداندیشی تعریف کردهایم و هیچ محدودیتی برای حضور و بروز اندیشههای مختلف قائل نشدهایم و مرزبندی ما در چارچوب هنجارها و ارزشهای نظام است.
* شما خیلی روی پتانسیل نهفته در میراث فرهنگی و به ویژه میراث مکتوب ایران با هدف کسب درآمد اقتصادی برای کشور، تاکید دارید و در همان مراسم معارفهتان نیز گفتید که ایران را میتوان بدون نفت و صرفاً با اتکا به میراث فرهنگی – به معنای عام این واژه – هم اداره کرد. با توجه به اینکه یکی از برنامهریزان اصلی دولت در حوزه فرهنگی هستید، فکر میکنید که این دولت در دو سالی که از عمرش میگذرد، چقدر توانسته وضعیت اقتصاد در حوزه فرهنگ یا همان صنعت فرهنگ را بهبود ببخشد؟
سوال دقیقی است اما دو ملاحظه در این رابطه وجود دارد؛ واقعیت اول این است که نفت مانع توسعه اقتصاد فرهنگ است. ساختارهای نفتی اقتصاد ما، دسترسی به منابع اقتصادی را آسان و تلاشها در حوززههای دیگر را کمرنگ کرده است.
مسئله دوم این است که حوزه صنعت فرهنگ در کشور ما ناشناخته مانده است. ما بیشتر از ۵۰ سال است که دانشکدههای امور اقتصادی، سیاسی و حقوق در کشور داریم اما ما دانشکدههای فرهنگ و اقتصاد فرهنگ در کشور ایجاد نکردهایم و تربیت کادر در این زمینه نداشتهایم. ما وقتی از صنعت فرهنگ صحبت میکنیم، باید تعریف دقیقی از آن ارائه کنیم و بدانیم که به دننبال چه هستیم؟
ما معتقدیم در ایران مجموعه فعالیتهایی که در قالب میراث فرهنگی، گردشگری، سینما، تئاتر، نقاشی، خط، موسیقی، انیمیشن، اسباببازی، بازیهای رایانهای و صنعت نشر که کتاب هم جزئی از آن است، انجام میشود، ظرفیت بزرگی را هم به لحاظ نیروی انسانی فعال در این بخش و هم از نظر ظرفیتهای تخصصی نهفته در آن دربرمیگیرد.
اما ما باید با رویکرد شناسایی مخاطب بیرونی، در داخل صنعت فرهنگی تولید کنیم. یعنی اگر میخواهیم عروسک، فیلم، سریال، انیمیشن و غیره تولید کنیم، باید با مخاطبشناسی بیرونی این کار را بکنیم نه مصرف کننده داخلی.
من بر اساس تحقیقات و پایاننامه علمی که در این حوزه انجام شده، میگویم که طی یک برنامه بلندمدت صنعت فرهنگ به تدریج میتواند جایگزین صنعت نفت شود. یک مثال ساده میزنم؛ در همین لحظه که با شما صحبت میکنم – ایام ولادت امام رضا علیه السلام – بر اساس آمار رسمی، ۲ میلیون توریست مذهبی در کشور ما و در شهر مشهد حضور دارند. اگر ما بتوانیم زیرساختهای لازم را در مشهد و شهرهای مذهبی ارتقا دهیم، به راحتی میتوانیم طی یک برنامه ۱۰ ساله این ظرفیت ۲ میلیونی را به ۱۰ میلیون افزایش دهیم.
۵۳ کشور اسلامی در جهان وجود دارند و مسلمانان و شهروندان این کشورها علاقهمند هستند که بیایند و ایرانِ اسلامی را ببینند، اما لازمه سفر آنها به ایران، دو چیز است؛ یکی تبلیغات لازم و دادن شناخت کافی به مخاطب و دوم زیرساختهایی که باید در داخل ایجاد شود. اگر مشهدِ ما ظرفیت ۲ میلیون زائر را دارد، حتماً میتوان این ظرفیت را طی یک برنامه بلندمدت ۱۰ ساله به ۱۰ میلیون نفر افزایش داد. بر اساس استاندادرهای جهانی و از آنجا که ما به جهت میراث فرهنگی عظیم و ظرفیتهای گردشگری طبیعیمان، جزو ۱۰ کشور اول توریست پذیر در دنیا هستیم، میتوانیم میزان درآمدزایی ارزیمان را از این محل بالا ببریم در حالی که متاسفانه امروز گردشگران کشورهای اسلامی به اقصی نقاط دنیا میروند اما به ایران کمتر میآیند.
نمونه دیگر صنعت فیلم است. ما امروز میتوانیم ظرفیت بزرگی برای ساخت فیلم و سریال برای شبکههای مختلف تلویزیونی در دنیا ایجاد کنیم. من به یاد دارم در سال ۷۸ «سعود الفیصل» وزیر خارجه وقت عربستان در دیداری رسمی که بنده به اتفاق معاون وزیر خارجه کشورمان و تعداد دیگری از مقامات با ایشان داشتم، اظهار داشت: «من سریالهای تلویزیونی شما (ایران) را که مربوط به خانوادهها است، در اینجا میبینم و آنها را برای خانوادهام میگذارم که ببینند و استفاده کنند، البته بعد از پیادهسازی و ترجمه آنها». واقعیت این است که ما در این زمینه در تمام دولتهای گذشته کمکاری داشتهایم، حتی در برگردان سریالهای خودمان هم تلاش موثری نداشتهایم و به همین خاطر وقتی IFILM ایجاد میشود، حجم عظیمی مخاطب در دنیا پیدا میکند. این همان گرایش دنیا به صنعت فرهنگ ایرانی است.
همین موضوع را در حوزه صنعت نشر بررسی کنید. ما یکی از پرچمداران حوزه صنعت نشر در دنیا بوده و هستیم اما متاسفانه امروز ما دیگر بازار نشر دنیا را اشغال نکردهایم. ما دست کم در حوزه کشورهای اسلامی میتوانیم یکی از بازارهای جدی حوزه صنعت نشر باشیم. نکته آخر که از همه این مسائل مهمتر است، نظام فکری در داخل کشور است که مدیران و مدیریت کشور اعم از مجلس، دولت و نهادهای تصمیمگیر و سیاستگذار به این باور برسند که صنعت فرهنگ توانایی جایگزین شدن با صنعت نفت را در بلندمدت دارد. آنچه ما تبلیغ میکنیم و به صورت جدی به آن میپردازیم، ایجاد این باور در دولتمردان، سیاستگذاران و در راس آن شورای عالی انقلاب فرهنگی است که نظام میتواند به جای اتکا به صنعت نفت به صنعت فرهنگ اتکا کند.
* مواردی که اشاره کردید، غالباً «میتوانیم» بود و من جواب سوالم را نگرفتم. اجازه بدهید سوالم را دومرتبه مطرح کنم که با توجه به اینکه بیشتر انرژی دولت در دو سال گذشته صرف حل مسئله هستهای شد، آیا دولت در دو سال باقیمانده از عمر خود، برای رونق جدی به حوزه صنعت فرهنگ برنامه مشخصی دارد؟
آمار نشان میدهد که دولت در همین مدت کوتاه هم موفقیتهای جدی داشته است. ما شاهد گسترش توریسم مذهبی بودهایم، علیرغم محدودیتهایی که ما در زمینه روابط خارجی داشتهایم. رونق و رکود این موارد و حتی مسئلهای مثل صادرات فرش که من آن را هم صنعت فرهنگ میدانم، واقعاً تابع شرایط سیاست خارجی ماست.
شما وقتی با مجموعهای از رفتارهای ناعادلانه غرب در قالب تحریم مواجه میشوید، این مسئله اثرات خودش را در حوزه فرهنگ هم میگذارد. اما در همین مدت کوتاه مجموعه صنایع فرهنگ در ایران دارای یک هویت جدید شدهاند و یک تحرک جدید در آنها مشاهده میکنیم.
آمارهای مربوط به مجموعه فعالیتهایی که در این مدت در خارج از کشور انجام دادهایم با حضور گروههای مختلف در خارج از کشور، معرفی صنایع مختلف، برگزاری نمایشگاهها در دنیا و همچنین جذب توریسم، موید این مسئله است. جذب توریسم فرهنگی در دو سال گذشته به شدت افزایش پیدا کرده و از این جهت درآمد ملی ما بالاتر رفته است. من بر این باورم با حل بحران هستهای، ما با جهشی در حوزه صنایع فرهنگی مواجه خواهیم شد.
* در دوره فعالیت شما، ترافیک حضور معاونان رئیس جمهور و مردان ارشد دولت به کتابخانه ملی خیلی بیشتر از دورههای قبل بوده و میتوان گفت این مرکز در حال حاضر یکی از کانونهای اصلی توجه دولت دکتر روحانی است. با این شرایط مساعدی که پیش آمده، خودتان چه چشماندازی برای سازمان اسناد و کتابخانه ملی در آینده نزدیک متصور هستید؟
نگاه ما به کتابخانه ملی فراتر از مقوله کتاب است و ما به عنوان نهادی فرهنگی به این مجموعه نگاه میکنیم. کتابخانه ملی یکی از نهادهایی است که در توسعه فرهنگی کشور نقش موثری دارد. اگر در کشور از توسعه فرهنگی صحبت میکنیم که یکی از وجوه آن توسعه فضیلت و معرفت است، باید به زیرساخت آن که کتاب و کتابخانه است، توجه کنیم.
کتاب، کتابخوانی و کتابخانه، بسترهای توسعه فرهنگی در جامعه هستند و هر میزان نظام بتواند روی آن بیشتر سرمایهگذاری کند، دستاوردهایش بیشتر خواهد بود.
سخنی که من با مسئولان کشور دارم این است که کتابخانه ملی در جایگاه واقعی خودش قرار ندارد و تلاش حقیر و همکارانم این است که به مسئولان کشور این پیام را منتقل کنیم که کتابخانه ملی و کتابخانهها در کشور نیازمند توجه بیشتری هستند. خوشبختانه در دو سال اخیر نظام توجه لازم به کتابخانهها و از جمله کتابخانه ملی را داشته است.
ما اخیراً نهادی صنفی را تحت عنوان مجمع کتابخانههای بزرگ کشور با نام اختصاری «مکتب» سامان دادهایم که ۷۰ کتابخانه که هر کدام بالای ۱۰۰ هزار جلد کتاب دارند، عضو آن هستند و کل کتابخانههای کشور را نمایندگی میکنند.
۱۲ نفر به عنوان اعضای هیئت امنای این مجمع انتخاب شدهاند و هدف از تشکیل آن دو چیز است؛ تبادل اطلاعات، آموزش و همکاریهای چندجانبه از یک سو و پیگیری مسائل و مشکلات و چالشهای کتابخانهها و کتابداران در مجلس و دولت همانند سازمان نظام پزشکی و سازمان نطام مهندسی و غیره.
این قبیل اقدامات از جنس نهادسازی است و برای این منظور است که ما آماده شویم برای یک جهش در عرصه کتابخانهها و کتابخوانی در ایران و همگان متوجه این مسئله شوند که کتاب و کتابخانه، زیرساخت کتابخوانی است و توسعه آن نیازمند بهبود وضعیت آن دو است. در حال حاضر علیرغم پائین بودن سطح مطالعه در ایران، ارائه خدمات کتابخوانی ما هم بسیار ضعیف است.
ما برای دسترسی آسان همه علاقهمندان به کتاب، به مجموعه زیرساختهای گستردهتری نیازمندیم؛ در همین تهران، حجم عظیمی از علاقهمندان به مطالعه دسترسی آسان به سالنهای مطالعه ندارند. ما امروز استفاده از سالنهای کتابخانه ملی را به افراد دارای مدرک فوق لیسانس و دکتری محدود کردهایم که با این وجود روزانه ۱۰۰۰ تا ۳۰۰۰ مراجعه داریم و یقیناً اگر این سطح را به لیسانس تنزل دهیم، روزانه با ۱۰ هزار نفر مراجعه کننده رو به رو میشویم. بنابراین همه مجموعههای فرهنگی باید تلاش کنند بسترهای لازم را برای استفاده از خدمات کتابخانهای توسط آحاد مردم فراهم کنند. اگر لطف خدا شامل حال ما شود، ما در نیمه دوم سال ۹۴ و خصوصاً در سال ۹۵ با یک جهش در حوزه کتاب، کتابخانه و کتابخوانی در کشور مواجه خواهیم شد.
* در مورد اجلاس جهانی امسال کتابداری که چندی پیش در کیپ تاون آفریقای جنوبی برگزار شد و شما هم در آن حضور داشتید، توضیح دهید. اجلاس امسال چه دستاوردی برای ایران داشت؟
شعار امسال اجلاس جهانی کتابداری (ایفلا) «کتابخانههای پویا و دولت مقتدر» بود. دو موضوع اصلی در دستور کار اجلاس ایفلای امسال بود؛ یکی اینکه در سال ۲۰۲۰ دنیا، دیجیتالیزه خواهد شد و کتابخانه ملی ایران هم باید خودش را با آن شرایط وفق دهد. موضوع دوم این بود که دولتهای مقتدر با کتابخانههای پویا، معنا مییابند یعنی دولتها به اقتدار دست مییابند اگر کتابخانههایی پویا داشته باشند و به تعبیر دقیقتر کتابخانهها یکی از منابع تولید قدرت برای دولتها هستند.
کارشناسان کتابخانه ملی در اجلاس امسال ۳ مقاله داشتند که ارائه شد و من هم در اجلاس روسای کتابخانهها که موضوع آن دیجییتالی شدن کتابخانهها تا سال ۲۰۲۰ بود، شرکت کردم. بحث این بود که به احتمال زیاد مراجعه مکتوب به منابع کم خواهد شد اما اصل کتابخوانی همچنان تداوم مییابد و ما باید برای جامعه کتابخوانی که نوع خوانش و استفاده او تغییر خواهد کرد، برنامه داشته باشیم.
* مسئولان مربوطه بارها از وضعیت نسخ خطی ایرانی در هند انتقاد کردهاند. مشخصاً بفرمائید وضعیت این نسخ در حال حاضر چگونه است؟
ما جزو معدود کشورهای این کره خاکی هستیم که آثار خطیمان در خارج از کشور بیش از آثاری است که در کشور وجود دارد. برآورد کارشناسان ما این است که ۲ میلیون نسخه خطی مربوط به ایران و اسلام در دنیا وجود دارد که از این تعداد ۵۰۰ هزار جلد در داخل کشور، یک میلیون نسخه در شبه قاره یعنی هند و پاکستان و ۵۰۰ هزار نسخه هم در آسیای میانه است. از ۵۰۰ هزار جلد نسخه خطی هم که در داخل وجود دارد، ما تاکنون ۳۲۰ هزار نسخه خطی را شناسایی کردهایم که فهرست آنها در قالب ۳۴ جلد کتاب تحت عنوان «فنخا» (واژه اختصاری فهرستگان نسخ خطی ایرانی) چاپ شده است.
نسخ خطی در ایران بیش از آنکه در اختیار مراکز رسمی باشد، در خانههای مردم قرار دارند. من همینجا از طریق رسانه شما به عموم مردم چه در ایران و چه ایرانیهای خارج از کشور اعلام میکنم که عمر متوسط نسخ خطی در منازل افراد ۵۰ سال است و اینها به دلیل وجود قارچها و آلودگیهای زیست محیطی از بین میروند ولی با تکنولوژی نظام استاندارد نگهداری نسخ خطی که ما الان در کتابخانه ملی داریم، حداقل عمر متوسط نسخ خطی در این مرکز، به ۵۰۰ سال رسیده است.
امروز در کتابخانه ملی آثار خطی مربوط به ۱۵۰۰ سال قبل نگهداری میشوند، من به همه کسانی که نسخی خطی در اختیار دارند، پیشنهاد میکنم که با تعامل با ما به چند طریق امکان حفظ آنها را ممکن کنند؛ اول اینکه آنها را امانت بدهند.
ما به عنوان امانتدار به آنها سند ارائه میکنیم و از آن نسخه خطی در محیطی استاندارد نگهداری خواهیم کرد و هر وقت هم آنها نسخه خطی را مطالبه کردند، ما آن را به آنها عودت میدهیم. دوم اینکه اگر تمایل داستند، نسخ خطی را اهدا کنند. ما شروط اهدا را میپذیریم مثل اینکه چگونه آن نسخه خطی را در معرض دید عموم قرار دهیم و مواردی از این دست. اما یقیناً نگهداری از آن نسخه خطی، به شکلی استاندارد انجام خواهد گرفت.
پیشنهاد سوم ما فروش نسخه خطی است. ما یک کمیته خرید نسخ خطی تعریف کردهایم و آمادگی خرید این نسخ را داریم. پیشنهاد آخر هم، وقف نسخ خطی است. درست مثل ملکی که وقف میشود، شروط ضمن وقف را مکتوب میکند و ما به آن شروط هم وفادار خواهیم بود. یعنی میپذیریم که در محل خاصی و به شیوهای خاص، از نسخ خطی نگهداری کنیم.
ما از مردم تقاضا میکنیم که به دولت اعتماد کنند و نسخ خطی را به عنوان امانت در اختیار ما بگذارند، ما آنها را در محیطی استاندارد نگهداری و نیز از آنها نسخه دیجیتال تهیه میکنیم و آنها را برای استفاده پژوهشگران و محققان در اختیارشان قرار میدهیم و هر وقت هم که صاحب آن نسخ، آنها را مطالبه کردند، آمادهایم نسخه را به آنها عودت دهیم.
* برای بازگرداندن نسخ خطی ایران در خارج از کشور، چه کار کردهاید؟
در مورد نسخ خطی ایران در خارج از کشور هم، ما به دنبال رایزنی برای تهیه تصویر یا نسخه مجازی از آن نسخ هستیم یا اینکه با کتابخانههای ملی در دنیا مذاکره کنیم برای اینکه شرایط نگهداری از آنها استاندارد باشد و این آثار به مرور زمان از بین نرود.
* آماری هست که نشان دهد ایران چه جایگاهی از حیث میراث مکتوب در جهان دارد؟
من اطلاع ندارم و آماری تطبیقی در این رابطه ندارم.
* مسئله دیگر اینکه نسخ خطی عموماً قابل جستجو نیستند. آیا میتوان این امکان را فراهم کرد که به صورت تکست هم قابل بازیابی باشند؟
خبر خوبی که در این زمینه میتوانم اعلام کنم، این است که ما الان تجهیزات جدیدی را در بخش اسنادمان نصب کردهایم که هر ثانیه یک برگ را اسکن میکند. ما در حال حاضر یک دستگاه از این تجهیزات را در اختیار داریم که به زودی تعدادش به ۵ دستگاه افزایش مییابد و ما به سرعت به سمت دیجیتالی شدن حرکت میکنیم چرا که ما با همکاری وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور یک برنامه پنجساله تعریف کردهایم که بر اساس آن طی این مدت ۵ سال، همه اسناد و نسخ خطیمان را دیجیتال کنیم.
متوسط دیجیتالی شدن در دنیا بین ۱ تا ۲۰ است و ما کتابخانهای در دنیا نداریم که ظرفیت دیجیتالی شدن آن بیش از ۲۰ درصد باشد و متوسط دیجیتالی شدن منابع در دنیا زیر ۱۰ درصد است و ما هم در حال حاضر ۴ درصد هستیم. اما این نیاز در همه دنیا ایجاد شده است.
برآورد صورت گرفته برای انجام این کار ۱۰۰ میلیارد تومان است که سالی میشود ۲۰ میلیارد تومان. مرحله اولش هم نصب تجهیزات برای اسکن این منابع است، مرحله دوم نصب و ارتقا نرمافزار مربوطه است که امکان جستجوی این منابع را فراهم کند که این مهمتر است.
مرحله سوم هم انتشار و دسترسی به این منابع است که در این مرحله هم با توجه به اینکه مثلاً ممکن است همزمان چندمیلیون نفر بخواهند به این منابع دسترسی داشته باشند، لازم است آمادگی سختافزاری و نرمافزاری برای این کار ایجاد شود. خوشبختانه این پروژه از اول سال ۹۴ شروع شده است.
* آیا طرحی برای گردآوری همه اسناد موجود در کشور در یک وبسایت و دسترسی همگان به آن از این طریق در دستور کار شما قرار دارد؟
ما در کشور حدود ۱۵ نهاد و مرکز اسنادی داریم. کاری که ما انجام دادهایم، این است که یک مجمع نهادهای اسنادی به نام «مهتاب» را تشکیل دادهایم که متشکل از مراکز اسنادی مربوط به سپاه پاسداران، قوه قضائئیه، نیروی انتظامی، مجلس شورای اسلامی، وزارت امور خارجه، وزارت اطلاعات، مرکز اسناد انقلاب اسلامی و غیره است. هدف از تشکیل «مهتاب» این است که ما به جای رقابت و مناقشات بیحاصل، به دنبال همکاری به معنی تبادل اطلاعات، آموزش، ایجاد سایت مشترک، دیجیتالسازی و سهیم کردن یکدیگر در خصوص اطلاعاتی که در اختیار داریم، باشیم. جلسات مهتاب به صورت ماهیانه برگزار میشود و در حال حاضر به یک نهاد کاملاً مستحکم تبدیل شده است.
کاری که ما در آرشیو ملی شروع کردهایم، این است که همه اسناد را دیجیتال میکنیم تا همگان به آن دسترسی داشته باشند؛ ۹۸ درصد اسناد موجود در آرشیو ملی که چندصد میلیون برگ است، قابل انتشار است و کمتر از دو درصد ممکن است فاقد ویژگی انتشار باشند.
از جمله اسنادی که ما به زودی منتشر خواهیم کرد، ۷۳۳ آلبوم اسناد سلطنتی قاجار مربوط به دوره ناصری است که برای محققین بسیار ارزشمند هستند و تمام فعالیتهای دربار قاجار از صبح تا شب در این اسناد ثبت و ضبط شده و تمام زوایای تاریک دوران قاجار در این اسناد قابل روشن شدن است. ما بنا داریم این ۷۳۳ آلبوم را روی سایتمان قرار دهیم تا همه پژوهشگران بتوانند به آنها دسترسی داشته باشند.
* از آخرین وضعیت ساختمان قدیمی کتابخانه ملی در خیابان ۳۰ تیر بفرمائید که کی تبدیل به موزه کتاب خواهد شد؟
خوشبختانه با وزیر علوم صحبتی داشتیم و مقرر شد موزه علوم به مکانی مناسب در یکی از دانشگاههای تهران منتقل شود تا ما هم بتوانیم ساختمان قدیم کتابخانه ملی را که حالتی نوستالژیک دارد و ریشه کتابخانه ملی استت و «آندره گدار» در سال ۱۳۱۶ آنجا را ساخته، به موزه کتاب و کتابت تبدیل کنیم. انشاءالله امسال این کار را انجام خواهیم داد.
* پیشنهادی به دستگاههای ذیربط داده بودید برای سخت و زیان آور شمرده شدن شغل مرمت اسناد. سرانجام این پیشنهاد به کجا رسید؟
من به زودی با معاون توسعه منابع انسانی سازمان مدیریت و برنامهریزی در این رابطه جلسهای خواهم داشت و یکی از اولویتهای جدی ما برای پیگیری است که انشاءالله به ثمر بنشیند.
* در مورد آخرین وضعیت ارائه فهرست هدایای ریاست جمهوری آقای احمدینژاد به سازمان اسناد و کتابخانه ملی هم از سوی ایشان توضیح میدهید؟
هر رئیس جمهوری طبق قانون میتواند هدایای خودش را که در طول دوران ریاست جمهوری دریافت کرده، برای بازدید عموم در محلی مناسب نگهداری کند. آیتالله هاشمی رفسنجانی این هدایا را به موزه رفسنجان منتقل کرده و رییس جمهور اسبق هم هدایای خودشان را به سعدآباد منتقل کرده است و آقای احمدینژاد هم تصمیم گرفته است که این هدایا را به حرم حضرت امام (ره) منتقل کند.
این از اختیارات رئیس جمهور است که محل نگهداری و بازدید از هدایای خودش را تعیین کند و من با طرح سیاسی شدن این مسئله واقعاً موافق نیستم و چیزی که ما باید تاکید کنیم این است که اقدامی که رئیس جمهور محترم قبلی اعلام کرده، عملیاتی شود یعنی تحویل آستان حضرت امام(ره) بشود و در معرض بازدید عموم قرار بگیرد. به اعتقاد من این کار از نظر حقوقی و قانونی بلااشکال است.
* آقای احمدینژاد فهرستی از این هدایا به شما داده است؟
خیر. ما فهرستی در اختیار نداریم.
Sorry. No data so far.