یکشنبه 12 دسامبر 10 | 10:03

سكولارها، دايه‌هاي دلسوزتر از مادر!

اینها ادبیات و مناصب دینی را برای سکولاریزه کردن جامعه هزینه می کنند. برای مراجع و جایگاهشان سینه چاک می کنند و واحرمت فقهاء سر می دهند ولی اساسا به چیزی به نام فقه اعتقاد ندارند و با حاکمیت فقه و فقهاء از ریشه مخالفند.


بعد از اظهار نظر حضرت آیت الله وحید خراسانی(حفظه الله) نسبت به فیلم مختارنامه حواشی زائد بسیاری مطرح شد که عمدتا ناشی از کم دقتی به مبانی اعتقادی نظام ولایت فقیه و همچنین سوء استفاده برخی جریان های سیاسی از فضای ایجاد شده جهت تضعیف اصل نظام بود. یقینا این مرجع تقلید بزرگوار نه طرح این مباحث را قصد کرده بود و نه راضی بوده که سخنان ایشان تبدیل به نزاعی سیاسی در کشور شود.

با تأمل در مطالب نوشته شده یادسپاری نکات زیر به نظرم ضروری رسید:
1. معنای ولایت فقیه حاکمیت فقه و فقاهت در عرصه سیاست است. ولی فقیه خود مرجع و فقیهی است که به دنبال تحقق دغدغه های تمامی مراجع عظام تقلید یعنی «اجرای دین در متن زندگی انسان» است. فرصت پدید آمده بعد از پیروزی انقلاب در هیچ یک از دوره های تاریخ شیعه برای فقها و مراجع پدید نیامده است. حضور مراجع تقلید در عرصه نقد فرهنگی و سیاسی عملکرد مسوولان بهترین دلیل برای علاقمندی به اصل نظام و تلاش برای رفع مسائلی است که این بزرگوران نادرست می دانند.

2. برخلاف آنچه جریان های مخالف نظام جلوه می دهند اگر یک یا چند تن از مراجع بزرگوار تقلید دیدگاهی مخالف با عملکرد برخی مسوولان داشتند به معنای مخالفت با اصل نظام و چالش با رهبری نیست، چه این که تمامی رفتار مسوولان نیز مورد تأیید رهبری نیست. به عکس معتقدیم اساسا حیات حاکمیت دینی وابسته به حضور حداکثری مراجع در صحنه های مختلف فکری، فرهنگی و سیاسی است. مسوولان در رده های مختلف باید از نقد و طرح دیدگاه مراجع استقبال کنند و با سعه صدر سخنان مراجع بزرگوار تقلید را شنیده، در تصمیم گیریها نظر شریف آنان را مد نظر داشته باشند.

3. بیوت مراجع عظام تقلید همواره به روی همگان از جمله مسوولان نظام جمهوری اسلامی باز بوده است. یکی از ویژگی های مراجع تقلید گفتگو و تحمل شنیدن دیدگاه های مخالف است. مباحثه و اشکال و پاسخ سنّت دیرینه حوزه های علمیه است. طبیعی است که مسوولان اجرایی، قضایی و قانون گذاران جمهوری اسلامی، چون از نزدیک دستی بر آتش دارند، با چالش ها، ضرورت ها و مصالح متفاوت مکان و زمان بیشتر درگیر هستند. بسیار شایسته است مسوولان از این امکان بهره برده و با تبین موضوعات روز و دغدغه های خود به شکل شفاف برای مراجع بزرگوار این عزیزان را در جریان مسائل و نظرات خود قرار دهند، در عین حال مسوولان فرهنگی و سیاسی باید بپذیرند که این بزرگواران بالاترین مراجع فهم دین هستند و در صورت تعارض دیدگاه خود با نظر مراجع، رأی مراجع را مقدم کنند. طبیعی است که با فاصله گرفتن مسوولان از مراجع، لابی های پرکار مخالف نظام بی کار نخواهند نشست.

4. عده ای گمان می کنند با هر اظهار نظر مخالفی از طرف مراجع که یقینا از روی انگیزه اخلاص و امر به معروف صورت گرفته- هر چند به شکل مصداقی معتقد به صحت آن نباشیم- حق داریم آن مرجع را انگ زده و در مقابل نظام قرار دهیم. عده ای دیگر نیز از آن سو با هر اظهار نظری تلاش دارند آن مرجع را تبدیل به «فقیه اپوزیسیون» کرده، گسلی عمیق را میان حوزه های علمیه با حکومت دینی، ولایت فقیه و شخص رهبری تصویر کنند. هر دو دسته به خطا رفته اند. غیرت ورزی بی جای گروه اول دافعه ورزی ناصحیح نسبت به دلسوزترین قشر جامعه است و عملکرد گروه دوم بارزترین مصداق رفتار ماکیاولیستی در عرصه سیاست است. اینها ادبیات و مناصب دینی را برای سکولاریزه کردن جامعه هزینه می کنند. برای مراجع و جایگاهشان سینه چاک می کنند و واحرمت فقهاء سر می دهند ولی اساسا به چیزی به نام فقه اعتقاد ندارند و با حاکمیت فقه و فقهاء از ریشه مخالفند. از «حاکم جور»، «قیام به قسط»، «نصیحت ائمه مسلمین»، «عدم رکون در کنار ظالمان» و … دم می زنند، ولی سودای جامعه باز پوپر را در سر می پرورانند. کلمه حق را می گویند و باطل اراده می کنند، در یک کلام باید گفت لیبرالیسم وطنی، امروز به دایه ای تبدیل شده که برای دین و حوزه از مادر بیشتر دلسوزی می کند.

5. شخص مقام معظم رهبری(حفظه الله) در مساله حضور زنان در میادین فوتبال، به دولت دستور دادند نظر مراجع تقلید را لحاظ کنند. این دستور قضیه فی واقعه نبود، بلکه قاعده ای ثابت برای تمام مسوولان نظام و حجت شرعی بر آنان است. مسلما در مواردی که مقام معظم رهبری(حفظه الله) در یکی از مسائل فقه حاکمیتی دیدگاهی متفاوت داشته باشند و احساس کنند طرح آن ضرورت دارد، خود به میدان آمده و نظر حاکمیتی ایشان بر همه حتی مراجع تقلید حجت است. این دیدگاه را تمام مراجعی که ولایت فقیه را قبول دارند(و هم اکنون در اکثریت هستند) می پذیرند. برخی دیگر از مراجع که ولایت فقیه را از نظر فقهی قبول ندارند، غالبا با مدارا و تسامح بزرگوارانه خود حرمت نظام را حفظ کرده اند.

6. وقتی مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تعامل با خوارج سیاسی که در فتنه سال گذشته با لشکرکشی خیابانی در مقابل نظام اسلامی، صفین و جمل و نهروان را یک جا به وجود آورند، اینقدر با تسامح و مدارا برخورد کرده و در سخنرانی و مواضع عملی خود بر «جذب حداکثری و دفع حداقلی» تأکید کردند چگونه در اختلافات فقهی و فرهنگی، با شخصیت های بزرگوار و مخلصی چون مراجع که سرمایه های نظام هستند با این روش برخورد نکنیم؟ چرا کار را به جایی برسانیم که عده ای معلوم الحال با مطالبه از مراجع، آنان را به لشکرکشی با نظام و توسعه اعتراضات فرابخوانند؟

7. دیدگاه فقهی آیت الله وحید خراسانی هر چه باشد دیدگاهی محترم است ولی آنچه مهمتر از اختلاف فقهی ایشان است، توجه ایشان به حفظ حرمت نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه است. عجیب است که عده ای دائما نیمه خالی لیوان را می بینند و شب و روز نق می زنند که چرا آیت الله وحید خراسانی به دیدار رهبری نرفته اند؟ حال به هر دلیل و عذری که داشته اند، -صحیح یا غلط- ایشان به دیدار رهبر نرفته اند ولی چرا عده ای کتمان می کنند که آیت الله میلانی شاگرد برجسته ایشان و همچنین دو فرزند ایشان که مدیریت امور بیت را به عهده دارند، به نیابت از طرف پدر بزرگوار به دیدار رهبر رفته اند؟ چرا احترام و ارادت متبادل میان شخص رهبری و ایشان را منکر می شوند؟ چرا عشق و احترام زاید الوصف ایشان به امام خمینی(ره) که بارها از زبان آیت الله وحید بیان شده را مطرح نمی کنند؟

مراجع تقلید بنابر قاعده مشهور اصولی در اختلافات فقهی سایر مجتهدان جامع الشرایط را معذور می دانند. یقینا اعتماد به شخص رهبری و دغدغه آیت الله وحید برای عدم تضعیف اصل نظام بوده که باعث شده بحث خارج بیع(که مبحث ولایت فقیه ضمن آن مطرح می شود) را حذف کند تا طرح بحثی علمی موجب تضعیف نظام نشود و عده ای از آن سوء استفاده نکنند. آیا ما که خود را پیرو ولایت فقیه می دانیم از این ایثار علمی مطلع بوده ایم؟ و اگر می دانستیم آیا از ایشان به خاطر این اقدام تشکر کرده ایم؟
خاطره ای که از ایشان نقل شده است گواه دیگری بر این مدعا است. وقتی آیت الله وحید در سالهای گذشته پیامی برای آیت الله خامنه ای ارسال می کنند و درباره مسائل اهل سنّت چند مطالبه را مطرح می کنند، مقام معظم رهبری نسبت به برخی از آنها دستور اجرا را صادر و نسبت به برخی دیگر می فرمایند امکان انجام آن نیست. وقتی پاسخ رهبر به آیت الله وحید می رسد فرموده بودند: اگر ایشان گفته اند امکان ندارد، یقینا نمی شود.

اگر احترام و اعتماد ایشان به شخص مقام معظم رهبری نبود آیا هنگامی كه آیت الله آملی لاریجانی برای مشورت به خدمت آیت ایشان رسیده بودند تا نظرشان را در خصوص پست ریاست قوه قضاییه جویا شوند این گونه رهبر انقلاب را تأیید می کردند؟ ایشان فرمودند به هرطریق كه می توانید این سید را كمك دهید ایشان تنها است اگر شما او را كمك نكند پس چه كسی به ایشان یاری رساند.

8. اگر بخواهم خلاصه این نگاشته را در یک جمله بیان کنم می گویم: با توجه به مبانی اعتقادی نظام ولایت فقیه و سیره مقام معظم رهبری(حفظه الله) و شرایط دشوار و پیچیده جنگ نرم کنونی، به هیچ عنوان بصیرت نیست اگر بخواهیم با برخوردهای نسنجیده بهانه به دست جریان سکولار داده و مراجع تقلید یعنی ارزشمندترین سرمایه های نظام اسلامی را به سمت خاکریز دشمن هل دهیم.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.