افشین میرزایی؛ چند روزی است که فضای رسانههای رسمی و غیر رسمی داخلی و مخصوصاً صدا و سیمای جمهوری اسلامی پر است از انبوه مواضع به ظاهر انقلابی و عمدتاً با مضمون عدم امکان تن دادن ایران به مذاکره مجدد، غیر قابل مذاکره بودن بحث موشکی، حمایت از سپاه و… آن هم از زبان کسانی که خود جزو مهمترین آشپزها و سرآشپزهای برجام بودهاند.
اما آیا به راستی چنین است؟ سوالی که با دور شدن از فضای پر از هیاهو و فریب رسانهای داخل می شود به آن پاسخ گفت.
در چهار سال دولت یازدهم و در مقاطع حساس و سرنوشت ساز، تیم مذاکرهکننده و مجری برجام، بخصوص رئیس جمهور بارها اعلام کرده بودند که آمادگی دارند پس از موضوع هستهای در سایر موضوعات نیز پای میز مذاکره بنشینند. غیر از آن در جریان مناظره های انتخاباتی حسن روحانی میگوید: «من الان اعلام میکنم آمادگی دارم به غیر از تحریمهای هستهای که در این چهار سال آنها را برداشتیم، مابقی تحریمها را به خوبی و با قدرت برداریم و عزت و منافع ایران را به ملت ایران برگردانیم»
روحانی پس از انتخابات نیز، در مراسم تحلیف ریاست جمهوری در شرایطی که سه روز قبل از آن قانون «مبارزه با دشمنان ایران از طریق تحریم» یا «کاتسا» که به مادر تحریمها مشهور شده است پس از طی کردن سیر کامل قانونگذاری در آمریکا به قانون رسمی تبدیل شده و قرار است که اجرای آن از ۱۱ آبان شروع شود، و در شرایطی که چندی پیش از آن آمریکا بمب جدید خود معروف به مادر بمبها را در افغانستان استفاده کرده، در سخنانی که در واقع پردهبرداری از راهبرد دولت دوازدهم در زمینه سیاست خارجی و بخصوص راهبرد مواجه با دولت ترامپ است اعلام میکند که:
«میتوان تجربه برجام را به یک الگو در روابط و حقوق بینالملل تبدیل کرد. میتوان از این استثنا قاعدهای ساخت… آنان که خود را جزو بازندگان برجام میدانند، میتوانند در صف بهرهمندی از این عرصه برد برد قرار گیرند و به اشتباهات خود پایان دهند. امروز روزگار، رونمایی از مادر بمبها نیست، بیایید از مادر مذاکرات رونمایی کنیم. امروز روزگار رونمایی از مادر تحریمها نیست، بیایید از مادر همکاریها رونمایی کنیم»
پس از این تاریخ نیز در شرایطی که اعضای تیم ترامپ و اندیشکدههای موثر آمریکایی بر مذاکره بر روی مسائل موشکی، منطقه (به تعبیر طرف مقابل تروریسم)، حقوق بشر و تکمیل برخی محدودیتهای هستهای تاکید میکردند، در مقاطع مختلفی مسئولین ایرانی حتی در مواضع رسانهای خود پالسهای مشخصی برای طرف آمریکایی ارسال کردند که نشان از آمادگی برای مذاکرات جدید دارد.
از جمله محمد جواد ظریف در آخرین روز شهریور در مصاحبه با نشریه نیویورک تایمز در موضعی جالب عملاً موضوع هستهای و برجام را هم قابل مذاکره مجدد میداند (در حالی که پیش از این بارها با چند قید محکم تاکید کرده بودند حداقل در موضوع هستهای مذاکره مجددی اتفاق نمیافتد). البته این پیشنهاد برای عادی جلوه کردن همراه با یک شرط بدیهی مطرح میشود: «اگر آمریکا امتیازات جدید هستهای میخواهد، ما هم به طور متقابل خواهان این امتیازات هستیم… ما چرا باید درباره ضمیمه گفتگو کنیم؟ اگر شما می خواهید یک ضمیمه (برای این توافق) داشته باشید، ضمیمه باید درباره همه چیز باشد… آمریکا نمیتواند به دنبال امتیازات بیشتر باشد بدون آنکه امتیازات بیشتری به ایران بدهد.»
هرچند که در داخل و بخصوص در رسانههای اصولگرا این صحبتها با عناوینی چون پاسخ انقلابی و محکم ظریف به آمریکا تیتر شد (برای نمونه: http://yon.ir/vpNtJ)، اما کمی دقت در این سخنان مشخص میسازد که این موضع برای طرف مقابل معنایی جز اعلام آمادگی برای مذاکره ندارد، حالا اینکه تیم ایرانی در ازای چه امتیازی حاضر به واگذاری امتیازات جدید میشود چیزی است که در اتاق مذاکره مشخص میشود و اتفاقاً طرف آمریکایی با توجه به تجربیات گذشته و مخصوصاً برجام به خوبی میداند که خروجی اتاق مذاکرات چه خواهد بود!
دو هفته پس از این موضعگیری و در روز ۱۵ مهر، خبرگزاری رویترز در خبری مهم بخشی از رایزنیهای گسترده پیرامون مذاکره بر سر برنامه موشکی ایران را افشا کرد. این خبرگزاری نوشت (http://yon.ir/LDcEO):
ایران در ماه گذشته در نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد، به اعضای قدرت های جهانی گفته که می تواند به منظور از بین بردن نگرانیها در مورد برنامه موشکیاش گفتگو میکند. دو مقام آمریکایی نیز گفتهاند که ایران اخیراً نیز این ماجرا را از طریق عمان پیگیری کرده است [جالب توجه است که محمد جواد ظریف ۱۰ مهر برای گفتگو با مسئولان عمان -که همواره و از جمله در ماجرای برجام میانجی روابط ایران و آمریکا بودهاند- به آن کشور سفر کرده بود]. همچنین یک مقام سابق وزارت دفاع آمریکا اعلام کرد قدمهای آغازین ایران [برای مذاکره]، در هفتههای اخیر به اطلاع واشنگتن رسیده است. این مقام سابق آمریکایی گفته ایران از طریق مقامات آمریکایی که از زمان اوباما باقی ماندهاند یک پیشنهاد غیررسمی را برای استمزاج به مقامات آمریکایی دادهاند که نشان میدهد آنها برای مذاکره در مورد برنامه موشکهای بالستیک راغب هستند.
در ادامه رویترز از قول یک مقام ایرانی مینویسد: در دیدار محمد جواد ظریف با وزیر خارجه آمریکا در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل (در شهریور ماه) آمریکاییها نگرانی خود از توانایی موشکی ایران را ابراز کردند و ظریف نیز در پاسخ عنوان کرد که برنامه موشکی قابل مذاکره است. همچنین یک مقام ارشد ایرانی که خواسته نامش فاش نشود گفته است: «…[مسئولین دولتی و غیردولتی] به منظور جلب حمایت رهبر معظم [انقلاب] برای مذاکرات موشکی، جلسات متعددی با ایشان داشتهاند. در این جلسات رهبری خوشبین نبود چون به آمریکاییها اعتماد ندارد. اما دیگران معتقد بودند که تنش شدید درمورد برنامه موشکی میتواند از طریق مذاکرات حل شود.» این مقام ایرانی میگوید هر گونه گفتگو با هدف پایان دادن یا توقف برنامه موشکی ایران نخواهد بود، بلکه با هدف مذاکره در مورد برخی از ابعاد آن، مانند محدود کردن تولید برخی از موشک ها با برد خاص انجام میشود. رویترز از قول سومین مقام ایرانی نیز مینویسد: «تهران مایل است تا در مورد موشکهای دور برد مذاکره کند.»
این خبر بلافاصله با واکنش برخی مقامات ایرانی همراه شد که با عنوان تکذیبیه در رسانهها منتشر شد اما این واکنشها جزئیات خبرهایی که در گزارش رویترز به آن اشاره شده بود را تکذیب نکردند. پیش از این نیز بارها در جریان مذاکرات هستهای رسانههای اصلی غربی خبرهایی از جزئیات توافقات را منتشر کرده بودند که در ابتدا تکذیب میشدند اما بعداً با انتشار متن توافقات، مشخص میشد که به همان صورت یا حتی شدیدتر از آن محقق شده است.
چند روز پس از انتشار خبر رویترز، محمد جواد ظریف در مصاحبه با مجله نیوزویک میگوید: «علت اینکه ما به آزمایش آنها [موشکهای بالستیک] ادامه می دهیم به خاطر این است که دقت آنها را بهبود ببخشیم. اگر یک موشک برای حمله تسلیحات اتمی طراحی شده است شما به دقت نیاز ندارید. شما به برد آن نیاز دارید زیرا به هر جایی که آنها اصابت کنند قدرت بازدارندگی لازم را ایجاد میکنند. برد بایستی مهم باشد اما دقت نبایستی مهم باشد. ایران بر روی بهبود دقت تمرکز میکند زیرا ما میخواهیم که از این موشک ها به عنوان ابزارهایی برای حمل کلاهکهای متعارف استفاده کنیم.»
در واقع وزیر خارجه اینبار یک گام دیگر به جلو برداشته و حتی جزئیاتی از مفاد مذاکرات موشکی را نیز مطرح میکند، در جایی که تلویحاً بیان میکند ایران محدودیت کار بر روی برد موشکها و تمرکز بر روی دقت موشکهای فعلی را پذیرفته است. البته قطعاً با شروع مذاکرات موشکی محدودیتها به همینجا ختم نخواهد شد و مشابه آنچه که در صنعت هستهای اتفاق افتاد، در این فقره نیز در نهایت باید شاهد تعطیلی صنایع موشکی باشیم، هرچند که این روند دفعی و عیان نخواهد بود. لازم به ذکر است که اتخاذ راهبرد تمرکز بر افزایش دقت موشک های ایرانی با تصمیم فرماندهان نظامی، برای مدت زمانی محدود و بنا به معیارهای فنی کاملا متفاوت با شرایطی است که به طرف های خارجی تعهداتی در این زمینه ها داده شود.
در جدیدترین موضع گیری نیز محمد نهاوندیان از اعضای اصلی دولت دوازدهم و معاون رئیس جمهور، در مصاحبه با شبکهی سی ان ان و در موضعی که در واقع نشان از آمادگی ایران برای مذاکره بر سر موضوعات فراهستهای داشت اعلام کرد (http://yon.ir/qyWS5): «هر موضوعی ممکن است که میان کشورها بحث شود اما نمی توان درباره برجام دوباره مذاکره کرد. برنامه موشکی بخشی از برجام نبود. اگر درباره مسائل بین المللی و منطقه ای نگرانی وجود دارد، این مسائل می تواند موضوع مذاکره میان ایران با کشورهای منطقه یا اروپا باشد.»
موارد فوق تنها نمونهای از مواضع مسئولین دولتی و چراغ سبزهایی بود که در جهت اعلام آمادگی برای مذاکره جدید (مذاکره مجدد یا هر عنوان دیگری) در رسانهها مطرح شده است. در کنار این موارد به خصوص لفاظیهای سراسر پوچ مقامات مسئول در پاسخ به اقدامات عملی و موثر جدید تیم ترامپ را باید مدنظر قرار داد، که کاملاً به طرف مقابل ضعف و آمادگی برای واگذاری امتیازات جدید را مخابره کرد. همچنین به این موارد باید مواضع سایر افراد موثر در موضوع سیاست خارجی (بلکه موثر تر از دولتیها!) مخصوصاً مواضع رئیس مجلس و رئیس مرکز تحقیقات مجمع تشخیص مصلحت نظام و دیگر افراد غیر دولتی ولی کاملاً موثر در حصول برجام را اضافه کرد. و البته همهی این موارد غیر از رایزنیهای فراوان غیر رسمی مسئولین ایرانی یا نمایندگان آنها در آمریکاست که حتماً بسیار مشتاقانهتر و بی پردهتر از آن چیزی است که میشود به صورت عیان در رسانهها مشاهده کرد.
در این شرایط که آمریکا برنامه جدی برای بلعیدن تمامی سرمایههای کشور دارد و زمینههای آن را نیز در برجام فراهم کرده، طرفهای اروپایی نیز برای گرفتن امتیازات جدید فراهستهای کاملاً با آمریکا همنوا و همراستا هستند و به ارمغان آورندگان داخلی برجام نیز خود را برای دور جدید مذاکرات و واگذاری امتیازات اساسی و مهم آماده کردهاند، عدهای از صاحبان و طراحان رسانهای اصولگرا با چشم بستن بر روی این واقعیات و شرایط خطرناکی که کشور در آن گرفتار شده، اخبار و نشانههای متعدد شروع دور جدید مذاکرات را سانسور یا بازنمایی وارونه کرده و اظهار میکنند که تجربهی مدنظر در برجام حاصل شده و آقایان به ریل انقلاب بازگشته و دیگر دشمن شناس شدهاند (برای نمونه: http://yon.ir/yswKB و http://yon.ir/PNytf). به همین نیز اکتفا نمیکنند، به صورت آشکار جریان انقلابی و حزباللهی را نیز به بهانهی حفظ وحدت در برابر آمریکا، امر به سکوت در برابر اقدامات گذشته و اکنون این جریان میکنند. آیا نتیجهی این سانسور و سکوت چیزی جز آرام کردن فضا برای فروشهای جدید است؟ آیا این جریان میخواهد همان نقش بی بدیلی را که در ایام مذاکراتِ منتج به برجام و در جریان تصویب آن ایفا کرد، مجدداً تکرار کند؟ آیا جریان حزباللهی نباید از ماجرای برجام درس بگیرد و دیگر به اخبار، تحلیلها و توصیههای آنها اعتماد نکند؟
Sorry. No data so far.