هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهور وقت ایران در ماجرای آزادسازی گروگان های آمریکایی در لبنان با وعده “حسن نیست در برابر حسن نیت” آمریکا، تمام تلاش خود را در جهت آزاد سازی گروگانها انجام داد اما در نهایت جوابی که تیم مذاکره کننده در یافت کرد این بود «ما گفتیم نشان دادن حسننیت باعث حسننیت متقابل میشود، ولی نگفتیم اگر ایرانیان گروگانها را آزاد کنند، بدون توجه به باقی قضایا، به این اقدام پاسخ مطلوب و مساعد میدهیم. ما گفتیم حسننیت بهدنبال خود حسننیت میآورد. انجام دادن وقایع تروریستی دیگر، تعریف آمریکا از حسننیت نیست.»
دولت اصلاحات که نکات مختلفی از جمله گفت و گوی تمدن ها ارتباط با غرب و … را به صورت علنی بیان می کرد با جملاتی از قبیل محور شرارت خطاب شد.
دولت اصلاحات پس از اتفاقات ۱۱ سپتامبر دست یاری را آمریکا برای مبارزه با طالبان را می پذیرد تا شاید از این طریق بتواند اعتماد آمریکا و راه ارتباط با این کشور را باز کند. رایان کراکر در گفت و گویی مدعی می¬شود هیات ایران خواستار اشغال افغانستان از سوی آمریکا میشود. وی در این زمینه نوشته است: «اما آنچه که برایم جالب تر از همه بود، اشتیاق آنان نسبت به اعزام نیروهای آمریکا، همان «شیطان بزرگ»، به حیاط خلوت ایران یعنی افغانستان بود.» علی رغم تمامی امیدهای دولت اصلاحات به رابطه با آمریکا و همکاری با آن، این جرج بوش بود که ایران را محور شرارت ها نامید.
دولت امید زیربنای برنامه های خود را بر اساس ارتباط با غرب و به خصوص آمریکا بسته بود. تماس تلفنی با اوباما به عنوان اولین تماس دو رئیس جمهور پس از ۳۵ سال نشان دهنده ی تمایل روحانی در عادی سازی روابط با آمریکا داشت. دوسال تلاش برای به نتیجه رسیدن مذاکرات و دو سال نیز به امید عملی شدن برجام طی شد اما با تمامی تلاش هایی که روحانی در جهت ارتباط با غرب از خود نشان داده بود. این ایران بود که نه تنها شاهد بد عهدی آمریکا بلکه شاهد بد عهدی اروپا نیز بود.
رخدادهای فوق تنها نمونه ای کوچک از دست های امیدوار دولت های غربگرایی بوده است که به امید ارتباط با غرب به سمت آمریکا و غرب دراز شده اما بی نتیجه مانده است. هاشمی رفسنجانی در مورد بد عهدی غربی ها می گوید: «وقتی آمریکاییها درست به وعدههایشان عمل نمیکردند، کار ناقص میماند»
در واقع خلاف انچه افرای چون زیبا کلام پیرامون ۴۰ سال دشمنی با آمریکا مطرح می کنند، شاهد چهل سال دشمنی آمریکا با ایران هستیم. آمریکایی که هرگز قدم مقدماتی را بر نداشته است و همواره معتقد است ایران باید گام های اصلی در جهت اعتمادسازی را بردارد.
مذاکره با غرب در این سال ها نه تنها نتوانسته است راه نجات ایران را در پی داشته باشد بلکه با فرصت سوزی باعث هدر رفت منابع نیز شده است. در واقع سراب رابطه با غرب تنها به دویدن و نرسیدن تبدیل شده است در حالی که موفقیت های اصلی کشور، موفقیت هایی بوده است که بر اثر توانمندی داخلی به دست آمده است، فناوری غنی سازی ۲۰ درصدی، نانو و موشکی دستاوردهایی هستند که با عبور از چنین طرز فکرهایی به دست آمده است
دولت مردان باید با عبور از دیدگاه های غرب گرایانه و با تکیه بر توامندی های داخلی و دانش بومی تلاش خود را در جهت عبور از مشکلات به کار بسته و دل به سراب مذاکره نبند زیرا نهایت رسیدن به این سراب تنها تشنگی بیشتر است.
* دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران
Sorry. No data so far.