ابوالفضل زرویی نصرآباد بی گمان یکی از تواناترین و طنزپردازان معاصر در عرصه نظم و نثر بود. قوت نظم و زلالی طبع و تسلطی که بر متون قدیم و جدید فارسی داشت طنز او را یک سر و گردن بالاتر از دیگران نشانده بود. او هم خودش ریشه دار و اصیل بود و هم هنرش، به گونه ای که رد طنزش را از گل آقا تا دهخدا تا عبید و… میشد نشان داد.
بعضی از کسانی که شاگرد او محسوب می شدند یا حتی نمی شدند، سال ها قبل به طمع نان و نام و نواله با سفر بستند و به جاهای دیگر رفتند و قلمشان را در اختیار دیگران قرار دادند و بعضی ها هم ماندند و طنزهای تندشان را آتش تهیه ی کارزار تبلیغاتی این جناح و آن جریان در داخل کردند ، اما ابوالفضل ، علی رغم مشکلات جدی مالی و بیماریی که بعدا به سراغش آمد و هر روز او را تکیده تر می کرد، نه از این دیار کوچید و نه جزو ابواب جمعی باندهای سیاسی شد. او به قیمت تحمل همه بی اعتنایی ارباب قدرت و انزوا در احمدآباد مستوفی برهمه ی وسوسه ها و کارت های دعوت دیگران چشم پوشید و آبروی فقر و قناعت را نبرد.
کسانیکه حرمت قلمشان را به هجو و هزل های سیاسی آلوده می کنند، با فرونشستن غبار حوادث از یادها می روند اما طنز سالم و عمیق و نجیب و هنری، مثل آثار درخشان زرویی ، ماندگار خواهد بود.
Sorry. No data so far.