ناتوانی آمریکا برای شروع جنگی نو
درحال حاضر آمریکا بنا به دلایل متعدد اصلاً توان شروع جنگ در منطقه غرب آسیا را ندارد. از جمله دلایل این امر میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- اولا آمریکا به لحاظ اقتصادی اصلا در شرایطی نیست که بتواند جنگی (نه تنها با ایران بلکه با هیچ کشوری) را شروع کند چرا که به لحاظ نظامی هر یک از ابرقدرتها که بخواهند جنگی را آغاز کنند، حداقل باید هزار میلیارد دلار فریز داشته باشند چنان که آمریکا هنگامی که حمله به عراق را در سال ۲۰۰۳ آغاز کرد، هزار میلیارد دلار فریز داشت، اما در حال حاضر نه تنها آمریکا بلکه هیچ یک از ابرقدرتهای جهان (به جز چین) چنین مبلغی را فریز ندارد. از بحث میزان ذخیره و فریز پول هم که بگذریم، آمریکا در شرایطی که با بیش از بیست و یک تریلیون دلار بدهی به یک بدهکار افسانهای تبدیل شده است(۲)، اصلاً قادر به شروع جنگی نظامی و بعد از آن تأمین هزینههای سرسام آورش نیست. در کنار دو مورد فوق باید به این نکته نیز توجه داشت که طی سالهای اخیر آمریکا در کنار بحران اقتصادی که دامن گیرش بوده، بیش از هفت تریلیون دلار هم در منطقه غرب آسیا هزینه کرده(۳) اما تقریباً هیچ منفعتی کسب نکرده است و این مورد نیز به فرو رفتن بیشتر آمریکا در باتلاق بحران اقتصادی و در نتیجه ناتوانی بیشتر این کشور برای شروع جنگ نظامی منجر شده است.
- با توجه به قدرت یافتن چین در زمینههای مختلف و قریب الوقوع بودن پیشی گرفتن این کشور از آمریکا، ایالات متحده برای مهار چین اقدام به اجرای راهبردی نوین برای ایستادگی در برابر این کشور کرده است. این راهبرد که اصطلاحاً «کوچ شرقی اوباما»(۴) نامیده میشود، به دنبال کم کردن نیروهای آمریکا از نقاط مختلف جهان به ویژه غرب آسیا و در عوض انتقال آنها به شرق آسیا برای مهار چین توسط این نیروها و متحدین آمریکا در آن منطقه (مثل ژاپن، کره جنوبی و…) است. واضح است که با اجرای این راهبرد که در حال حاضر در دستور کار کاخ سفید است، تمرکز آمریکا بر منطقه غرب آسیا کمتر میشود و نتیجه طبیعی چنین امری (برخلاف جوسازی غربگرایان) کاهش احتمال وقوع جنگ بین آمریکا و کشورهای این منطقه از جمله ایران است.
- طی سالهای اخیر، آمریکا برای رسیدن به اهدافش در منطقه، جنگهای مختلفی را به راه انداخته است که نمونه آخر آن، جنگ در سوریه و عراق با گروهکهای تکفیری دستپرورده آمریکا است. طبق گفته صریح مقامات عالیرتبه آمریکا از جمله اوباما رئیس جمهور سابق این کشور، هدف آمریکا و متحدانش در بحران ساختگی سوریه، تغییر حکومت این کشور و رفتن رئیس جمهور قانونی این کشور بود(۵)؛ اما اکنون بعد از گذشت حدود هفت سال از شروع تلاش بیوقفه آمریکا با تمام متحدانش (انگلیس، فرانسه، آلمان، رژیم صهیونیستی، عربستان، امارات، کویت، قطر، ترکیه و…) برای محو کردن کشور سوریه از محور مقاومت، بحران سوریه با پیروزی قاطع محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران و با شکست مفتضحانه جبهه غربی به رهبری آمریکا به پایان خودش نزدیک میشود تا جایی که آمریکاییها که باقی ماندن در سوریه را بیفایده و تنها هزینه دادن بیشتر میدانند، اقدام به خروج داوطلبانه نیروهای خود از سوریه کردهاند.(۶) حال با توجه به شکستهای اخیر آمریکا از محور مقاومت آیا این عاقلانه است که باز آمریکاییها به دنبال شروع جنگی نو با جمهوری اسلامی ایران و متحدانش باشد؟
- غیر از شکستهای مستقیم آمریکا، همپیمانان این کشوردر منطقه غرب آسیا نیز در تمامی جنگهایی که طی سالیان اخیر داشتهاند از همپیمانان جمهوری اسلامی ایران شکست خوردهاند. این جنگها که اصطلاحا «جنگهای نیابتی» نامیده میشوند، شامل جنگ ۳۳ روزه رژیم صهیونیستی با حزب الله لبنان، جنگهای ۲۲، ۸ و ۲ روزه رژیم صهیونیستی با نوار غزه و جنگ عربستان با یمن است. نکته قابل توجه این شکستها نیز در این نکته است که همواره سیر شکست رژیم صهیونیستی به عنوان مهمترین متحد آمریکا در منطقه، سیری نزولی داشته است به این معنا که در ابتدای امر در جنگ ۳۳ روزه، رژیم صهیونیستی توانست ۳۳ روز مقابل حزب الله لبنان بایستد و مقاومت کند اما در جنگهای بعدی توان مقاومت این رژیم همواره کمتر شد تا جایی که در جنگ آخر، تنها ۲ روز توانست در مقابل محور مقاومت در غزه بجنگد و بعد از آن مجبور به پذیرش آتش بس شد. سیر شکستهای پشت سرهم و دنبالهدار نواب آمریکا در منطقه، در کنار شکستهای خود آمریکا در منطقه، یکی دیگر از نشانههای ضعف و ناتوانی آمریکا برای شروع جنگ علیه جمهوری اسلامی ایران است.
- اگر از شکستهای متعدد آمریکا و همپیمانانش در منطقه هم بگذریم و تنها به سیاستهای اعلامی مقامات آمریکا توجه کنیم، میبینیم که حتی اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا که در برابر مردم ایران برای ایجاد رعب و وحشت از حمله نظامی به ایران دم میزد تا امتیاز بگیرد، به ملاقات دیگر مقامات که میرود از شعارزدگی فاصله میگیرد و به صراحت میگوید: «هیچ گزینه نظامی برای متوقف کردن ایران وجود ندارد.»(۷) در دولت ترامپ نیز جیمز ماتیس وزیر دفاع آمریکا در اظهاراتی اذعان کرد که آمریکا توانایی حمله نظامی به ایران را ندارد. وی با توصیف فضاسازی رسانه ای مبنی بر برنامهریزی آمریکا برای حمله به تأسیسات هستهای ایران به خیال بافی و داستان سرایی در واقع از ناتوانی آمریکا از حمله نظامی به ایران سخن میگفت.(۸) این اظهارات صریح مقامات بلندپایه آمریکایی نشان دهنده آن است که آمریکاییها نه تنها در عرصه میدان و عمل از ایران شکست خوردهاند بلکه حتی در بعد روحی-روانی نیز به شکست نظامی خود از ایران مطمئن هستند. حال با توجه به این که خود آمریکاییها از ناممکن بودن حمله نظامی به ایران میگویند چرا در ایران عدهای قصد تلقین حمله قریب الوقوع آمریکا به افکار عمومی را دارند؟
- از طرفی دیگر هنگامی که به شرایط ژئوپلیتیکی منطقه غرب آسیا (مخصوصا کشور ایران) دقت کنیم میفهمیم که با توجه به ویژگیهای طبیعی این منطقه همچون وسعت، موقعیت جغرافیایی ممتاز، موانع طبیعی، ویژگی ترانزیتی این منطقه و… کار آمریکا برای درگیری و اشغال نظامی ایران به مراتب سختتر خواهد بود و آمریکا برای غلبه بر ایران نیازمند بودجه نظامی کلانتر از حد معمول برای شروع و ادامه جنگ در مقایسه با دیگر کشورهاست و این امر با توجه به مانع مذکور در شماره یک، شروع جنگ علیه ایران را عملاً غیر ممکن میسازد. به همین دلیل است که مارک پالمر، عضو کمیته خطر جاری عقاب های پنتاگون و از طراحان پروژه دلتا علیه جمهوری اسلامی در مصاحبه با نیویورک تایمز با اعتراف به قدرت ایران میگوید: «ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در خاورمیانه و هارتلند نظام بین الملل، به قدرتی کم بدیل تبدیل گردیده که دیگر نمیتوان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد.»(۹)
- از طرفی دیگر هنگامی که به ائتلافهای منطقهای و جهانی که به نفع ایران و یا علیه آمریکا به تازگی شکل گرفته است دقت شود، به وضوح میتوان دریافت که آمریکایی که یارای مقاومت در برابر جمهوری اسلامی ایران را ندارد، به طریق اولی توان مقابله با چنین ائتلافهایی را ندارد. از ائتلافهای موجود میتوان به دو ائتلاف ایدئولوژیکی و ائتلاف راهبردی اشاره کرد. ائتلاف ایدئولوژیکی که به معنای اتحاد کشورها بایکدیگر به دلیل نظام فکری و ارزشهای مشترک بین آنان است، به ائتلاف بدرالمقاومه در منطقه اشاره دارد به گونهای که به برکت انقلاب اسلامی ایران، ملتهایی که خواهان ایستادگی در برابر استکبار غربی هستند دورهم جمع شدهاند و با تشکیل ائتلافی شبیه ماه شب چهارده به مقاومت در برابر غربیها و در راس آنان آمریکاییها پرداختهاند. این ائتلاف شامل ملتهایی از قبیل فاطمیون افغانستان، زینبون پاکستان، ملت انقلابی بحرین، انصارالله یمن، حشدالشعبی عراق، علویون سوریه، حزب الله لبنان، حماس و جهاد اسلامی در غزه و… به رهبری ایران است. ائتلاف راهبری نیز به ائتلافی اتلاق میشود که کشورها نه به دلیل نظام فکری و ارزشهای مشترک بلکه به دلیل منافع مقطعی مشترک، دور هم جمع شدهاند. در این منطقه با توجه به منفعت مشترکی که سه کشور ایران، روسیه و چین در مهار آمریکا دارند، حداقل در حال حاضر به ائتلاف نانوشتهای رسیدهاند به طوری که هریک از این کشورها سعی مینماید به طرق مختلف به آمریکا ضربه بزند و همچنین به کشوری که در حال ایستادگی در برابر آمریکا است کمک کند. نمونه کارآمدی این ائتلاف در بحران سوریه به وضوح قابل رؤیت بوده و است.
احتمال وقوع جنگ نظامی وجود ندارد
با توجه به آنچه گفته شد واضح است که آمریکا به هیچ وجه توان شروع یک جنگ تمام عیار نظامی علیه ملت ایران را ندارد تا جایی که حتی خود آمریکاییها نیز به این امر معترفاند؛ به همین دلیل مقام معظم رهبری در تابستان امسال فرمودند: «احتمال وقوع جنگ نظامی وجود ندارد.»(۱۰) حال با توجه به چنین شرایطی چرا عدهای به ظاهر میهن دوست دلسوز مردم، تلاش دارند هممیهنانشان را از جنگی که قرار نیست رخ دهد بترسانند؟ آیا به راستی اینگونه نیست که نان عدهای در ترساندن مردم از لشکر خیالی شامیان است؟
- سرمقاله روزنامه شرق در تاریخ ۱۷/۱۰/۱۳۹۷
- http://www.usdebtclock.org
- http://www.entekhab.ir/fa/news/449008
- http://alwaght.com/fa/News/76632
- https://ariananews.co/news
- https://ir.sputniknews.com/politics/201901044323933
- https://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/03/13/759301
- http://parstoday.com/dari/news/uncategorised-i80037
- http://basirat.ir/fa/news/135504
- https://www.khabaronline.ir/news/801564
Sorry. No data so far.