آخرین تلاشها برای حذف نقش مردم محروم و مستضعف از صحنه سیاسی کشور
گزیده| تحلیلی درباره استانی شدن انتخابات
فرض کنید مجلس طرحی را به صحن بیاورد که بیحجابی را قانونی کند. آیا با ذهنیت و مشرب فکری نمایندگانی که خود را مسلمان میدانند، اصلا چنین چیزی ممکن است؟ اینجا زمینه اجتماعی است که این مسئله را «ناممکن» میکند.
اما امروز، مسئله، حجاب نیست. مسئله، گفتمان اسلام ناب خمینی است که آخرین علائم حیاتیاش نیز در حال از دست رفتن است. همینکه چنین طرحی به نظر طراحانش «درست»! بیاید و با تعاریفشان از انقلاب و ارزشهای پذیرفته شدهشان در تعارض نباشد و با اکثریت آراء در مجلس شورای اسلامیِ بعد از انقلاب هم تصویب شود و نه از منبری صدا خیزد و نه از خیل عظیم روزنامه و پایگاه اینترنتی و تشکل انقلابی! حرکتی، نشان از آن دارد که «نظام معرفتی و ارزشی» نیروهای «دوستدار» انقلاب به طور کامل استحاله شده و اثری از اسلام ناب باقی نمانده است.
اصلیترین مفروض مصوبه اخیر این است که: «مردم شهرنشین و به ویژه شهرهای بزرگ به دلیل سروکار بیشتر با روزنامهها و رسانههای الکترونیکی و آموزش و غیره از آگاهی سیاسی بیشتر نسبت به مردم روستاها و شهرهای کوچک برخوردارند و انتخاب ایشان آگاهانهتر و عقلانیتر است.»
نظرگاه سیاسی اهالی شهرهای بزرگ به دو دلیل اتفاقاً مخدوشتر از روستاییان و اهالی شهرهای کوچکتر است. یکی سبک زندگی متفاوت و معرفت انضمامی برخاسته از آن است و دیگری مسئله رسانهها است. کارکرد رسانه، تحریف در واقعیت برای افزایش قدرت حزب یا گفتمان سیاسی متبوعش و کاستن از قدرت رقبا و ضربه به آنها است. هرکس بیشتر در معرض رسانههای سیاسی قرار داشته باشد و بیشتر از آنها تأثیر پذیرفته باشد، آگاهی و استقلال فکری مخدوشتری دارد. و به یک معنا شکارِ آن گفتمانها و احزاب سیاسی شده و چون خوابزدگان، بی اراده به دنبال آنان به راه افتاده است.
این دو عامل ذکر شده موجب میشود که رأی و دیدگاه سیاسی مردم دور از مرکز که هم نسبت مولد به مصرف کننده و دلال در آنها بیشتر است و هم کمتر در تیربرد رسانهها و آسیبهای ناشی از آنند، واقعیتر، درستتر و کمتر تحت تأثیر دعواهای زرگری دو جناح کشور باشد.
پیش فرض دیگری که پشتیبان و توجیه گر طرح و تصویب این مصوبه قرار داشت و حتی بعضی نمایندگان به آن اعتراف هم کردند این بود که اکنون، مردم مناطق حاشیهتر، قبلیهای رأی میدهند و استانی کردن انتخابات مجلس از دعواهای قومی و قبلیهای میکاهد. اما به این اشارهای نکردهاند که اگر هم چنین باشد، جای آن را دعواهای بسا بزرگتر زرگری و سیاه بازیهای پوچ سیاسی و جناحی میگیرد. باید گفت از قضا دعواهای قومی و قبلیهای ریشه در منافع واقعی و عینی مردم آن مناطق دارد، نه مانند دعواهای زرگری دو جناح اصلی کشور. در صورت پذیرفتن مدعای مدعیان نیز باید به ایشان متذکر شد دعواهای قومی و منطقهای، هم کوچکتر و کم هزینهتر از دعواهای کارتلهای سیاسی اقتصادی کشور است و هم واقعیتر و بر سر مسائل اصلیتر.
اجرای این طرح از دو سو به طبقات دور از مرکز و ولی نعمتان انقلاب آسیب میرساند و از سهم ایشان میکاهد. شراکت در تصمیم؛ و پاسخگویی در اجرا. از یک سو نمایندگانی که با مسائل یک منطقه آشنایی کامل دارند و بین مردم آن منطقه موجهاند، چون توان مالی و تجربه سیاسی برای تبلیغات رقابت استانی ندارند از رقابت با رقبای سیاسی کار توانگر باز میمانند. از سوی دیگر در مقام پاسخگویی نیز نمایندگان طبیعتاً به مناطقی بیشتر پاسخگو خواهند بود که رأی بیشتر از آنجا گرفتهاند. اینجا، روستاها و مناطق کم جمعیت از پاسخگویی مسئولان نیز بیش از پیش محروم خواهند شد.
در نهایت جمعا اجرای این طرح، محرومان مناطق حاشیهای را به طور کامل از صحنه سیاسی کشور حذف خواهد کرد. همانها که امام خمینی «ولی نعمت» انقلابشان میدانست و همه را به خدمت ایشان امر میکرد. به جای ایشان هم اربابان زر و زور و سیاست بیش از پیش، تعیین کنندگان اصلی خواهند شد و اراده اربابان احزاب توانگر و ویژه خوار سیاسی و اقتصادی به جای اراده محرومان و مستضعفان تعیین کننده آینده سرنوشت انقلاب خمینی خواهد شد.
احمدکرمینژاد
دانلود متن کامل جزوه از لینک زیر:
Sorry. No data so far.