سه‌شنبه 28 دسامبر 10 | 10:16

نسبت ذهن و عمل برنامه‌ریزان با عقلانیت!

می گویند یک روز جمعه در پادگان، سرهنگی به سرباز گیر داد که چرا موهایت بلند است؟ برو اصلاح کن و برگرد. سرباز رفت و هر چه گشت، سلمانی های داخل شهر همه بسته بودند. می ترسید برگردد. چه کار…


“بى‏اعتنائى به گسترش شکاف طبقاتى در ذهن و عمل برنامه‏ریزان”(۱) یعنی چه؟
اصلا یک برنامه ریز، چه موقع برنامه ریزی می کند؟ البته این برنامه ریز را در یک فضای منطقی و عقلانی در نظر بگیریم. و گرنه در یک فضای در هم و بر هم و آنارشیستی، یا کسی برنامه نمی ریزد و یا اگر هم می خواهد برنامه بریزد، هر وقت دلش یا بهتر بگویم هوای نفسش گفت برنامه بریز، برنامه ریزی می کند؛ هر طور که بخواهد.
اما در یک فضای عاقلانه، ابتدا نیازی به یک مسئله ایجاد می شود و برای رفع آن نیاز، برنامه ریزی می شود. اما این نیاز و مسئله چگونه احساس می شود؟ این دیگر بستگی دارد که آرمانهای آن فرد و طرح کلی دغدغه های آن فرد چگونه و چه باشد. چرا که دغدغه های جزئی در طرحی کلی، خودشان را جلوه می دهند و معنا پیدا می کنند. “ذهن برنامه ریز” یعنی همین طرح کلی دغدغه های او. “عمل برنامه ریز” هم که برنامه اوست.
نمی دانم چرا اینها را می نویسم. توضیح واضحات نمی دانم چه سودی دارد؟
اما در این ایام، استدلالهایی که برای اثبات نیاز داشتن به طرح “دانشجوی پولی” شنیده ام، واضح و بدیهی بودن این امور را زیر سوال برده است.
اگر کاهش شکاف طبقاتی و گسترش عدالت اسلامی، مهم ترین مسئله یک جامعه باشد، آن موقع برنامه هایی که ریخته می شود برای آن جامعه، یا مستقیما به این مسئله مربوط می شود و یا اگر مسئولین آن برای برطرف کردن نیاز دیگری هم می کوشند-درست است که مهم ترین مسئله عدالت است، اما فقط همان یک مسئله که نیست و نیازهای دیگر ضرایب کمتر می گیرند، یعنی بلاخره یک ضریبی می گیرند-، مهمترین شاخص برای عیار کردن آن برنامه، میزان نزدیک شدن یا دور شدن از آرمان عدالت اسلامی است.
***
اگر نمی توانید این مقدم و تالی ها و صغرا و کبرا ها را تحمل کنید، این قصه را گوش کنید:
می گویند یک روز جمعه در پادگان، سرهنگی به سرباز گیر داد که چرا موهایت بلند است؟ برو اصلاح کن و برگرد. سرباز رفت و هر چه گشت، سلمانی های داخل شهر همه بسته بودند. می ترسید برگردد. چه کار کرد؟ پوتین هایش را واکس زد!
رفت داخل پادگان و با صلابت تمام برای سرهنگ احترام نظامی گذاشت و محکم و شمرده و با وقار گفت: “قربان! پوتین ها خوب شدند؟” سرهنگ نگاهی انداخت و با رضایت خاطر گفت: “بله حالا خوب شد؛ یک روز مرخصی تشویقی می گیری!”
***
می گوییم: چرا این برنامه به شکاف طبقاتی ای که از تبعات حتمی آن است، بی توجه است؟
می گویند: ببینید عزیزان! این دانشجویی که می رود خارج برای تحصیل، اگر بیاید و داخل تحصیل کند، هم ارز از کشور خارج نشده و هم مشکلات اخلاقی و فرهنگی این مهاجرتها مهار می شود.
می گوییم : چرا کسی به این مسئله توجه نمی کند؟(این= گسترش شکاف طبقاتی)
می گویند: ببین فرزندم! آن مسئله را می بینی؟ (آن= مشکلات فرهنگی دانشجویان مهاجر)
می گوییم: خوب! که چه؟
می گویند: راه حل آن مسئله این است!
***
ممکن است طرحی برای رفع و رجوع یک مسئله خیلی هم خوب باشد. یعنی ۱۰۰ درصد جواب بدهد. اما بحث این است که ما در فضا و خلاء که زندگی نمی کنیم. مسائلمان منتزع از هم که نیست. بلاخره همه این مسائل، مسئله “همین” جامعه است. به هم مربوط است. روی هم اثر می گذارند. در این مجموعه مسائل، دیگر نمی شود با این استدلال که یک برنامه علاج درد یک نیاز است، به برنامه رای داد. چه بسا ضریب در نظر گرفته شده برای مسئله اشتباه باشد و چه بسا تر آنکه در تشخیص مسائل، ضریب درست باشد؛ اما به باقی مسائل پر وزن تر بی توجه باشد که چه اثری روی آنها می گذارد.
در برنامه ای که به اسم پیشرفت و عدالت در آمده است، این توقع که اگر مستقیم به مباحث عدالت پرداخته نشده، حداقل در دیگر برنامه ها حواسش باشد که تبعیض و شکاف را نهادینه نکند، توقع زیادی است؟ واقعا بی جاست؟
***
می ترسم از اینکه در مجلس، موافقین طرح مثل آن سرباز دلیل موافقت بیاورند و دیگران مثل سرهنگ رای دهند.

(۱) پیام شش هشت

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.