یکشنبه 23 ژانویه 11 | 14:36

سکوت دربرابر مسئولیت،مسئولیت در برابر سکوت!

متن ذیل گفتاری از حسن رحیم‌پور (ازغدی) است که با ترجمه‌ای آزاد از خطبه منای سیدالشهدا (علیه‌السلام) به توضیح این فرمایشات گرانمایه می‌پردازد. با نزدیک شدن به اربعین حسینی فرصتی دست داد تا بار دیگر قدری با اهداف قیام امام حسین (ع) آشناتر شویم.


متن ذیل گفتاری از حسن رحیم‌پور (ازغدی) است که با ترجمه‌ای آزاد از خطبه منای سیدالشهدا (علیه‌السلام) به توضیح این فرمایشات گرانمایه می‌پردازد. با نزدیک شدن به اربعین حسینی فرصتی دست داد تا بار دیگر قدری با اهداف قیام امام حسین (ع) آشناتر شویم. قابل ذکر است که جناب آقای رحیم پور در این گفتار با قرائت متن عربی خطبه پس از ترجمه هر بخش به نکاتی اشاره می‌نمودند که در این مجال از انتشار متن روایت صرف نظر شده‌ و صرفا به ترجمه‌ی آزاد و تبیین اجمالی استاد بسنده کرده‌ایم.

ای مردم، عبرت بگیرید از موعظه ای که خداوند به دوستان خود در قرآن می‌فرماید. اگر شما خود را اولیای خدا می‌دانید و اگر دین دارید و مخاطب قرآن هستید پس بی تفاوت نمانید و احساس تکلیف کنید! آیا ندیده اید که خداوند چند بار در قرآن به روحانیون مسیحی و یهودی به شدت حمله فرموده و آن‌ها را توبیخ کرده‌است که چرا مردان خدا در جامعه و حکومت، بی عدالتی و فساد دیدند و سکوت کردند؟ چرا اعتراض و انتقاد نکردند؟ و فریاد نکشیدند؟ و نیز فرمود: “نفرین بر کسانی از بنی اسرائیل که کافر شدند. آن‌ها که امر به معروف و نهی از منکر نکردند و چه بد عمل کردند.”

خداوند علمای مسیحی، یهودی و روحانیون و آگاهان ادیان قبل را نکوهش کرد، زیرا ستمگرانی جلوی چشم آن‌ها فساد می‌کردند، اینان می‌دیدند اما سکوت می‌کردند و دم بر نمی-آوردند. خداوند چنین کسانی را کافر خوانده و توبیخ کرده که چرا در برابر بی عدالتی، تبعیض و فساد در حکومت و جامعه ی اسلامی ساکت هستید و همه چیز را توجیه و ماست‌مالی می‌کنید و رد می‌شوید؟ چرا سکوت کرده اید؟ علت آن این است که عده ای از شما می‌خواهید سبیلتان را چرب کنند و عده ای از شما هم می‌ترسید سبیلتان را دود بدهند. عده ای طمع سفره دارید و سفره ی چرب می‌خواهید تا بخورید و می‌گویید که چرا خودمان را به زحمت بیندازیم و با نهی از منکر و انتقاد و اعتراض خطر کنیم؟ فعلا که بساط مان رو به راه است. عده ای دیگر از شما نیز می‌ترسید. اما مگر در قرآن نمی‌خوانید که فرمود: از مردم نترسید. از حاکمان و صاحبان قدرت و ثروت نیز نترسید، از من بترسید! آیا شما این آیه را ندیده اید؟ آیا سوره ی توبه را نخوانده اید که می‌گوید زنان و مردان مومن نسبت به یکدیگر ولایت اجتماعی دارند و حق دارند در کار یکدیگر دخالت کنند، به این اندازه که یکدیگر را امر به معروف و نهی از منکر کنند. خداوند این حق و اجازه را داده‌است که شما نسبت به یکدیگر بی‌تفاوت نبوده و بلکه حساس باشید. اگر همین یک اصل امر به معروف و نهی از منکر یعنی نظارت دائمی و انتقاد و اعتراض و تشویق به خیرات و عدالت و مبارزه در برابر ظلم و بی-عدالتی و تبعیض اجرا شود بقیه ی فرائض و تکالیف الهی نیز اجرا می‌شود. همین یک حکم را شما عمل کنید! نترسید! دنبال دنیا نباشید! سورچران نباشید! اما هیهات که شما اهل همین یک تکلیف هم نیستید. ولی من هستم. امر به معروف و نهی از منکر، دعوت به اسلام و دین است منتها نه صرفا دعوت زبانی، و این که فقط بگویید ای مردم اسلام خوب است بیایید و مسلمان شوید و تمام. نهی از منکر با رد مظالم و جبران همه ی بی-عدالتی هایی که می‌شود و شده‌است باید همراه باشد و نه صرفا گفتن این که عدالت خوب است و ظلم بد است. یعنی در برابر ظلم و ستم‌هایی که می‌شود، ایستادن و آن‌ها را عقب زدن. جبران بی‌عدالتی ها وظیفه عملی شماست. باید درگیر شوید و با ستمگران، چشم در چشم بایستید و بگویید: نه! باید انتقاد و اعتراض کنید و یقه شان را بگیرید. تقسیم عادلانه بیت المال و اموال عمومی و توزیع عادلانه ثروت حکم خداست. گرفتن مالیات از ثروتمندان و هزینه کردن آن به نفع فقرا ادامه همان تکلیف است.
شما گروهی که به نخبگان مشهورید و عالمان دین خوانده می‌شوید، به خاطر خداست که در نزد مردم هیبت دارید و بزرگان و ضعفا از شما حساب می‌برند. مردم به نام دین از شما حساب می‌برند، احترامتان می گذارند و شما را بر خودشان ترجیح می‌دهند. در حالی که هیچ فضیلتی بر آن‌ها ندارید و هیچ خدمتی به این مردم نکرده اید. مردم برای شما احترام می‌گذارند و شفاعت شما را می‌پذیرند. شما به نام دین است که اعتبار و نفوذ کلمه دارید. و با هیبت و کبکبه رفتار می‌کنید. به راستی چگونه به این احترام و اعتبار اجتماعی رسیده اید. فقط به این علت که مردم از شما توقع دارند که به حق خدا قیام کنید. اما شما در اغلب موارد از انجام وظیفه و احقاق حق الهی کوتاهی کرده اید و حق رهبران الهی را کوچک شمرده‌اید.
حق مستضعفان و طبقات محروم جامعه را تضییع کرده اید. شما نسبت به حق ضعفا و محرومین کوتاه آمده اید. این حقوق را نادیده گرفته اید و سکوت کرده اید اما هر چیز که فکر می‌کردید حق خودتان است مطالبه کردید. شما هرجا حق ضعفا و مستضعفین بود کوتاه آمدید و گفتید ان شاءالله خدا در آخرت جبران می‌کند اما هر جا منافع خودتان بود آن را به شدت مطالبه کردید و محکم ایستادید. شما نه مالی در راه خدا بذل کردید و نه جانتان را در راه ارزش‌ها و عدالت به خطر انداختید و نه حاضر شدید با قوم و خویش ها و دوستانتان به خاطر خدا و اجرای عدالت و اسلام درگیر شوید. با همه ی این کوتاهی ها از خدا بهشت را هم می‌خواهید؟ پس از همه ی این عافیت‌طلبی ها و دنیا پرستی ها منتظرید که در بهشت همسایه ی پیامبران او باشید! در حالی که من می‌ترسم خداوند در همین روزها از شما انتقام گیرد و خداوند از شما انتقام خواهد گرفت.
مقام شما از کرامات خداست. دستاورد خودتان نیست. شما مردان الهی و مجاهدان و عدالت خواهان را اکرام و احترام نمی‌کنید و تکلیف شناسان را قدر نمی‌دهید. حال آن که به نام خدا در میان مردم محترم‌اید. می‌بینید که پیمان‌های خدا در این جامعه نقض می‌شود و آرام نشسته اید و فریاد نمی‌زنید اما همین که به یکی از میثاق‌های پدرانتان بی حرمتی شود داد و بی‌داد به راه می‌اندازید. میثاق خدا و پیامبر خدا زیر پا گذاشته شده، شما آرامید، سکوت کرده و آن را توجیه می‌کنید. حال میثاق پیامبر در این جامعه تحقیر شده است. لال‌ها، زمین‌گیران، کوران، فقرا و بیچاره ها در سرزمین‌های اسلامی بر روی زمین رها شده اند و بی پناهند و کسی به این‌ها رحم نمی‌کند. شما به این وظیفه ی دینی و الهی تان عمل نمی‌کنید و کسی مثل من هم که می‌خواهد عمل کند، کمکش نمی‌کنید. میثاق خدا این است که بیچاره ها و زمین‌گیرها نباید در شهرها گرسنه بمانند و کسی به دادشان نرسد. این میثاق خداست و شما به این میثاق خیانت کرده اید. شما مدام به دنبال ماست‌مالی و مسامحه؛ یعنی سازش با حاکمیت هستید تا خودتان امنیت داشته‌باشید، ولی امنیت و حقوق مردم برایتان مهم نیست. فقط امنیت و منافع خودتان برایتان مهم است. همه ی این‌ها محرّمات الهی بود که می بایست ترک می‌کردید و نکردید.
شما می بایست این ستمگران و فاسدان را نهی از منکر می‌کردید و نکردید، و مصیبتتان از همه بالاتر است. چون عالم به دین و اصحاب پیامبر بودید و چشم مردم به شما بود و شما را نماینده ی اسلام می‌دانستند. مجرای حکومت و مدیریت و رهبری جامعه باید به دست علمای الهی باشد که امین بر حلال و حرام خداوند هستند، اما شما کاری کردید که این مقام را از آن‌ها گرفتند و موفق شدند حکومت را منحرف کنند، زیرا شما زیر پرچم حق متحد نشدید و پراکنده و متفرق شدید و در سنت الهی اختلاف کردید با این که همه چیز روشن بود.
اگر حاضر بودید زیر بار شکنجه و توهین، مخالفت کنید و در راه خدا رنج ببرید، حکومت در دست صالحان قرار می‌گرفت، اما شما در برابر بی‌عدالتی و ستمگران، تمکین و امور الهی و حکومت را به اینان تسلیم کردید، حال آن که آنان به شبهات عمل می کنند و طبق شهوات خود حکومت می کنند و دین را از حکومت تفکیک کردند. فرار شما از مرگ، اینان را بر جامعه مسلط کرد، شما به زندگی دنیایی چسبیده اید و حاضر نیستید از آن جدا شوید.
اما بدانید که هر کس در راه خدا کشته نشود، عاقبت می-میرد. آیا گمان می کنید اگر شهید نشوید تا ابد زنده می-مانید؟ بدانید که اگر شهید نشوید، مدتی بعد با ذلت می-میرید. شما از دنیا دست بر نمی دارید، اما دنیا از شما دست برمی دارد. پس ای علمای الهی، تا دیر نشده جانتان را در خطر بیاندازید و از حیثیتتان در راه دین و ارزش‌ها مایه بگذارید و فداکاری کنید. شما این ضعفا و مستضعفین و فقرا و محرومین را دست بسته تحویل دستگاه ظالم داده اید. گروه‌هایی از مردم برده ی اینان شده اند و مثل برده های مقهور و شکست خورده، زیر دست و پای آنان له می‌شوند. عده ای نان شبشان را نمی توانند تهیه کنند. در هر شهری عده ای را گماشته اند که افکار عمومی را بسازند و به مردم دروغ بگویند. مردم نمی‌توانند دستی را که به سمتشان می‌آید تا به آن‌ها زور بگوید، عقب بزنند و از خود دفاع کنند. شما همه ی این صحنه ها را می‌دیدید و کاری نمی‌کردید. اینان عده ای ستمگر و صاحبان قدرت اند که علیه ضعفا و محرومین بسیار خشن عمل می کنند و به روش غیر اسلامی حکومت می کنند و متاسفانه بی چون و چرا هم اطاعت می شوند. در حالی که نه خدا را می شناسند و نه آخرت را قبول دارند. تعجب می کنم از شما که این زمین زیر پای ظالمان صاف و پهن است، عده ای باج‌گیر حکم می‌رانند، و کارگزاران حکومت هم بویی از عاطفه و انسانیت و مهربانی نبرده اند و شما باز هم ساکتید.
خدایا تو می دانی که قیام ما له له زدن برای سلطنت، تنافس در قدرت و گدایی دنیا و شهرت نیست، بلکه تنها برای بر پا کردن نشانه های دین تو قیام کردیم. این‌ها علامت‌های راهنمایی و تابلوهای راه را انداخته اند و من می‌خواهم دوباره این تابلوها را برپا کنم. قیام برای این است که مردم گیج و گمراه شده اند و باید آگاه شوند. باید خونمان را به صورت این خواب زده ها بپاشیم تا بیدار شوند…

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.