تریبون مستضعفین- محمدرضا عابدی شاهرودی – واردِ بوتیکى می شویم که عروسک و شکلات و وسائلِ جشن و فندک و سیگارهاى مارک دارو… میفروشد. دخترى که شانل بوت به پا دارد، در حال براندازِ یک خرسِ تدى است و همزمان، چند جعبه شکلاتِ مخصوص هم میخرد. پسرى با شال گردنى که همچون کروات دورِ گردنش پیچیده شده، وارد میشود. چند شاخه گل رُزِ قرمز در دست دارد و میخواهد یک جعبه مخصوصِ شکلات و خرسِ تدى خریدارى کند. بدون شک و تردید مطمئن باشید که زمان، زمانِ ولنتاین و برقرارىِ رابطه است.
می گویند به ولنتاین که نزدیک می شویم، شورِ عجیبى همه را می گیرد که کسى را داشته باشند و به او اظهار علاقه کنند. در این ماجرا، متأسفانه یا خوشبختانه، من و شما هم داخل شده ایم یا ما را به زور داخل کرده اند که حالا به جاى دوست دختر یا دوست پسر، براى همسر، شوهر و یا نامزدمان، هدیه ولنتاین بخریم.
اما بگذارید این بار به جاى پرداختن به اینکه ولنتاین ریشه غربى دارد و طبقِ معمول از روى افسانه هاى ایرانىِ باستانى دزدیده شده است، از زاویه دیگرى به جریان نگاه کنیم. شبِ ۳۱ اکتبر مطابق با ۹ آبان، شبِ هالووین در آمریکا و کشورهایى است که فرهنگِ آمریکایى در آنها رواج دارد. البته ریشه هالووین، به اقوامِ سلت باز می گردد که با خودشان از اروپا به آمریکا برده اند. در ایرلند و اسکاتلند هم شبِ هالووین برگزار میشود. هر چند که امروزه هالووین، ارتباطى با ریشه هاى افسانه اى ندارد و بیشتر یک جشن و شادى است.
در هالووین که یک کدوى توخالى هم نمادش است، از زن و مرد و پیر و جوان و کودک، خودشان را به عجیب و غریب و ترسناکترین شکى که می توانند، در می آورند و به جشنمی روند. کودکان هم سبدى در دست می گیرند و به مراسمِ قاشق زنى می روند. یعنى جلوى خانهها می روند و از صاحبانِ خانهها، شکلات می گیرند. این جشن اینقدر مهم است که حتى در آن شب، رئیس جمهور ایالات متحده هم جلوى خانه اش می ایستد و به کودکانى که می آیند، شکلات هدیه مىدهد.
اما این چه ربطى به ما دارد؟ اینکه چند سالى است که البته فعلاً در حالِ حاضر، در بخشهایى از مناطقِ شمالِ تهران، جشنهاى هالووین در همین تاریخ برگزار می شود. جشنهاى بالماسکه مانندى که میهمانان، خودشان را به شکلهاى مختلفى در می آورند و یک پارتىِ خودمانى و البته متفاوت را به راه می اندازند.
روز ۲۵ دسامبر و یا شامگاهِ ۲۴ دسامبر، به خاطرِ تولدِ مسیح، کریسمس برگزار می شود. البته جشنهاى کریسمس و سال نو، دوازده روز طول مىکشد. کاتولیکها و پروتستانها تاریخ هاى یاد شده را جشن می گیرند، ولى ارتدکسها و ارامنه، تاریخ هاى دیگرى را براى این روز در نظرمی گیرند. همانند ماجراى روایت هاى مختلف شیعه و سنى درباره ولادت پیامبر.
با توجه به حضور و زندگىِ مسیحیان و ارامنه در ایران و جشن گرفتنِ کریسمس و اینکه دوستانِ ایرانى و مسلمان هم دارند، جشنهاى کریسمس به همراهِ درختِ کاج و هدیه و بابانوئل، بسیار گستردهتر از هالووین برگزار مى شود. در مناطقِ وسیعترى نسبت به برگزارى هالووین، کریسمس بهانه اى براى برگزارى یک پارتىِ خودمانى و البته گرم است که باید حتما تا سپیده صبح ادامه پیدا کند و بعید هم هست که کسى به فکرِ نمازِ صبح باشد.
اما بالاخره مىرسیم به ۱۴ فوریه، مطابق با ۲۵ بهمن که روز ولنتاین یا روز عاشقان است. در مقایسه با هالووین و کریسمس که در حالِ حاضر فقط مربوط به مناطقى از تهران و یا شهرهاى بسیار بزرگ است و فقط طبقاتِ بالاى مالى به آن می پردازند، اما ولنتاین هر روز که می گذرد، بیشتر عمومى و عمومى و فراگیر و فراگیر می شود. در حالِ حاضر کار به جایى رسیده که مذهبى و غیر مذهبى، بالاى شهر و پائین شهر، پایتخت نشین و شهرستانى، هیچ فرقى در تبِ ولنتاین ندارند. در همه این مکان هاى یاد شده و با گرایشهاى اعتقادى مختلف، تبِ ولنتاین وجود دارد. هیچکدام از بخشنامه هایى که معمولاً هم به صورتِ پیش فرض پیش از این تاریخ اعلام مىکنند که فروشِ شکلات و گل و خرس ممنوع است و با آن برخورد می شود، هیچ فایدهاى ندارند که ندارند.
اما واقعا چرا این طور است؟
وقتى که ما واردِ فرهنگِ جهانى می شویم، از اینترنت استفاده می کنیم، مترو سوار می شویم، شبکه هاى ماهوارهاى می بینیم و مسابقاتِ جام جهانى را دنبال می کنیم، طبیعتا و به صورتِ ناخودآگاه، از مناسبتهاى جهانى هم تأثیر می پذیریم. اینترنت و مترو و شبکه هاى ماهوارهاى و جام جهانى، به تنهایى از مرزهاىِ فرهنگىِ ما عبور نمی کنند، بلکه تبعات و دنباله خودشان را هم می آورند. اگر امروز ما نگرانِ گسترشِ فراگیرِ ولنتاین هستیم، باید آگاه باشیم که تا چند سالِ بعد، کریسمس و هالووین و سایرِ جشنهاى غربى و مناسبت هاى جهانى، از دروازههاىِ فرهنگىِ ما عبور خواهند کرد و همه گیر می شوند. آنگاه به جاى اینکه نگرانِ فروشِ شکلات باشیم، باید کدوهاى شهر را انبار کنیم، تا کسى نتواند کدو خریدارى کند، حتى اگر بخواهد براى غذا از آن
استفاده کند.
بنظرم راه حل درست اینه که هرچی اینترنت و مترو و جام جهانی هست رو تعطیل کنیم و روی کانالهای ماهواره ایی هم پارازیت – نیاز جان و تن و سلامت هر ایرانی- بندازیم…البته با استدلال سخیف شما
نویسنده محترم … در برابر این به قول شما – فرهنگِ آمریکایى – که بازهم به قول شما – و بیشتر یک جشن و شادى است. – ما چه داریم عرضه کنیم – جز فرهنگ عربی عزا و گریه و تو سرزدن و افسردگی و…
بنظرم دیگر فصل برخورد های سلبی تمام شده و بهتر است شما مهرورزان !!! عزیز فکر چاره بهتری بکنید.
اين جور كه که در حال پیش رفتن است فکر کنم تا چند سال دیگر عید پاک و شکر گزاری را هم در همین تهران برگزار کنیم… تاسف برای مسئولان و تصمیم گیران فرهنگی کشور
بر خلاف دوربین که از دور نگاه می کنه اگه از نزدیک نگاه کنیم متوجه می شویم که راه حل در بستن هیچکدوم نیست راه حل در ابتدا توجه و فهمیدن این مسلئه است که اصلا ما در کجای جهان قرار گرفتیم. ملتی با آن تاریخ بزرگ و باشکوه، حالا کارش به جایی رسیده که از سطحی ترین مناسبتهای غربی آنچنان تاثیر می پذیرد که غیر قابل تصور است.