جهان به سرعت به سوی تک قطبی شدن در حرکت است، جوامع غربی همه همت خود را برای اشغال اندیشه کودکان و کسب امکانات و ایدههای فردای آنان به کار بستهاند؛ روندی که به صورت ریشهای، آهسته و پیوسته در حال شکل گیری است و بسیاری از مسئولین و والدین این شبیخونهای عمیق فرهنگی را نادیده انگاشته،گاه حتی از عمق نفوذ این محصولات به ظاهر کم اهمیت در اذهان نسل آتی جامعه بیخبرند.
مثل باربیها حرف بزن!
«مثل باربیها حرف بزن!» شنیدن این جمله از زبان مادری خطاب به فرزند خردسالش اگرچه تعجب برانگیز بود اما از تاثیر عمیق این محصول و نارسایی در تربیت بخشی از نسلی حکایت دارد که در بحبوحه جنگ پا به عرصه ظهور گذاشت و کمتر فرصت و امکان تربیت صحیح فرهنگی، اجتماعی و هویتی یافت، چنانکه شیوه تربیتی این مادر از تعامل و تاثیر گروههایی اجتماعی از چنین طبقه و دیدگاهی نشأت گرفته است.
این گرایش فرهنگی موجود در برخی والدین به تولد کودکانی میانجامد که صبح خود را با حمام کردن و به آغوش کشیدن عروسکی آغاز میکنند که ضمن عیان کردن تمام توان و جاذبه جنسی خود حیای ایرانی و اسلامی را در ذهن معصوم و فطری آنان به ورطه نابودی کشانده و به سبب صورت و ترکیب بندی بدنی باربیها که نشانگر شخصیتی با سن حدود ۲۰ سال هستند، تمرین احساس مادری که از مهمترین کارکردهای اسباب بازیهای دخترانه به حساب میآید را از بین میبرند.
همچنان که پوشاندن لباسهای مرد عنکبوتی به تن پسربچهها با توجه به تاکید این فیلم بر انسان مداری و ایجاد تلقی کودکانه از منجی بشریت در قالب مردی با توانمندیهای عجیب و غریب که از جهان غرب سر بر میآورد، به منحط شدن معیارهای انسانی و اخلاقی شرق و اسلام منجر خواهد شد.
فرهنگ «باربی» را بشناسیم
بیان این جمله تربیتی از زبان یک مادر به رغم این نکته که باربیها عموما سخنگو نیستند برای کودک دارای ابعادی بسیار گستردهتر از آنچه به کلام در میآید، است. این به معنای «باربی» بودن بعنوان یک «فرهنگ» و در همه زمینههای اجتماعی و اخلاقی است، از وضع ظاهر و شیوه رفتار و گفتار گرفته تا نحوه اندیشیدن و زندگی کردن که باید بر مدار عملکرد موجودی مصنوعی ساخته ماشین آلات و اندیشه انسان امریکایی بگردد که با تبلیغات گسترده خود توانسته است نه به ایجاد یک شی ء محبوب کودکان به لحاظ ساختار و فرم، که به تولید یک «فرهنگ» دست پیدا کند.
شاید این مادر هرگز نداند امتیاز «باربی» از عروسکی به نام «لی لی» خریداری شده که زنی خیابان گرد در آلمان بوده است و پس از جنگ آلمان با خودفروشی به محبوبیت رسیده است.
شاید همین مختصر کافی باشد تا بدانیم ریشه افزایش آمار خودفروشی زنان در کشورهای اروپایی، یا روند رو به رشد فرستادن این گونه زنان برای خاموش کردن آتش شهوت سربازان امریکایی در جنگهای گوناگون این کشور از توسعه کدام فرهنگ ناشی میشود.
گسترش این فرهنگ به نحوی است که به محض شنیدن نام باربی تصوری روشن از شکل و ظاهر این عروسک تا شیوه رفتار او در ذهنمان پدیدار میشود چنانکه گویی با شنیدن این کلمه از کشوری با سابقه و قدمتی عظیم یاد میکنیم! به راستی این همه اثرگذاری و سیاست گذاری با تنها خلق یک عروسک در جهان حیرت آور نیست؟!
در شرایطی که کشورها میکوشند با چنگ و دندان از غنای فرهنگی خود حفاظت کنند وگاه در این عرصه ناتوان میمانند، کشوری با ساخت عروسک و تبلیغات گسترده روی آن در ذهن همه کودکان جهان نفوذ کرده و «فرهنگ باربی» را ایجاد میکند که جز با هدف اقتصادی و تسخیر ذهن کودکان تا رسیدن به نظم جهانی مورد نظر تولیدکنندگان تولید نشده است! این درست بر اساس گفته طراحان و مسئولان شرکت سازنده باربی است که آمار زاد و ولد و ترکیب فرهنگها را در جوامع مختلف مورد بررسی قرار داده و از این طریق از میزان نفوذ خود برای توسعه فعالیتهایشان آگاهی مییابند.
تغییر معیار مهمی چون الگوهای زیباییشناسی که فطرت انسان به طور طبیعی از آن برخوردار است و از موهبتهای آفرینش دچار شعف و لذت میشود را میتوان از مهمترین کارکردهای هجوم این فرهنگ به اذهان عمومی مردم جامعه دانست.
اگرچه ظاهر عروسکهای باربی زیباست اما فرهنگی که در پی آن میآید برگرفته از اصولی است که در نهایت به توسعه بیبند و باری و پیروی از مدهای غربی میانجامد؛ اصولی که به هیچ روی با ذائقه زیباییشناسی اسلام هماهنگ نیست و با تاکید بر برهنگی، اصالت بدن انسان را بعنوان یکی از آفریدههای ارزشمند خداوند که عیان کردن آن تنها در برابر همسران و محارم مجاز است را نابود میکند.
در این شرایط شاید بیش از آنچه نیازمند اصلاح کودکان باشیم باید به اصلاح دیدگاه خانوادهها در این زمینه روی آوریم. ساخت عروسکهایی چون دارا و سارا با وجود همه کاستیهای موجود در ساخت آن، اگرچه حرکتی مثبت جهت واکسینه نمودن کودکان برای عدم روی آوری به عروسکهای ساخت خارج است اما این به هیچ روی کافی نیست.
مهدها باید مهد شکل گیری شیوه تفکر باشند
مهدهای کودک از جمله مهمترین بخشهایی است که میتواند در این زمینه فعالیت کنند و محیط را برای رشد اندیشیدن در کودکان مهیا کند.
استفاده از اسباب بازیهای سنتی، به کارگیری نمادهای فرهنگی و ایرانی – اسلامی، آموختن شیوههای تفکر و ایجاد پرسش در کودکان از مهمترین کارکردهای این بخش است که در برهههایی مورد غفلت مسئولین واقع شده است.
همچنین مسئولان این مراکز میتوانند با دعوت از خانوادهها و آگاهی بخشی به آنان در این زمینه بسیار موثر واقع شوند.
مادران باید بدانند پیروی از اصول غرب نه تنها به رشد کودکانشان منجر نمیشود که در آیندهای نزدیک آنان را با بحرانهایی در تربیت فرزندان مواجه میکند که به هیچ روی از پس اصلاح آن بر نخواهند آمد و چه بسا روزی برسد که پشیمانی سودی نخواهد داشت.
گرفتار شدن جوانان در دام انواع اعتیاد، انحطاط اخلاقی، دور شدن از معنویات و توسعه مادی گرایی که هر یک به تنهایی برای ایجاد بحرانی عظیم در یک خانواده کافی است میتواند از پیامدهای ریشه دواندن فرهنگ «باربی» و امثال آن در جامعه باشد.
اگرچه کودکان دارای حق انتخاب هستند اما به طور قطع تربیت کودک نقش بسیار چشمگیری در شکل گیری سلایق و خواستهای او دارد. کودکی که در خانوادهای با اصول فرهنگ ایرانی و اسلامی رشد میکند به طور قطع در انتخابهای خود تفاوتی عمده دارد با کودکی که پیوسته تحت آموزههای شبکههای ماهوارهای و استقبال والدین خود از آن بوده است. پس این ما هستیم که با شیوه تربیتی خود آینده، سلایق و خواستهای بعدی کودکانمان را شکل داده و برابر عملکرد نسلی که از خود به جای میگذاریم مسئولیم.
از این رو انتظار میرود مسئولین با بهسازی اصول و سنتهای ایرانی و اسلامی که قدمتی هزاران ساله دارند کششها و جذابیتهای کوتاه مدت مدهای غربی را در نگاه والدین و کودکان کاهش داده، با روشنگری در میان خانوادهها آنان را برای انتخاب بهترین انواع اسباب بازی راهنمایی و تشویق کنند.
Sorry. No data so far.